طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

سوره مبارکه زلزال

شنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۸ ب.ظ

بسم الله

گام اول: بررسی مفاهیم واژگان سوره از کتاب التحقیق فی کلمات القرآن 

 

 

زلزل

(زلزال)

هو تزلّق لطیف‏. و الزلزلة یدلّ على التکرار.

لرزیدنی که ناپیداست. زلزله بر تکرار لرزیدن و شدت آن دلالت دارد.

ثقل

(اثقال)

و هو خلاف الخفّة.

این مفهوم به معنای سنگینی و در برابر سبکی است که میتواند از لحاظ مادی یا معنوی مد نظر باشد.

حدث

(تحدّث)

هو تکوّن شی‏ء فی زمان متأخّر.

به معنای به وجود آمدن چیز جدید است.

خبر(اخبار)

هو الاطّلاع النافذ و العلم بالتحقیق و الاحاطة و الدقّة.

آگاهیای که با نفوذ و علم به تحقیق و احاطه و دقت همراه است. به همین دلیل علم به همه جزئیات است.

وحی

(أوحی)

هو إلقاء أمر فی باطن غیره، سواء کان الإلقاء بالتکوین أو بإیراد فی القلب.

القای امری در باطن چیزی را گویند. چه اینکه به تکوین باشد و یا به وارد کردن آن در قلب.

شتت

(اشتات)

هو تفرّق مخصوص و هو تفرّق الأعضاء و الأجزاء کلّ من الآخر، فی مادّیّ أو معنویّ.

جدا شدن و پراکندگی اعضا و اجزای یک مجموعه از هم؛ مادی یا معنوی.


گام دوم: گزاره‌های تفسیر المیزان درباره سوره مبارکه زلزال[1]

در این سوره سخن از قیامت و زنده شدن مردم براى حساب،

و اشاره به بعضى از علامتهایش شده،

که یکى زلزله زمین،

و یکى دیگر سخن گفتن آن از حوادثى است که در آن رخ داده.

و این سوره هم مى‏تواند مکى باشد و هم مدنى.

إِذا زُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزالَها:

·        کلمه «زلزال» مانند کلمه «زلزلة» مصدر و به معناى نوسان و تکان خوردن پى در پى است،

·        و اینکه این مصدر را به ضمیر زمین اضافه کرد، و فرمود «زمین زلزله‏اش را سر مى‏دهد» به ما مى‏فهماند که زمین زلزله‏اى خاص به خود دارد،

·        و این [اضافه شدن مصدر به ضمیر زمین] مى‏رساند که زلزله مذکور امرى عظیم و مهم است، زلزله‏اى است که در شدت و هراسناکى به نهایت رسیده است.

وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها:

·        کلمه اثقال جمع کلمه «ثقل» (به فتحه ثاء و فتحه قاف) است، که به معناى متاع و کالا و یا خصوص متاع مسافرین است. ممکن هم هست جمع کلمه «ثقل» (به کسره ثاء و سکون قاف) باشد که به معناى حمل است، به هر حال چه آن باشد و چه این، مراد از اثقال زمین که در قیامت زمین آنها را بیرون مى‏ریزد -به طورى که دیگران هم گفته‏اند- مردگان و یا گنجها و معادنى است که در شکم خود داشته. و ممکن هم هست منظور همه اینها باشد، که البته براى هر سه قول قائلینى هست، و اولین قول به نظر نزدیک‏ترین قول است، و از آن گذشته قول سوم است که اشاره دارد بر اینکه خارج شدن براى حساب است،

·        و جمله «یَومَئِذٍ یَصدُرُ النَّاسُ» اشاره دارد به اینکه بعد از بیرون شدن، به سوى جزا روانه مى‏شوند.

وَ قالَ الإِنسانُ ما لَها:

·        یعنى انسانها بعد از بیرون شدن از خاک در حال دهشت‏زدگى و تعجب از آن زلزله شدید و هول انگیز مى‏گویند: «ما للارض» زمین را چه مى‏شود که این طور متزلزل است؟![2]

یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها بِأَنَّ رَبَّکَ أَوحى‏ لَها:

·        آنگاه زمین به اعمالى که بنى آدم کردند شهادت مى‏دهد،

·        [زمین شهادت میدهد] همان طور که اعضاى بدن خود انسانها و نویسندگان اعمالش، یعنى ملائکه رقیب و عتید، و نیز شاهدان اعمال که از جنس بشر و یا غیر بشرند همه بر اعمال بنى آدم شهادت مى‏دهند.

