طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

۸ مطلب با موضوع «مقدمات تدبر در قرآن :: تمرین های کتاب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم


تصویرسازی از واژگان :

نصر : معلم – عصا – آب میوه گیری – گاز – ماشین -

فتح : قبول شدن در امتحان  – کضم غیظ – تولد کودک -

رأی : نگاه کردن به قرآن – نگاه کردن مادر به چهره فرزندش-

دین : تبعیت از قانون راهنمایی رانندگی – احکام – نظم -

فوج : دسته راهپیمایی –دسته زنبورها – پرندگان اصحاب فیل –صف دانش آموزان که به کلاس می روند – ریختن برگ درختان در پاییز-جاری شدن اشک – جاری شدن شمعی که روشنه -ریزش کوه

سبح : باد- متسابقین دوچرخه سواری یا ماشین سواری یا دو- قیام عاشورا – رحمت پیامبر صلی الله علیه و آله – آبشار – کشیدن یک خط صاف – حرکت مترو – حرکت به سمت هدف بدون توقف-لبیک گفتن در حج

حمد :  تشکر – جایزه دادن – اختیار دار اصلی خدا است –ذکر-

غفر : پاک کردن اثر مداد روی کاغذ –بیرون کردن کینه از دل –جارو زدن – شستن دست – توبه – طهارت ظاهری- گردگیری – شیفت دیلیت – دارو – معجزه برای بیمار- مه – سفره پاک کردن -

توب: مرور درس –رفت و برگشت برق – پاندول ساعت –دردی که میره و برمی گرده – تاکسی خطی – چرخه آب – گردش خون -  

تصویر سازی کلمات در ارتباط با هم :

مسائل مربوط به پیروزی گشایش و یاری

انسان هایی که تلاش کردند و به همراه ملائکه ای که رعب در دل دشمن انداختند و انقلاب پیروز شد  

نصرها با هم هم راستا بودند.

خود این ماجرا زمینه ای است برای اتفاقات بعدی

آرمانهایی که تحقق پیدا کرده  

این نصر و غلبه باعث می شود جریان های مخالف یا بی طرف گرایش پیدا کنند به جریانی که غلبه پیدا کرده

رهبری این جریان هم مهم است

برای ناظر این صحنه هم  تولید انگیزه می کند

ثبتش در تاریخ

درسی می شود و عبرتی برای دیگران

آیا این فتح تداوم پیدا می کند یا نه

خودش یک بازدارندگی کلی نسبت به مخالف خودش دارد همانطور که موافق خودش را تشویق می کرد

اجرای قانون گروهی که غلبه پیدا کرده

تلاشی که گروهی انجام می شود

پیروزی که به کمک ملائکه و تلاش مردم صورت می گیرد

دشمنی که ترسش باعث شکستش می­ شود

انقلابی که در سایه تلاش جمعی به پیروزی می­ رسد    

 

گزاره های تصویری کلمات در ارتباط با هم  :

حوزه رخدادهای پیروزمندانه :

1-ربط نصر با فتح

2-ربط مردم و داخل شدن در دین

پیروزی که  بدون انتظار بوجود آمد

یاری که به فتح و رفع موانع می انجامد

مسیری که در انتهای آن فتح است

مردمی که همه تابع یک قانونند

حرکت دسته جمعی که دیده می شود

تقویت نیروها برای غلبه آمدن بر موانع

3-ربط تسبیح با حمد

4-ربط همه شون با استغفار

5-ربط همشون با توبه

6-ربط کل آیه به آیه بالایی  

فتح لازمه  داخل شدن در دین و تسبیح و حمد و استغفار لازمه وارد شدن دین در اشخاص است

حوزه کارهای پیروز شدگان : ربط تسبیح و حمد و استغفار

بررسی روش های متفاوت برای استفاده بهتر از موقعیت بدست آمده

از بین بردن موانع حرکت و حفظ موقعیت  بدست آمده

حرکتی که به سرعت و بدون انحراف صورت می گیرد

سوق دهنده ای بدون نقص که شایسته ی ستایش است

خداوندی که آثار اشتباهات ما را از بین می برد

 

 ایده :

نوشتن آرمان ها

ترسیم راههای آینده ی ادامه ی این مسیر

آثار منفی حکومت قبلی را که باطل بوده به سرعت از بین ببریم  ( استغفار )

به یاد آوردن نعمت فتح و شکر گذاری 

ترسیم نظام ایده آلی که می خواهیم بهش برسیم ( حمد )

مهمترین نقص ما درقبال امام زمان عج فهم علمی است (سبح )

قوانین مهم فتح :

سوره داره می گه مقصد نهایی باید دائما حمد بشود یعنی ستایش بشود و بای این ستایش باید کاملا ترسیم بشود

هر جا فاصله دیدید  با  این ترسیم شده ، به سرعت برطرفش کنید ..فاصله علمی ..فاصله عملی

فتح نقطه آغاز حرکته..پس یه حرکت دائمی را در نظر داشته باشید برای برطرف کردن تمام نقص های موجود

برطرف کردن آثار مخرب گذشته  

هر جا فتح اتفاق می افتد میدان مبارزه پیچیدگی بیشتری پیدا می کند

حالا که دشمن خارجی نداریم ساز و کارهایی طراحی کنیم که منافق توان نفس کشیدن نداشته باشد

افزایش آگاهی ، سطح دانش و بصیرت جامعه (استغفار و تسبیح )

  گفتمان جامعه  از این به بعد برقراری امت توحیدی  است

ایجاد ساز و کارهای ویژه برای انتقال به نسل بعدی ( اهمیت ساختار خانواده و تعلیم و تربیت )

گزاره ها :

بعد از هر فتح اکثریت مردم به گروه فاتح می پیوندند

هر فتح و هر گشایشی از طرف خداوند است

رفتن در دین همه ی هدف نیست ، مهم آن است که دین در ما داخل شود .

