سوره مبارکه ماعون
بسم الله
گام اول: بررسی مفاهیم واژگان سوره از کتاب التحقیق فی کلمات القرآن
کذب (یکذّب) |
هو ما یقابل الصدق، فهو ما یخالف الواقعیّة و الحقّ، کما أنّ الصدق هو ما یکون على حقّ و على واقعیّة. |
در مقابل صدق است و آن چیزی است که با واقعیت و حق مخالف است. |
دعع (یدّع)
|
هو الدفع بشدّة و عنف. |
دفع کردنی که همراه با شدت، سختی و بدون مدارا است. |
یتم (یتیم) |
هو انقطاع عمّا یتعلّق به و انفراد فى ضعف. الیتم بفقدان الأب المربّى المدبّر المدیر لمعیشته و اموره. |
یتم به قطع شدن از چیزی که به آن تعلق دارد و در ضعف قرار گرفتن گویند. و یتیم کسی است که مربی و سرپرست امور و معیشت خود را از دست داده است. |
حضض (یحضّ) |
الترغیب و البعث على أمر هو دون شأنه و لو اعتبارا و توهّما. |
ترغیب و برانگیختن برای امری است که آن امر دون شأن فرد است حال یا بر اساس ملاکهای اعتباری یا توهمی. |
طعم (طعام) |
هو أکل شیء أو شربه مع اشتهاء و ذوق، |
خوردن یا نوشیدن که با اشتها و ذائقه همراه و هماهنگ است. |
سکن (مسکین) |
هو الاستقرار فی مقابل الحرکة و هو أعمّ من الاستقرار المادّیّ و الروحی. |
قرار یافتن در مقابل حرکت را گویند و این استقرار میتواند از نظر مادی یا روحی مد نظر باشد. |
ویل |
أنّ الکلمة تستعمل فی مقام إنشاء ذمّ شدید و قدح أکید أو دعاء على ضرر و شرّ، و هذا هو الأغلب فی استعمالها. و الویل بمعنى البلیّة الشدیدة القریبة من الهلاکة. |
این کلمه برای مذمت شدید یا دعایی برای ضرر رسیدن به کسی استفاده میشود و ویل به معنای بلای شدیدی که بسیار نزدیک به هلاکت است. |
صلو (مصلّین) |
مأخوذة من السریانیّة و الآرامیّة، و هی بمعنى العبادة المخصوصة، و یعبّر عنها بالعربیّة: بالصلاة. هو الثناء الجمیل المطلق الشامل للتحیّة و غیرها. |
این کلمه از سریانی و آرامی گرفته شده و به معنای عبادت مخصوص است و در عربی به آن نماز گویند و معنای ریشه آن مطلق ستایش زیباست که شامل تحیت و سلام و ... میشود. |
سهو (ساهون) |
هو الغفلة عن عمل یقصده و یرید أن یعمل به. |
غافل شدن از عملی که انجام آن قصد شده بود و یا اراده بر انجام آن بوده است. |
منع (یمنعون) |
هو إیجاد ما یتعذّر به الفاعل القادر فی عمله، أو إیجاد ما به یتوقّف جریان عمل. |
ایجاد عذر برای فاعلی که میتواند کاری را انجام دهد و یا اخلال در جریان انجام یک کار. |
معن (ماعون) |
هو ملایمة و اعتدال فی أمر و و هذا المعنى یختلف باختلاف الموضوعات. و فی کلّ منها بحسبه: ففی الماء کونه هنیئا فی مقام الشرب. و فی الجریان کونه ملایما طبیعیّا سهلا. و فی أثاث البیت ما کان فی جریان فی البیوت و من جملة الأشیاء و الأسباب المعمول بها فی المتعارف. و فی الإنفاقات ما یکون عند الناس معروفا غیر منکّر و فیه ملایمة لا صعوبة فیه. |
ملایمت و اعتدال در یک امر را گویند. این معنی در موضوعات مختلف متفاوت است. در مورد آب به معنای گوارا بودن آنست. در جریان به معنای ملایم و طبیعی بودن و سهولت آن است. در وسایل منزل به معنای آن چیزی است که به طور معمول در خانه یافت میشود. و در انفاقها به معنای آن چیزی است که میان مردم معروف است و ناشناخته نیست و نیز در دادن آن سختیای وجود ندارد. |
گام دوم: گزارههای تفسیر المیزان درباره سوره مبارکه نصر
این سوره تهدید کسانى است که خود را مسلمان معرفى کردهاند ولى متخلق به اخلاق منافقیناند،
[اخلاق منافقین] از قبیل سهو از نماز، ریا کردن در اعمال و منع ماعون،
که هیچ یک از اینها [اعمال فوق] با ایمان به روز جزا سازگارى ندارد.
این سوره هم احتمال دارد مکى باشد و هم مدنى.
أَ رَأَیتَ الَّذِی یُکَذِّبُ بِالدِّینِ:
· کلمه «رؤیت» هم مىتواند به معناى دیدن با چشم باشد، و هم به معناى معرفت.