·        و در جمله «بِأَنَّ رَبَّکَ أَوحى‏ لَها» حرف لام به معناى «الى؛ به سوى» است، چون مصدر «ایحاء» که فعل «أوحى» مشتق از آن است با حرف «الى» متعدى مى‏شود،

·        و معناى جمله این است که:

·        زمین به سبب اینکه پروردگار تو به آن وحى کرده و فرمان داده تا سخن بگوید از اخبار حوادثى که در آن رخ داده سخن مى‏گوید،

·        پس معلوم مى‏شود

o       زمین هم براى خود شعورى دارد،

o       و هر عملى که در آن واقع مى‏شود را مى‏فهمد،

o       و خیر و شرش را تشخیص مى‏دهد،

o       و آن را براى روز اداى شهادت تحمل مى‏کند،

o       تا روزى که به او اذن داده شود؛ یعنى روز قیامت شهادت خود را ادا کرده، اخبار حوادث واقعه در آن را بدهد.

·        و در تفسیر آیه «وَ إِن مِن شَی‏ءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لکِن لا تَفقَهُونَ تَسبِیحَهُم»، و نیز در تفسیر آیه «قالُوا أَنطَقَنَا اللهُ الَّذِی أَنطَقَ کُلَّ شَی‏ءٍ» گذشت، که از کلام خداى سبحان به دست مى‏آید که حیات و شعور در تمامى موجودات جارى است، هر چند که ما از نحوه حیات آنها بى‏خبر باشیم.[3]

یَومَئِذٍ یَصدُرُ النَّاسُ أَشتاتاً لِیُرَوا أَعمالَهُم:

·        کلمه «صدور» که فعل «یصدر» از آن مشتق شده به معناى برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش بدانجاست.

·        و کلمه «أشتات» مانند کلمه «شتى» جمع شتیت است، که به معناى متفرق است.

·        و آیه شریفه جواب دوم است براى کلمه «اذا»، بعد از جواب اول، یعنى آیه «یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها».

·        و مراد از «صادر شدن مردم در قیامت با حالت تفرقه»، برگشتن آنان از موقف حساب به سوى منزلهاشان که یا بهشت است و یا آتش است،

·         در آن روز اهل سعادت و رستگارى از اهل شقاوت و هلاکت متمایز مى‏شوند،

·        [متمایز میشوند] تا اعمال خود را ببینند،

o       جزاى اعمالشان را نشانشان دهند،

o       آن هم نه از دور، بلکه داخل در آن جزایشان کنند،

o       و یا به اینکه خود اعمالشان را بنا بر تجسم اعمال به ایشان نشان دهند.[4]

فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ:

·        کلمه «مثقال» به معناى هر وسیله‏اى است که با آن وزنها را مى‏سنجند،

·        و کلمه «ذره» به معناى آن دانه‏هاى ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده مى‏شود، البته این کلمه به معناى مورچه‏هاى ریز نیز مى‏آید.

·        آیه مورد بحث به دلیل اینکه حرف «فاء» بر سر دارد تفریع و نتیجه‏گیرى از آیه قبلى است، که سخن از ارائه اعمال بندگان داشت، و همان بیان را تاکید نموده، مى‏فهماند که از کلیت ارائه اعمال هیچ عملى نه خیر و نه شر نه کوچک و نه بزرگ حتى به سنگینى ذره استثنا نمى‏شود،

·        و نیز حال هر یک از صاحبان عمل خیر و عمل شر را در یک جمله مستقل بیان نموده،

·        جمله را به عنوان یک ضابطه و قاعده کلى (که مورد هیچ خصوصیتى ندارد) ذکر مى‏فرماید.

·        در اینجا این سؤال به ذهن مى‏رسد که در آیات شریفه قرآن، آیاتى هست که با این ضابطه کلى سازگار نیست،

o        از آن جمله آیاتى که دلالت دارد بر حبط و بى‏نتیجه شدن اعمال خیر به خاطر پاره‏اى عوامل،

o       و آیاتى که دلالت دارد بر انتقال اعمال خیر و شر اشخاص به دیگران، مانند انتقال حسنات قاتل به مقتول، و گناهان مقتول به قاتل،

o       و آیاتى که دلالت دارد بر اینکه در بعضى توبه‏کاران، گناه مبدل به ثواب مى‏شود،[5]

·        جواب این سؤال این است که آیات مذکور حاکم بر این دو آیه است،

·        و بین دلیل حاکم و محکوم منافاتى نیست،

·        مثلا آیاتى که دلالت دارد بر حبط اعمال، شخص صاحب عمل خیر را از مصادیق کسانى مى‏کند که عمل خیر ندارند،