برای داخل شدن دین باید تسبیح و حمد و استغفار کرد

در هنگام استغفار باید امیدوار بود

اگر ما در صدد رفع و پاک کردن اثر گذشته باشیم ، خداوند هم به  ما توجه می کند

اگر تسبیح و حمد و استغفار حذف شود ، همانطور که فوج فوج به دین وارد شده بودند، فوج ­فوج از دین خارج می شوند

بعد از هر پیروز ی باید برنامه­ هایی برای تداوم پیروزی داشت که این برنامه ریزی باید از قبل تعیین شده باشد

برای فتحی که در زمان ظهور قرار است اتفاق بیفتد باید آماده شویم

مقدمات فتح ظهور همان تسبیح  وحمد و استغفار است

با شناخت نواقص وجودی و تلاش و سرعت در رفع عیوب و شستن آثار گناهان می توان به فتح ظهور کمک کرد

از جمله نواقصی که باید به آن پرداخته شود مسئله امامت است

 رسول خدا در سوره:

·        برای وارد شدن در دین باید به امام و رهبر خود اقتدا کنیم  و همین طور برای ادامه دینداری

·        جوامعی که پیش از رهبر خود قدم بر می دارند نابودیشان حتمی است ( حق امامت که از امیرالمؤمنین علیه السلام سلب شد ، غاصبین و پیروانشان را از دین خارج کرد )

·        بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حق امامت حق مسلم امیرالمؤمنین علیه السلام بود که تضییع شد این نواقص همان بلاهایی است که نظام امامت را از جریان وحی جدا کرد از سقیفه تا کربلا ....و تا ظهور دولت حق که انشاء الله عسی ان یکون قریبا

نصر الهی و فتح:

·        زمانی که نصر الهی شامل حالمان شود حتما فتح پدید می آید .

·        برای نگه داشتن نعمت فتح باید تسبیح و حمد واستغفار را انجام داد .

·         به نظر می رسد که بعد از تلاش و نگاه فلق گونه و دفع شرور که ما به موفقیت می رسیم ، تسبیح و استغفار مقدمه ی موفقیت های بعدی می شود ... یعنی انسان موفق مؤمن ،با رسیدن به یک پیروزی ، به دنبال پیروزی های بعدی است و  حرکتش را متوقف نمی کند که در این صورت سقوط او حتمی است ....همچنین استغفار برای پاک شدن و رسیدن به پیروزی می تواند مقدمه باشد ..  

گرایش عمومی به دین:

·        اقامه دین وارد شدن دین در مردم است ..پس بعد از ورود مردم به دین برای حفظ دینداری لازم است

·        صرف گرایش کسی به دین ، نمی توان روی دینداری او قضاوت کرد .

 

 

تسبیح، حمد، استغفار:

·        شکر نعمت وظیفه ای بر گردن ما است و در صورت شکر است که آن نعمت پایدار می ماند .

·        لئن شکرتم لأزیدنکم، زیاد شدن ما در صورت شکرگذاری است ، پس دینداری ما با شکر که همان تسبیح و حمد و استغفار است رشد پیدا می کند .

 

 

توّاب بودن خداوند:

·        دین ، بهره مندی انسان از رحمت خاص خدا است .

·          زمینه سازی بهره مندی از دین ، حمد و تسبیح واستغفار است که در حقیقت با انجام آن ، انگار ما با تبعیت از محور نظام ولایت در جامعه ، زمینه ساز اقامه دین در جامعه شده ایم .

·        همانطور که نصر و فتح با هم هستند و تسبیح واستغفار هم با هم هستند پس تسبیح و استغفار نگهدارنده ی فتح و نصری برای فتح های بعدی هستند

 

ما در هر نقطه ای از زندگی که هستیم ، نقطه کاملتری برامون وجود داره ... دیدن وترسیم کردن و ستودن  اون افق بهتر می شه حمد ، از این اختلاف ارتفاع نواقصتون پیدا می شه ، برطرف کردن این نواقص می شه تسبیح  ..که با استغفار ما رو بالا می بره  و دوباره از اول شروع می شه  رشدمون

  
توی قرآن داریم سبح بحمد  ...تا جایی که من حضور ذهن دارم همه جا اول تسبیح اومده و بعد حمد   ...توی تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها اول الحمدلله هست و بعد سبحان الله

اما در تسبیحی که قبل از زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها می خونیم اول سبحان الله هست و بعد الحمدلله
شما علتش را می دونید

و همینطور علت تقدم و تأخر تزکیه بر تعلیم و در جایی هم تعلیم بر تزکیه در قرآن را نمی دانم ...اگر پاسخ بدید ممنون می شم التماس دعا

استا­دادیب :

 شاید فسبح بحمد کمک گرفتن از حمد خوبی ها و زیبایی ها  برای تسبیح و جلو رفتن باشد

 

استاد چیت چیان :  سلام

حمد به معنای رویت کمال و حسن و تسبیح به معنای دوری از نقص و حرکت به سمت کمال است، بدیهی است تا کمال رویت نشود نمیتوان به سمت آن حرکت کرد و البته حرکت به سمت کمال موجب رویت آن در مرتبه ای بالاتر میشود، بنابراین مرتبه ای از حمد مقدمه تسبیح و مرتبه دیگری از آن نتیجه تسبیح است.

جابجایی حمد و تسبیح در جاهای مختلف بدلیل توجه به قوس نزول و صعود است که به شرح بیشتری نیاز دارد. برای این منظور میتوانید از تدبر در سوره مبارکه اسراء استفاده کنید.

https://mail.google.com/mail/u/0/images/cleardot.gif

سلام این که فرمودید تا کمال رویت نشود نمی­توان به سمت آن حرکت کرد خوب در قرآن اول تسبیح آمده و بعد حمد

و ما همه کمال ها رو که نمی بینیم ..آدم وقتی به سمت قله حرکت می کنه که همون اول قله را نمی بینه ...فقط می دونه وجود داره

 

استا­­­­­­­­­­­­دچیت­چیان­:

به نام خدا

با سلام

در قرآن نوعا می‌فرماید: سبح بحمده

این باء بای استعانت است، یعنی بواسطه حمد تسبیح کن

انسان باید ادراکی ولو کلی از کمال داشته باشد تا بتواند به سمت آن حرکت کند

 

مرحله سوم: تدبر در سوره با نزدیک شدن به غرض آن 

1.     هر نصر مقدمه فتح و فتح ، نصری برای فتح های بعدی است .

2.     برای­بر­خورداری­ازنصر­و­فتح­دائمی باید همواره به سرچشمه ولایت متصل باشیم .