· و خطاب در این آیه شریفه به رسول خدا صلی الله علیه و آله است، بدان جهت که فردى شنونده است، نه بدان جهت که پیامبر صلی الله علیه و آله است،
· در نتیجه خطاب [در آیه اول] به عموم شنوندگان دنیا خواهد بود.
· و مراد از «دین»، جزاى یوم الجزاء است، پس کسى که دین را تکذیب کند منکر معاد است.[1]
فَذلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الیَتِیمَ:
· کلمه «دع» به معناى رد کردن به زور و به جفا است،
· و حرف «فاء» در کلمه «فذلک» براى توهم معناى شرط است،
· و تقدیر کلام «أ رأیت الذى یکذب بالجزاء فعرفته بصفاته، فان لم تعرفه فذلک الذى ...» است؛ یعنى آیا آن کس را که روز جزا را تکذیب مىکند، از راه صفاتى که لازمه تکذیب است شناختى؟
· [در ادامه جمله بالا] اگر نشناختى پس بدان که او کسى است که یتیم را به زور از در خانه خود مىراند، و به او جفا مىکند، و از عاقبت عمل زشتش نمىترسد، و اگر روز جزا را انکار نمىداشت چنین جرأتى را به خود نمىداد، و از عاقبت عمل خود مىترسید، و اگر مىترسید به یتیم ترحم مىنمود.
وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ المِسکِینِ:
· کلمه «حض» به معناى تحریک و تشویق است، و در کلام مضافى حذف شده، تقدیرش «و لا یحض على اطعام طعام المسکین» است؛ یعنى مردم را به اطعام طعام مسکین تشویق نمىکند.[2]
فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُم عَن صَلاتِهِم ساهُونَ:
· یعنى آنهایى که از نمازشان غافلند، اهتمامى به امر نماز ندارند، و از فوت شدنش باکى ندارند
o چه اینکه به کلى فوت شود و چه اینکه بعضى از اوقات فوت گردد،
o و چه اینکه وقت فضیلتش از دست برود
o و چه اینکه ارکان و شرایطش و احکام و مسائلش را ندانسته، نمازى باطل بخوانند.
· در آیه شریفه تکذیبگر روز جزا به چنین نمازگزارانى تطبیق شده،
· چون حرف «فاء» که بر سر جمله آمده مىفهماند جمله مزبور نتیجه تکذیب روز جزاست و مىرساند چنین نمازگزارانى خالى از نفاق نیستند،
· چون تکذیب روز جزا تنها به این نیست که به کلى آن را منکر شود، کسى هم که تظاهر به ایمان مىکند و نماز مسلمانان را مىخواند، اما طورى مىخواند که عملا نشان مىدهد باکى از روز جزا ندارد، او نیز روز جزا را تکذیب کرده.
الَّذِینَ هُم یُراؤُنَ:
· کسانى که عبادت را در انظار مردم انجام مىدهند، (و یا در انظار بهتر و غلیظتر انجام مىدهند)، اینگونه افراد شکارچیانى هستند که با زبان شکار حرف مىزنند، تا شکار به دامشان بیفتد، (در بین مسلمانان خود را مسلمانتر از آنان جلوه مىدهند، و معلوم است چنین افرادی اگر در بین اهل ملتى دیگر قرار بگیرند، چهره آن مردم را به خود مىگیرند).
وَ یَمنَعُونَ الماعُونَ:
کلمه «ماعون» به معناى هر عمل و هر چیزى است که به شخصى محتاج داده شود و حاجتى از حوائج زندگى او را بر آورد، مانند قرض و هدیه و عاریه و امثال آن
گام سوم: صوت جلسات
گام چهارم:متن هایی پیرامون سوره
با فشردن بر نام گردان یا نویسنده از برداشت های دیگر بزرگوران بهره مند شوید:
گردان طبیب دوار گردان علی بن موسی الرضا (ع) گردان علی بن موسی الرضا (ع) گردان علی بن موسی الرضا (ع) گردان شهید حاج عباس کریمی گردان شهید حاج عباس کریمی گردان شهید حاج عباس کریمی گردان شهید حاج عباس کریمی
[1] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم: ولى بعضى گفته اند: مراد از دین، همان معناى معروفش یعنى کیش و ملت است.
[2] در ادامه این بخش در تفسیر میخوانیم: بعضى از مفسرین گفته اند: اگر تعبیر به طعام کرد، نه به اطعام، براى این بود که اشاره کرده باشد به اینکه مسکین گویا مالک زکات و صدقه است و احتیاج ندارد به اینکه کسى به او اطعام کند، وقتى طعام را که حق خود او است به او بدهند او خودش مىخورد، همچنان که در جاى دیگر فرموده: «وَ فِی أَموالِهِم حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ المَحرُومِ».
بعضى دیگر گفتهاند: طعام در آیه به معناى اطعام است. و اگر تعبیر به تشویق به طعام کرد، و نه به خود عمل (اطعام) براى این بود که حض هم شامل تشویق عملى؛ یعنى خود عمل اطعام مىشود، و هم شامل تشویق زبانى.