·        و چنین کسى عمل خیر ندارد تا به حکم آیه مورد بحث، آن را ببیند،

·        و همچنین قاتلى که نگذاشت مقتول زنده بماند و عمل خیر انجام دهد، اعمال خیرش را به مقتول مى‏دهند، و خودش عمل خیرى ندارد تا آن را ببیند،

·        و توبه‏کارى که گناهش مبدل به حسنه مى‏شود، براى این است که گناه موافق میل او نبوده، عواملى خارجى باعث گناهکارى او شدند، و آن عوامل کار خیر، موافق طبعشان نیست، ولى چون مى‏خواستند در بین مردم نیکوکار و موحد باشند، و بلکه رئیس و رهبر آنان باشند، لذا با زبان شکار حرف زدند، پس خوبیهاشان از خودشان نیست، لذا در قیامت بدیهاى توبه‏کاران را به آن عوامل مى‏دهند، و خوبیهاى آن عوامل را به توبه‏کاران، در نتیجه توبه‏کاران گناهى ندارند تا به حکم آیه مورد بحث در قیامت آن را ببینند، و نیز عوامل شر، کار خیرى ندارند، تا به حکم آیه مورد بحث آن را ببینند؛ دقت فرمایید.[6]

 

گام سوم: صوت جلسات


جلسه دهم: قسمت اول      قسمت دوم        قسمت سوم        قسمت چهارم      قسمت پنجم


صوت تکمیلی (آقای اخوت):  قسمت اول    قسمت دوم 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] ترجمه المیزان، ج‏20، ص 581-586

[2] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم: بعضى از مفسرین گفته‏اند: منظور از «انسان» تنها کفار هستند، نه آنهایى که در دنیا به مسئله معاد و رستاخیز ایمان داشتند. بعضى دیگر سخنانى دیگر گفته‏اند که به زودى انشاءالله مى‏آید.

[3] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم: در بین مفسرین اختلاف شدیدى به راه افتاده در اینکه معناى خبر دادن زمین به وسیله وحى از حوادثى که در آن واقع شده چیست؟ آیا خداى تعالى زمین مرده را زنده مى‏کند، و به آن شعور مى‏دهد تا از حوادث خبر دهد؟ و یا اینکه صوتى در روى زمین خلق مى‏کند تا آن صوت خبر دهد و یا آنکه زمین به زبان حال دلالت مى‏کند بر اینکه بر پشت آن چه حوادثى رخ داده؟

لیکن بعد از آنکه بیان ما را شنیدى هیچ جایى براى این اختلاف نیست، علاوه بر این با هیچ یک از این وجوه و هیچ یک از اقسام شهادت که در این وجوه آمده حجت تمام نمى‏شود.

[4] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم: و بعضى از مفسرین گفته‏اند: مراد از صدور مردم، بیرون شدنشان از قبور به سوى موقف حساب است، و منظور از متفرق بودنشان، متمایز بودن آنان از نظر سیما است، بعضى با روى سفید، و برخى با روى سیاه بیرون مى‏آیند، بعضى با حالت امنیت، برخى با حالت فزع، و همچنین تمایزهاى دیگر که از جزاى اعمالشان و نتیجه حسابشان خبر مى‏دهد، و تعبیر از آگهى از جزا با واژه رؤیت، و تعبیر از اعلام به نتیجه حساب با واژه «ارائه» نظیر تعبیرى است که در آیه «یَومَ تَجِدُ کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت مِن خَیرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَت مِن سُوءٍ»، ولى وجه اول هم به ذهن نزدیک‏تر و هم روشن‏تر است.

[5] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم:

و آیاتى دیگر که در بحث از اعمال در جلد دوم این کتاب و نیز در تفسیر آیه «لِیَمِیزَ اللهُ الخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» گذشت.

[6] بحث روایی سوره در تفسیر المیزان:

در الدر المنثور است که ابن مردویه و بیهقى -در کتاب شعب الایمان- از انس بن‏ مالک روایت کرده‏اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: زمین در روز قیامت به تمامى اعمالى که در پشتش انجام شده خبر مى‏دهد، آنگاه این آیه را تلاوت کرد: «إِذا زُلزِلَتِ الأَرضُ زِلزالَها» تا رسید به آیه «یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها» و آنگاه فرمود هیچ مى‏دانید اخبارش چیست؟ جبرئیل نزد من آمد و گفت: خبر زمین که زمین روز قیامت بدان گواهى مى‏دهد، همه اعمالى است که بر پشتش انجام شده.