در جمعبندی سوره به سؤالهای زیر پاسخ داده و خود نیز چند سؤال مهم از سوره ارائه دهید:

1.     چرا باید در برابر نعمت نصر الهی و فتح، تسبیح و استغفار داشت؟ این دو وظیفه چه سنخیتی با نصر الهی و فتح دارد؟تسبیح و استغفار وظیفه ای همگانی به امامت ولی الهی است . نصر برای رسیدن به فتح لازم است و هر فتح مقدمه ای برای فتح بعدی است وقتی در قله فتح اول در حال دیدن افقی بالاتر هستیم نقص خود را می یابیم و برای رفع نقص ، تسبیح  است و   بالا رفتن و رسیدن به افق بعدی استغفار است.

استغفار می تواند لغزش ها را به نقاطی برای رشد تبدیل کند ..یعنی استغفار برای همین لغزش هایی که گفتید در حرکت جمعی وجود دارد ، می تواند نقش تقویت کننده (نصر)و رفع کننده موانع (فتح)را داشته باشد

2.     نقش پیامبر صلی الله علیه و آله در برخورداری انسان از نصر الهی و فتح چیست؟ آیا انسان می‌تواند به صورت مستقل از این دو بهره‌ای داشته باشد؟ چرا؟

پیامبر صلی الله علیه و آله محوریت نظام امامت در جامعه است و نصر و فتح او نصر و فتح جامعه است .

بهره مندی انسان از نصر و فتح نمی تواند به صورت مستقل باشد چون هر کدام برای بودن دیگری لازم است  ... حتما نصری بوده که فتحی اتفاق افتاده و حتما این فتح نصری دیگر برای رسیدن به افق ها و فتح های بالاتر است .

3.     آیا ما هم می‌توانیم زمینه ساز اقامه دین در اجتماع شویم؟ در این صورت آیا می‌توان گفت ما نیز در استقرار نصر الهی و فتح، حظ و بهره داشته‌ایم؟ اگر جواب این سؤال مثبت است، این امر چگونه ممکن می‌شود؟

دین ، بهره مندی انسان از رحمت خاص خدا است 

 زمینه ساز بهره مندی از دین ، حمد و تسبیح واستغفار است که در حقیقت با انجام آن ، انگار ما با تبعیت از محور نظام ولایت در جامعه ، زمینه ساز اقامه دین در جامعه شده ایم .

همانطور که نصر و فتح با هم هستند و تسبیح واستغفار هم با هم هستند پس تسبیح و استغفار نگهدارنده ی فتح و نصری برای فتح های بعدی هستند

انشاء الله تسبیح و حمد ما ، ما را به فتح امام زمان عج پیوند دهد و بتوانیم زمینه ساز این فتح بزرگ باشیم ..انشاء الله با رفع نواقصمان و از بین بردن موانع حرکتمان و نداشتن تأخیر در انجام اوامر الهی و حرکت بدون توقف

4.     چگونه میتوان تواب بودن خدا را در همه مراحل زندگی مشاهده کرد؟

تجلی تواب بودن خدا در زندگی ، بهره مندی انسان از نصر الهی و فتح و برخورداری او از تسبیح و استغفار است .

5.     آیا میتوان گفت که هر گاه انسان از تسبیح و استغفار بهره‌مند شود، از نصر و فتحی برخوردار بوده ‌است؟

بله چون تسبیح و استغفار بعد ازنصر و فتح و برای تداوم فتح لازم الاجرا است

 اگر چنین است آیا افرادی که منتظر نصر و فتح در آینده هستند در تسبیح و استغفار خود دچار تأخیر نخواهند شد؟

تسبیح و استغفار مقدمه ای برای نصر و فتح آینده است ، پس کسی که انتظار نصر و فتحی دارد بدون تسبیح و استغفار نمی تواند به آن برسد .

6.     ندیدن نصر الهی و فتح در هر لحظه، چه بلایی را بر سر جامعه اسلامی به بار می‌آورد؟ آیا ظاهرگرایی یکی از این آفت‌ها نیست؟ وقتی انسان نصر الهی را ندید و فتح را از ان خود دید نه خدا ، باعث می شود در گرداب غرور فرو رود و شکرگذاری را که همان تسبیح و حمد و استغفار است را فراموش کند و در این صورت هم فتح اولیه را از دست می دهد و هم از فتوحات بعدی باز می ماند . جامعه ای که اینچنین باشد از رشد حقیقی خودش دور می شود و رو به هلاکت می رود .

باید به خودمون تذکر بدیم همین که وارد جمعی شدی که به دین گرایش دارد تو دیندار نمی شوی ..مقدمه دیندار شدن تو تسبیح و حمد و استغفار است ..پس دیگر با باور این قضیه  دچار آفت ظاهر گرایی نمی شویم چون نصر و فتح را از خدا دیدیم و چنین کسی حتما توفیق تسبیح و حمد و استغفار را هم بهش میدن چون به تواب بودن خدا هم اعتقاد داره و در صورت این اعتقاد هست که تسبیح و حمد حقیقی بوجود می آد.

7.     از پیوند تسبیح و استغفار از سویی و نصر و فتح از سوی دیگر چه برداشتی می‌توان به دست آورد؟ 

فرد با تسبیح خدای خود استغفار می کند وآن استغفار تسبیح دیگری برای او خواهد بود .

8.     آیا نصر و فتح الهی مقدمه تسبیح و استغفار است و یا تسبیح و استغفار مقدمه نصر الهی و فتح؟

  به نظر می رسد که بعد از تلاش و نگاه فلق گونه و دفع شرور که ما به موفقیت می رسیم ، تسبیح و استغفار مقدمه ی موفقیت های بعدی می شود ... یعنی انسان موفق مؤمن ،با رسیدن به یک پیروزی ، به دنبال پیروزی های بعدی است و  حرکتش را متوقف نمی کند که در این صورت سقوط او حتمی است ....همچنین استغفار برای پاک شدن و رسیدن به پیروزی می تواند مقدمه باشد ..  و  بعد از رسیدن به فتح ، استعانت از تسبیح و استغفار برای رسیدن به فتوحات بعدی لازم است ... و مقدمه تسبیح و استغفار همان نصر و فتح اولیه است ...

به امید تحقق جاء الحق و زهق الباطل  و نصر و پیروزی و گرویدن فوج فوج مردم به اسلام واقعی در دولت حق

1.     پس ازفتح امام مهدی عج هم تسبیح و استغفار لازمه ادامه دینداری می شود ؟

2.       آیا وقتی نصری باشد حتما بعد از آن فتح اتفاق می افتد ؟؟؟ 

3.     فتحی قرار است اتفاق بیفتد و نصری باید باشد تا این فتح به وقوع بپیوندد ...از فتح اول پیامبرصلی الله علیه و آله تا فتح امام عصر عج وظیفه ما چیه ؟ چون مسلما این فتح اول نصر میشه برای فتح بعدی و در این بین تسبیح و حمد و استغفار ما باید به چه صورت باشد ؟

مرحله چهارم: طهارت برای تدبر (ایجاد طهارت در خود از منظر یکی از موضوعات سوره)

1.     حالا این استغفار نباید فقط زبانی باشه ..مثل قل همه اعضائ و جوارح قل می شد و بعد پناه بردن صورت می گرفت ..استغفار هم حالت عملی داره ..یعنی تمام اعمال ما در مسیر عقلانی باشه و برای ترک گناهان عزم جدی داشته باشیم و تبعات سوء اعمال بدمون را جبران کنیم و حتی این جبران را وارد اجتماع کنیم یعنی بتونیم خیلی اشتباهات جمع را هم ما جبران کنیم ...و همچنین از نعمت ها درست استفاده کنیم تا بتونیم مسیر استغفار را طی کنیم

2.     گاهی رفتار ما و برخورد اجتماعی ما می تونه مصداق استغفار باشه و مقدمه استغفار جمع را هم فراهم کنه و شاید اصلاح جمع و جبران نقایص جمع به همین معنی باشه

8.عده ای میگن جامعه اسلامی چنین و چنان است و رهبر کاری نمی کند ... امیرالمؤمنین علیه السلام هم تنها بودند و حتی داریم که اگر درست خاطرم باشد فرمودند من حاضرم یکی از سپاه معاویه را با ده تای شما عوض کنم چون اونها متحدند و شما نیستید ...تحسبهم جمیعا و قلوبهم شتی ...بعد اونوقت همه نشستن تا یک نفر کار را درست کند...مثل اعضائ بدن باشیم که برای خون رسانی به قلب همه با هم کار و وظیفه شون را انجام می دن ..بدون معطلی و بدون توقف و بدون چون و چرا ..که اگر یکیشون درست کار نکنه سلامتی مختل می شه

همین روند را میتوان برای تسبیح در نظر گرفت:

3.     برای حرکت در مدار حق باید نواقص را یک به یک برطرف کرد

4.     برای دور شدن از همه نواقص لازم است آن ها را در دفترچه ای یادداشت کرد و گاهی هم از بقیه پرسش کرد ، چون ما به همه نواقص خود آگاه نیستیم .

 

خانم فاطمه  سادات هاشمی

۰ نظر ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۲:۰۹
گردان طاها

بسم الله الرحمن الرحیم


نمونه تمرین حل شده از خانم فاطمه سادات هاشمی

ب. تصویرسازی از واژگان

ویل : عاق والدین

همزة لمزه : فرد حسود  ( این رو لطفا تغییر بدید به مثالی که شخصی از سر دارندگی می خواد دیگران رو ضایع کنه؛ نه از سر نداشتن.)

جمع : پیوستن رود ها به دریا – چیدن کتاب روی هم –ریختن مواد لازم غذا در یک ظرف

مال : زمین زراعتی – کتابخانه 

عدد : آمار گیری جمعیت  - نوشتن لیست زائران – نوشتن حساب و کتاب اعمال  در دفتر

حسب : رسیدگی به نیازمندان  - رسیدگی به اعمال

خلد  : بهشت – اعمال نیک

نبذ : دور انداختن لوازم مستعمل

حطمه : خرد کردن شخصت یک نفر – شکستن ظرف 

موقده : آتش سوزی – کبریت زدن

طلع : بیرون آمدن دانه از خاک. بدنیا آمدن فرزند در مقابل بدن مادر ( بحث علو آنچه ظاهر می شود مهم است در طلع. مثلا در طلوع خورشید، خورشید احاطه و علو دارد بر آن چه برش طلوع می کند. یا همین آتش سوره همزه. ارگ صلاح می دانید باز هم به مثال های بیشتری بپردازید.)

مؤصده : مخلوط شدن دو تکه خمیر – پیچ و مهره – میخ و چوب

عمد ممدده : ستون های مخفی آسمان – شعاع نور خورشید

1.    تصویرسازی کلمات در ارتباط با هم

 

مردمی هستند که در غیبت و آشکارا با حرکات و کنایه هایشان بقیه را می رنجانند

این ها بسیار بر جمع مال حریصند ودائم در حال حساب و کتاب اموالشان هستند

مالی که جاودانه نیست

همانطور که شخصیت بقیه را خرد می کنند بعدا در آتش خرد کننده در می آیند

آتشی که همانطور که قلب های بقیه را در دنیا می سوزاند از درونش شعله ور می شود و قلبش را می سوزاند

گزارهنویسی

الف. گزاره‌هایی از سوره

ویل لکل همزه لمزه

 

هر کس که همز و لمز کند سزاوار نفرین خداوند و هلاکت است

 

الذی جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده

جمع کردن مال و شمردن آن کاری باطل است

کسی که همز و لمز می کند جمع کننده مال هم هست

همز و لمز از منیت سرچشمه می گیرد و چنین کسی فکر می کند مالکیت او برای اموالش تا ابد باقی است

کسی که همز و لمز می کند در واقع به خدا و نعمت های او توهین می کند

مال و ثروت باعث بزرگی نیست

مالی که راکد بماند سرنوشتش غضب خدا و نابودی است

کلا لینبذن فی الحطمه و ما ادراک ما الحطمه نار الله الموقده التی تطلع علی الافئده

 

وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ

یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ / 33 و 34 توبه

در قیامت همز و لمز کننده همانطور که بقیه را بی ارزش می کند خودش هم مانند یک چیز بی ارزش دور انداخته می شود

کسی که شأن و شخصیت بقیه را له می کند به عاقبتی مانند عمل خود ولی با شدت بیشتر دچار می شود

 

ْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها / 7 إسراء خرد کننده بقیه در واقع شخصیت خودش را خرد کرده

آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا از درون می سوزاند

از قید فعل مضارع لینبذن قطعیت و دائمی بودن پرت شدن در آتش مشخص می شود

 

آتش شعله ور همواره همراه او خواهد بود

 

انها علیهم  موصده فی عمد ممدده

آتش شعله ور همواره همراه او خواهد بود

آتشی که به او احاطه دارد

و آیا هر جمع کننده مال لزوما به صفت همز و لمز مبتلا است ؟ممکن است کسی مالی را جمع کند ولی هدف و مقصود او خیر باشد  .

: بله اگر این طور باشه که اشکالی نداره. جمع کردن مال وقتی منجر به همز و لمز می شه که فرد بین مال و خدا استقلالی رو ببینه که این ماله که به او جاودانگی می بخشد.

مرحله سوم: تدبر در سوره با نزدیک شدن به غرض آن 

خداوند در این سوره افرادی که مال جمع می کنند و به بقیه نمی دهند و همز و لمز می کنند هشدار شدید داده ..این ها به دلیل خودخواهی و منیت گرفتار چنین رفتار سوئی می شوند

شخصیت افراد در دین اسلام بسیار مهم است بنابر این با همز و لمز کننده به شدت برخورد می شود .

  سوره از جمع آوری مال و بخل و همز و لمز پرهیز می دهد ...این سوره می رساند که کسی که نسبت به  اخرتش بی اعتنا باشد هر چه در دنیا اندوخته آتش قیامت او می شود

 

جمعبندی از سوره

·        چرا خداوند برای هشدار همزه لمزه از کلمه ویل استفاده کرده است؟ آیا این خود یک سرزنش نیست؟ تفاوت توبیخ‌‌های خدا و دیگران در چیست؟

 

·        آیا ترساندن افراد توسط انبیا و احتجاج‌های کوبنده آنها از مصادیق همز و لمز محسوب نمی‌شود؟‌ دلیل این امر چیست؟

خیر ...انبیاء هرگز همز و لمز نکرده اند ...و هرگز خود را از گناه مبرا ندانسته اند هرچند مبرا بوده اند ...نمونه آن کلام قرآن از زبان حضرت یوسف علیه السلام : و ما أبرئ نفسیإن النفس لأمارة بالسوء إلا ما رحم ربی و یا خطاب خداوند به پیامبر در چند جای قرآن :  ما انزلنا علیک القرآن لتشقی .... فلعک باخع النفسک علی آثارهم إن لم یؤمنوا بهذا الحدیث أسفا .. یعنی پیامبر صلی الله علیه وآله همه هم و غمش هدایت مردم بوده ..نه همز و لمز .... .دردعاهای امامان معصوم هم می بینیم که از مبتلا شدن به گناهان به خدا پناه می بردندو هرگز خود را از گناه مبرا نمی دانند ... و در سوره همز و لمز را نتیجه ی جمع آوری مال و خودخواهی دانسته و همچنین نقص در دیدگاه توحیدی فرد ...و همانطور که می دانیم هیچ کدام از پیامبران مشمول این صفات نبوده اند ...

 

·        چرا خداوند برای همزه لمزه عذاب اختصاصی قائل شده است؟ آیا می‌توان این عذاب را صورت ملکوتی همان عمل دانست؟

همز و لمز اثر بسیار بدی روی همز و لمز شونده و شخصیت او دارد و گناه بسیار بزرگی است ...شاید دلیل عذاب اختصاصی این باشد که همز و لمز کننده خود را برتر  از دیگران و جدا از آنان می داندو عذابش هم اختصاصی است

مسلما عذاب همان صورت ملکوتی عمل است و همانطور که او شخصیت بقیه را خرد می کرد در عذاب خرد کننده واقع می شود و در حقیقیت او خودش را خرد کرده ... همان طور که در سوره گفته شد ، عذاب حطمه در واقع انعکاس درد درونی همز و لمز شونده است ...و همانطور که عمل همز و لمز کننده خرد کردن بوده ، حطمه هم او را خرد می کند هم ظاهری و هم باطنی ...

·        نار الله الموقده به چه معناست و چرا  طلوع آن از فواد است؟

آتش الهی که شعله ور می شود ....طلوع ان از محلی است که به دیگران ضربه می زده ....او شعور بقیه را خرد می کرد و حالا باید از درون خرد شود ...خداوند در قرآن فرموده و لکم فی القصاص حیات ...شاید این نوعی قصاص باشد

·        واژه تطلع علی الافئده دارای چه مضمون بلندی است؟

یعنی آتش دوزخ باطن را می سوزاند ، همانطور که ظاهرش را می سوزاند ...بر خلاف آتش دنیا که فقط ظاهر را می سوزاند .

·        چرا به جای استفاده از قلب از فؤاد استفاده شده است؟ چه ویژگیای باعث این موضوع شده است؟

قلب همان عضو صنوبری است که تلمبه خون رسانی بدن است ولی فؤاد چیزی به نام نفس انسانیت است که شعور و فکر بشر از آن ناشی می شود ...

·        راه‌های مقابله با همز و لمز چیست؟ راه‌های پیشگیری از این آسیب کدام است؟

برای مقابله با همز و لمز باید به اصلاح نفس بپردازیم و خوب است دفترچه ای از صفات بد خود را همراه داشته باشیم و با مراقبت های 40 روزه به رفع عیوب خود اقدام کنیم  و همچنین قبل از دیدن عیوب دیگران ، به جستجوی عیوب خود بپردازیم و مال و داشته های معنوی خود را از خدا بدانیم و مرتب به خود گوشزد کنیم.

·        چگونه می‌توان در مقابل همز و لمز دیگران نسبت به خود دچار مصونیت شد؟

وقتی همه وجود خود را از خدا بدانیم در مقابل همز و لمز دیگران از حرکت باز نمی ایستیم و خودمان را نمی بازیم ...انسانی که به داشته ها و نداشته هایش راضی است در مقابل نادان استقامت خود را از دست نمی دهد و در برابر رفتار زشت او برای هدایتش دعا می کند ....همان کاری که پیامبر و اهل بیت علیهم الصلوات و السلام انجام می دادند ...

بهتر است بعد از رفتار بد دیگران از خدا بخواهیم ما را در برابر این رفتار بیمه کند ...

مرحله چهارم: طهارت برای تدبر (ایجاد طهارت در خود از منظر یکی از موضوعات سوره)

روحیه انفاق را در خود و فرزندان خود تقویت کنیم ... نعمت های خدا را مرتب به خودمان تذکر دهیم ..کسی که مالکیت را از آن خود می بیند دچار صفت بد همز و لمز می شود ..

پس باید ریشه همز و لمز را شناخت و با آن مقابله کرد ...برای از بین بردن صفاتی مثل غیبت که مصداقی از همز و لمز است می توانیم از حرف زدن درباره بقیه پرهیز کنیم و اگر در جمعی احساس کردیم غیبت می شود یا بحث را عوض کنیم و یا به بهانه ای از جمع خارج شویم و البته بهتر است طوری باشد که غیبت کننده متوجه عمل خود بشود

بجای سرزنش کردن دیگران به اصلاح عیوب خود بپردازیم علیکم انفسکم

 در حدیث  داریم کسی که دیگری را سرزنش می کند از دنیا نمی رود مگر این که به همان سرزنش می شود

موارد اشتباهات خود را در مرحله تمرین طهارتی یاد داشت کنیم و حتی جریمه ای هم در نظر بگیریم

بهتر است این جریمه نقدی باشد که به هدف طهارتی دیگر این سوره که همان دل کندن از مال دنیا است نیز نزدیک شویم

موارد انتقاد را با زبان خوش بگوییم و از خدا بخواهیم اول این گفته باعث هدایت خودمان شود ...

قبل از هر انتقاد خودمان را جای انتقاد شونده بگذاریم و احساس خودمان را در زمانی که همان جمله به ما گفته می شود بسنجیم ..شاید از این طریق بفهمیم قصد اصلی ما همز و لمز است و یا حقیقتا به قصد دلسوزی و اصلاح می گوییم

اگر عیبی که در طرف مقابل دیدیم در خود ما وجود داشت سعی در برطرف کردنش کنیم و اگر وجود نداشت از مبتلا شدن به آن به خدا پناه ببریم ( و ما أبرئ نفسی ....إلا ما رحم ربی )

هر کس خوبی هایی هم دارد ..سعی کنیم خوبیهای افراد را در چشم خود بزرگ کنیم تا بدی های آنها را نبینیم.

 

۰ نظر ۲۹ تیر ۹۳ ، ۰۰:۰۹
گردان طاها

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نمونه تمرین حل شده از خانم فاطمه سادات هاشمی

 

تصویر سازی واژه ها :

رأی : با دوربین دیدن –

کذب: انکار کردن

دین : عمل به برنامه در ساعت مشخص

دعّ : هل دادن (به منظور دور کردن از خود)

یتیم : دور از وطن –

حضّ : تشویق  معلم

طعم : می تونه اطعا م معنوی باشد مثل تغذیه روح با قرآن وحکمت

سکن : خوابیدن

صلو : صلوات فرستادن – نماز خواندن –

سهو :فراموشی –

منع : راه کسی را بستن –

معن : عاریه گرفتن ظروف برای مجالس (معن اشاره به ضروریات هم داره. مثل تهیه ظروف مجالس که حداقل ظروف موردنیاز برای برپایی مجلس هستند.)

1.     تصویرسازی کلمات در ارتباط با هم

آسیب های اجتماعی : در جامعه ای که دینداری در جایگاه حقیقی خود نیست و دینداران واقعی نیستند ، افراد دچار ضعف تقسیم طبقاتی چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی می شوند ..

وحدت ویکپارچگی این جامعه دچار مشکل می شود و حقوق واقعی محرومان و یتیمان به آنها نمی رسد ..در جامعه ای که به نماز که برای تعالی خود فرد مؤثر است اهمیت داده نمی شود ، روح معنوی جامعه که متشکل از اجزاء جامعه است دچار رکود شدید می شود ......

مرحله دوم: گزارهنویسی

أرأیت الذی یکذب بالدین

رهبر جامعه اسلامی باید دارای بصیرتی باشد که بتواند مکذبین را از صادقین تشخیص دهد

کسی که تکذیب می کند این کار را یک بار انجام نمی دهد ..دائما در حال تکذیب است ( قید کذب بصورت فعل مضارع ) پس ضرر جدی می رساند

فذلک الذی یدع الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین

فرد تکذیب کننده به قوانین معنوی هم عمل نمی کند ..یتیم را می راند و به طعام دادن نه تنها اقدام نمی کند بلکه تشویق و تبلیغ هم نمی کند

تشویق می تواند هم به صورت عملی باشد و هم به صورت زبانی

تغذیه روح مهمتر از تغذیه جسم است  ( محبت کردن به یتیمان از اطعام آنها مهم تر است  )

اگر فردی توانایی طعام دادن را ندارد حداقل می تواند بقیه را به این کار تشویق کند

مهربانی با ایتام از ارکان دین است پس هر کس در این مهم کوتاهی کند مکذب است

کسی که در نمازش کوتاهی می کند حتی اگر به یتیم و مسکین هم مهربانی کند در مقام مکذب بوده ؟؟

یا می شود گفت هر کس ظاهرا نماز خوان است ولی به یتیم و مسکین بی توجه است ریا کار است  ونمازش هم واقعی نیست ؟ نکات سوره رو باید با هم دید. قضیه سهو در نماز این مکذب بسیار در سطح خطرناکیه. هر سهوی در نماز چنین مذمت درش نمی شه.درسته بایستی هر سهوی رو از نماز راند. این سوره می فرماید که اصلا نیتش نمازخواندن نبود. از همان اولش هم می خواست شانیت اجتماعی پیدا کند. وگرنه تلاش نمی کرد با رد یتیم و اطعام نکردن مسکین پایه های اجتماع رو سست  کنه. وصفی از حالات درونی و بیرونیه فرد است.

فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون

نماز خواندن با ریا و کاهلی نفرین الهی را به دنبال دارد .

نماز نجات دهنده است ولی اگر در آن کوتاهی شود و یا ریا شود ، باعث سقوط و هلاکت می شود .

کسی که رابطه اش را با خدا اصلاح کند ، رابطه اش با مردم هم اصلاح می شود .

آیا میتوان گفت کسی که در نماز طهارت خیال را رعایت نمی کند مکذب است ؟ نه . در بالا گفتم خدمتتان که اجزای سوره را بایستی در کنار هم دید. بایستی تلاش کرد که طهارت خیال در نماز داشته باشیم. کسی که از غیر عمد در نماز طهارت خیال نداره و ناراحته برای این ناراحته که می خواد نماز واقعی بخونه اما مکذب سوره نیت نماز خواندن نداره. می خواد وجهه اجتماعی پیدا کنه. اگر در یک اجتماعی بود که افراد با کت و شلوار پوشیدن آبروی اجتماعی پیدا می کردن می رفت و کت وشلوار می پوشید. اگر در یه اجتماعی بود که بایستی به خانواده بی اهمیت باشه تا وجهه اجتماعی پیدا کنه ، به خانواده بی توجهی می کرد و بالعکس. رفتارش بنا به خواست و دستور خدا تعریف نمی شه. بنا به خواست و نگاه مردم تعریف می شه.

لزوما هر کس به یتیم و مسکین رسیدگی کرد از نمازش بهره برده است ؟ نه. بحث نیت در انجام عمل مهمه. اگر کسی برای خدا به یتیم و مسکین کمک کنه انشاالله به دقت و طهارت در نمازش هم کمک می کند و کسی که در نمازش طهارت داره به یتیم و مسکین هم کمک می کنه.

مکذب این سوره و سوره مطففین و سوره مرسلات و سوره طور با هم ارتباط دارند ؟ صبور باشیدو انشاالله به تعریف سوره ها با توجه به یکدیگر هم می رسیم. به هر حالا قطعا اشتراک معنایی دارن اما بایستی بررسی دقیق تر کرد که هر کدام به چه مسئله ای تاکید دارند و انسان را به آن توجه می دن.

آیا کاهل نمازی هم سهو از نماز است ؟بله

 

 

اگر در نماز به خدا می گوییم ایاک نعبد و ادعای صدق در گفتار داریم باید صداقت خود را در اعمالمان نشان دهیم و عبادت ما عملی باشد بوسیله محبت به یتیم که پرورش دهنده اش را از دست داده و اطعام مسکین که دچار ضعف جسمی شده و کمک به بقیه که در حقیقت اطاعت امر خدا و عبادت او است .

الذین هم یراؤن

کسی که در نماز ریا کند هم به خدا دروغ گفته و هم به بنده خدا و هم به خودش .

کسی که در نماز به خدا توجه ندارد نمی تواند توجه واقعی خود را به خلق خدا معطوف کند و حتما در این زمینه کوتاهی می کند .

سؤال : گاهی در جمع حال و هوای جمع هم ما را به شوق می آورد و ممکن است بعضی اعمال مستحبی که انجام نمی دادیم میلش در ما ایجاد بشه ... ممکنه این حالت نوعی از ریا باشه که ما ازش بی خبریم ؟ یعنی یک جور وسوسه باشه ؟ نه لزوما. به هر حال آدم وقتی با یه جمع سالم و مومن همراهی می کنه شوقش به عبادت خدا بیشتر می شه. این از برکات جمع سالم است.

و یمنعون الماعون

کسی که متاع ناچیزی را از مردم دریغ می کند چگونه می تواند اطعام کند ؟ !

کسی که یمنعون الماعون است دچار صفت تکبر و بخل و بلکه بدتر از بخل است ..یعنی هم خود را بزرگ می بیند و هم بقیه را از کمک به نیازمند باز می دارد ..بخل مربوط به متاعی است که خود شخص دارد اما منع ماعون مربوط به منع بقیه از دادن متاعشان به نیازمند است ...شاید بتواند بر خلاف یحض باشد

سؤال  : آیا پاسخ به سؤال دینی کسی و برطرف کردن امور معنوی هم می تواند جزء ماعون باشد ؟ بله. چون همان طور که خودتان فرمودید اطعام معنوی مهم تر از اطعام مادی است. هدایت مهم تر از سیر کردن شکم است. البته هر دو مهم است و بایستی به هر دو اهمیت داد.

* إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20)َو إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا(21) إِلا الْمُصَلِّینَ(22)الَّذِینَ هُمْ عَلىَ‏ صَلَاتهِِمْ دَائمُونَ(23)َو الَّذِینَ فىِ أَمْوَالهِِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ(24) لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُوم‏ (25)وَ الَّذِینَ یُصَدِّقُونَ بِیَوْمِ الدِّینِ(26)وَ الَّذِینَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبهِِّم مُّشْفِقُونَ(27)

به آیات خیلی مناسبی اشاره کردید. آیات قرآن همدیگر رو توضیح می دن. به این می گوین "تدبر قرآن به قرآن". یعنی تلاش کنی از خود قرآن معنای آیاتش رو بفهمی.

ویژگی های منافقین  :

وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى‏ یُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلاَّ قَلیلاً  

 وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالى‏ وَ لا یُنْفِقُونَ إِلاَّ وَ هُمْ کارِهُونَ

مرحله سوم: تدبر در سوره با نزدیک شدن به غرض آن 

وظایف امام در جامعه ارائه صحیح دین است ..همان دینی که هم جنبه فردی  و  هم جنبه اجتماعی دارد

شاخصه عبادت اجتماعی همان رسیدیگی به یتیم و برطرف کردن فقر و مسکنت از جامعه است و شاخصه عبادت فردی  نماز است که این دو شاخصه با هم فرد را به کمال واقعی او در دین می رساند .

رهبری جامعه وظیفه دارد دین و دینداری و آسیب های آن را بیان کند و پیروان دین هم وظیفه دارند از این آسیب ها دوری کنند وگرنه می شوند مثل همان کسی که دین را مسخره می کند و از آن برای منافع شخصی خود استفاده می کند .

غرض سوره می تواند دور شدن از موانع ارتباط با خدا در متن جامعه دانست ...

همچنین خالص شدن در عبادات فردی و اجتماعی و دور شدن از ریا برای رسیدن به مقصود اصلی دین

·        با توجه به این سوره چه داراییهایی از خود را به عنوان ماعون تشخیص میدهید؟

کتاب – لوازم منزل – وسایلی که بیش از نیاز داریم -هدیه هایی دریافت می کنیم که مطمئنیم هیچ وقت استفاده نمی کنیم (بحث ماعون و ضروری بودنش در رفع احتیاجات اولیه مهم است.)

·        آیا دارایی‌هایی که می‌توانید در اختیار دیگران قرار دهید صرفاً مادی است؟ مواردی از آن را نام ببرید.

دارایی های ما می تواند مادی باشد مثل وسایل منزل و لباس و پول و کتاب می تواند معنوی باشد مثل حتی گفتن یک حرف خوب و پاسخ سؤال یک پرسشگر وآموزش مهارتی که در ما است به بقیه

·        برخی از مصادیق دعّ یتیم و حضّ‌نداشتن بر مسکین چیست؟

نمی دونم چرا  یادم افتاد به بچه های امام حسین علیه السلام تو کربلا و رفتار دد منشانه ای که با اونها شد

از جمله مصادیق حض نداشتن بر مسکین بودن این همه فقیر توی جامعه مون هست ...

·        چگونه می‌توان از ریا خارج شد؟

فکر می کنم اینطور که هر کس در زمان عمل خودش را تنها فرض کند و ببیند آیا در تنهایی هم این کار را انجام می داد یا نه ...مثلا نمازش را در مسجد خوانده و در حال تسبیحات و یاتعقیبات است ..ببیند آیا در تنهایی هم تعقیبات را همین گونه انجام می داد یا حال و حوصله نداشت و رهایش می کرد ..و این که هر کس در هنگام عمل از خودش بپرسد برای چه انجام می دهی ؟؟ برای مردم و یا برای رضات خدا ؟

·        عامل ریا چیست؟

فکر می کنم عامل ریا کمبود هایی باشد که فرد در ارتباط با خودش و افراد دیگر می بیند ...شاید می خواهد کمبود شخصیت و محبوبیتی که با سهل انگاری در اعمال عبادی برایش حاصل شده را با ریا جبران کند..شاید اگر با جبران نواقصش و تاخیر نینداختن در اعمال نیکش بتواند با تسبیح و حمد و استغفار قله های فتح واقعی را یک به یک طی کند و به کمالی که ربش او را سوق می دهد نزدیک شود این حالت ریا از او دفع شود ...

·        آیا ریاکار می‌تواند موحد باشد؟ چرا؟

خیر ..موحد یعنی کسی که فقط خدا را می بیند و فقط نگاه خدا را می جوید ..فرد ریا کار دائم نگاه و نظر مردم را جستجو می کند و اعمالش را بر همان میزان تنظیم می کند .

·        این سوره برای خروج انسان از ریاکاری چه راهکارهایی پیشنهاد می‌کند؟

برای خروج از ریاکاری توجه به نماز در اوقات آن با رعایت ارکان و شرایط و احکام ورسیدگی به ایتام و فقرا پیشنهاد شده

·        اعتقاد به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام چگونه می‌تواند انسان را از آسیب‌های دین‌داری نجات دهد؟

اعتقاد به پیامبر صلی الله علیه و آله در واقع یعنی تبعیت محض از ایشان و عمل به سیره ایشان .. اگر مانند ایشان دغدغه نماز به وقت و با توجه را داشته باشیم و اعمال عبادی اجتماعی را به تبع ایشان انجام دهیم که همان رسیدگی به ایتام و مساکین جامعه است می توانیم از آسیب های دینداری نجات پیدا کنیم انشاء الله .

·        آیا می‌توان مصداق اتم دین را ولایت ولیّ الهی قرار داد؟

بله چون در صورت ولایت مداری ولی الهی است که دین به معنای واقعی در جامعه شکل می گیرد

·        آیا می‌توان گفت با ملاک و معیار ولایت ولیّ الهی، مصادیق کمک به یتیم و مسکین مشخص می‌شود؟ چرا؟

بله چون کامل ترین شخص در جامعه ولی الهی است که می تواند معیاری دقیق برای شناخت چگونگی انجام این عبادت اجتماعی باشد .

اگر نظام امامت در سوره در نظر گرفته نشود آیا امکان پیاده‌سازی مضامین سوره وجود دارد؟ چرا؟   

اصلی ترین وظیفه ما تبعیت از امام است . پس اگر نظام امامت در نظر گرفته نشود معیاری برای انجام اعمال فردی و اجتماعی مان نداریم و چه بسا به بیراهه کشده شویم .

مرحله چهارم: طهارت برای تدبر (ایجاد طهارت در خود از منظر یکی از موضوعات سوره)

کتاب – لوازم منزل – وسایلی که بیش از نیاز داریم و در صورت نگهداری سال ها بدون استفاده می ماند و چه بسا پوسیده شود و دور انداخته شود که می توانیم اگر خوب و سالم و دست نخورده است هدیه هم بدهیم  حتی گاهی هدیه هایی دریافت می کنیم که مطمئنیم هیچ وقت استفاده نمی کنیم ولی به درد کس دیگری می خورد ... گاهی نگهداری یک یادگاری خیلی برای ما خوشایند است ولی نهایتش این است که هیچ چیز در دنیا برای دلبستگی ما نیست ... من فکر می کنم بدون گفتن به شخصی که از روی محبت هدیه ای به ما می دهد می توانیم آن را برای استفاده به شخص دیگری بدهیم ...

برای رسیدگی به ایتام و نیازمندان ابتدا در اطراف خود و فامیل ها جستجو کنیم بعد بقیه افراد جامعه ..می توانیم این کمک را به عناوین مختلف مثل هدیه تولد و یا نذر و یا سوغات سفر زیارتی بدهیم تا به شخصیت و آبروی آنها لطمه ای وارد نکنیم ...

توجه به نماز : می توانیم کتابی در باب اسرار نماز در جانماز خود بگذاریم و بعد از هر نماز مقداری را بخوانیم ...مثل کتاب رازهای نماز آیت الله جوادی آملی و دو کتاب  تفسیر نماز  و پرتوی از اسرار نماز آقای قرائتی ...مطالعه در جانماز برکت عجیبی دارد خواه کتاب درباره نماز باشد یا موردی دیگر ( امتحانش مجانیه )

به توصیه استاد قرائتی به ترجمه نماز توجه کنیم و هر جای نماز که حواسمان پرت شد دوباره عهد کنیم و با توجه به ترجمه نماز کم کم به طهارت خیال برسیم ..

قبل از نیت خودمان را به خدا و امام زمان عج بسپاریم و یا مهدی ادرکنی و لا تهلکنی بگوییم ( سندی از این مطلب ندارم ولی فکر نمی کنم گفتنش اشکالی بوجود بیاورد )

مهمترین مسئله که یک بار از استاد حسینی عزیز شنیدم این که موقع وضو حواسمان جمع باشد

موقع نماز فکر کنیم این آخرین نمازی است که می خوانیم ... بیاد آوردن مرگ و لحظه قیامت می تواند تأثیر مستقیمی در یک نماز درست بجا آوردن داشته باشد .

احکام نماز را در رساله بخوانیم تا اگر هم شیطان شکی را به ما القا کرد به جای شکستن نماز بتوانیم برخورد صحیح و دینی انجام دهیم ..چون شک مقدمه نفوذ شیطان و ایجاد وسوسه است ...

 *قسمت های سبز توسط احمدیان نوشته شده است.


۰ نظر ۳۱ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۰۴
گردان طاها