مؤلف: نظیر این روایت را از أبوهریره نیز نقل کرده.

و نیز در همان کتاب است که حسین بن سفیان در کتاب مسندش و ابونعیم در کتاب حلیه‏اش از شداد بن اوس روایت کرده‏اند که گفت: من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم مى‏فرمود: ایها الناس! دنیا متاعى است حاضر که هم نیکان از آن مى‏خورند و هم فاجران، و به درستى آخرت وعده‏اى است صادق، که سلطانى قادر در آن حکومت مى‏کند، حق را محقق و باطل را باطل مى‏سازد. ایها الناس! سعى کنید از طالبان آخرت باشید، و از طالبان دنیا نباشید، فرزند آخرت باشید، نه فرزند دنیا، چون هر مادرى فرزندش به دنبالش مى‏رود. (حاصل منظور آن جناب این است که خواهان آخرت باشید نه دنیا، براى اینکه علاقه به دنیا قهراً شما را به سوى مادیت و آلودگى‏هاى آن مى‏کشد)، آنگاه فرمود: هر عملى که مى‏کنید در حالى انجام دهید که از خدا خائف و بر حذر باشید، و بدانید که روزى شما را بر اعمالتان عرضه مى‏دارند، و شما خواه و ناخواه خدا را ملاقات خواهید کرد، پس هر کس هموزن ذره‏اى عمل خیر کرده باشد، آن را خواهد دید، و هر کس هموزن ذره‏اى عمل زشت کرده باشد آن را خواهد دید.

و در تفسیر قمى در ذیل آیه «وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها» آمده که منظور از اثقال زمین، انسانهایند. و در ذیل جمله «وَ قالَ الإِنسانُ ما لَها» آمده که این انسان، امیرالمؤمنین علیه السلام است. و در ذیل آیه «یَومَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخبارَها ... أَشتاتاً» آمده که مردم از جهت ایمان و کفر و نفاق متفرق و اشتات مى‏آیند، بعضى مؤمنند و برخى کافر و جمعى منافق. و در ذیل جمله «لِیُرَوا أَعمالَهُم» آمده که هر کس بالاى سر اعمال خود مى‏ایستد، و اعمال خود را اینطور فاش و هویدا مى‏بیند.

و نیز در آن کتاب در روایت ابى الجارود از امام باقر علیه السلام آمده که در ذیل‏ آیه «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَهُ»، فرمود: اگر از اهل آتش باشد، و در دنیا مثقال ذره‏اى عمل خیر کرده باشد، اگر براى غیر انجام داده باشد، همان عمل خیرش هم مایه حسرتش مى‏شود، و در ذیل جمله «وَ مَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»، فرمود: اگر از اهل بهشت باشد در روز قیامت آن شر را مى‏بیند و سپس خداى تعالى او را مى‏آمرزد.


۹۳/۰۴/۱۴
گردان طاها

نظرات  (۲)

۱۷ تیر ۹۳ ، ۱۲:۴۳ حامد باقری
به نام خالق بی همتا

مطالبی چند در باب سوره مبارکه زلزال :‌

1-   قبل از مرگ میتوان حقیقت اعمال را دید و علم بدست آورد.

 حقیقت عمل شر= عذاب

 و حقیقت عمل خیر= پاداش

2-   فقط در قیامت نیست که حساب و کتابی انجام میشود بلکه در همین لحظه فعلی آخرین موجودی حساب انسان مشخص است.

3-    همه خصلتهای انسان در این3 چیز خلاصه میشود:

  - نظر( باید عبرت بگیری و اگر نباشد سهو است)

 - سکوت ( باید همراه اندیشه باشد و اگر نباشد غفلت است)

 - سخن( اگر ذکر و یاد خدا نباشد لغو است)

4-    هر کاری انجام دهیم گم نمیشود و اثرش وجود دارد ولی چون علم نداریم نمیبینیم.

5-    نتیجه زلزله در این سوره علم و صاحب خبر شدن است.

6-    اکثر انسانها ذاتشان خوب و عملشان بد است و ابتدا در برزخ چلانده میشوند و سپس وارد بهشت میشوند.گروهی که ذاتشان را خراب میکنند کافراند و وارد جهنم میشوند.

7-    انسان بواسطه اختیار خود فطرت پاکش را کثیف میکند.


و صل الله علی سیدنا محمد و آل الطاهرین

به نام خالق بی همتا

به بهانه سوره مبارکه زلزال این ابیات آقای فاضل نظری رو  یادم آمد.

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست


بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی