طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

اولین موضوع بحث از قرآن/سوره فلق

چهارشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۵۳ ق.ظ

به نام خدا

 

به حول و قوه الهی اولین بحثمون از قرآن رو شروع می کنیم. انشاالله که شروعی باشد برای استفاده از قرآن در همه عرصه های زندگی و حل مشکلاتمون.

 

سوال طرح شده از سوره مبارکه فلق:

 

چه تهدیدات و شروری در زندگی ما وجود داره؟

چطوری می تونیم از شرور یاد شده در سوره به رب فلق پناه ببریم؟

در تحقق آرمان های الهی در یک جامعه، فلق چه نقشی می تونه داشته باشد؟ چند نمونه و مصداق از پناه بردن به رب فلق را در این جامعه لطفا بگید.
۹۳/۰۱/۲۷
گردان طاها

نظرات  (۱۱۶)

منم از شما ممنونم
هم به خاطر اومدنتون و هم به دلیل صبوریتون
به برکت قدم مولا عج که نظر به بحثمون داشتن انشاء الله صلوات
نکته هاش این که ممکنه هر اتفاقی آزمایش ما باشه
باید در هر اتفاق فلق را جست
و از اون برای شکوفا شدن استعداد های الهی و به فعلیت رسدن ان استفاده کرد
دقت کردید گاهی برای یک مشکلی گله و شکایت می کنیم و دست و پا می زنیم فقط ..و رفع نمی شه ...ام به محض این که تصمیم می گیریم ( البته به لطف و اراده خدا ) یک مسئله زندگیمون را باهاش کنار بیایم و حرکتی می کنیم اون برامون آسون می شه
شاید دلیلش این باشه که از اون امتحان سربلند بیرون اومدیم الله اعلم
ممنون که بانی بحث ها ی قرآنی می شید
یا علی
خب با اجازه تون برم.
التماس دعا
ببخشید منظورم آیه دوم بود
احسب الناس ان یترکوا این یقولوا آمنا و هم لا یفتنون

البته درسته و انسان باید قبل از ورود به جمع با این درد وارد بشه که می خواد رشد کنه
وگرنه گاهی که بقیه فلقش را بهش گوشزد می کنن و یا نقصی را بهش یاداور می شن مقابله می کنه و از بستر رشدش فاصله می گیره
بله اصلا همه شر از پناه نبردنه حاصل می شه
آیه اول عنکبوت رو می شه بیارید.
کسی که فلق ها رو بشناسه علم ارزیابی پیدا می کنه. با توجه به فلق ها در قبل و بعد عملش ارزیابی می کنه عملش رو و تلاش می کنه به رفع عیوب خودش و عملش
همه این ها قبل از زندگی شخصی تو جامعه معنا داره. چون اصلا جمع بستر رشد رو فراهم می کنه انشاالله
انشاء الله
امیدوارم این شر قطع شدن اینترنت هم برای ما فلقی باشه
شاید این باشه که لحظه ای از اسباب اصلی غافل نشو و تا یک سبب فرعی قطع می شه به سبب دیگری برای رسیدن به اون اصلیه رو بیار
مثلا اون موقع یه مطلب کوتاه بخون و یا گوش بده تا لحظه ای از غافلان نباشی
و برای همین فکر می کنم بزرگترین شر همین پناه نبردنه باشه
آیه اول سوره عنکبوت هم بیانگر همین مطلب هست
خیلی از انسان ها وارد بعضی دوره های رشد نمی شن
 مثلا شخص شصت سالشه اما هنوز عقلش کامل نشده.
همه اینها به خاطر پناه نبرن به رب فلقه
انشاالله ما از پناه برندگان باشیم
بله خیلی خوب گفتید
فکر کنم وقتی خیالمون راحت می شه به یه مرتبه ای از غفلت دچار می شیم و شیطان شروع به کار می کنه. پناه به خدا از شر خودمون و از شر شیطان
و آگاه باشیم اگر دوره ای را گذروندیم خیالمون تخت نشه که ممکن نیست دیگه با اون امتحان بشیم
خیلی وقتا تا خیالمون جمع می شه با یه اتفاق حالمون میاد سر جاش ..که ای فلانی فکر نکنی لحظه ای باید از پناه بردنت دست بکشی
ممنون از دعا ی خوبتون
ایشون منشا خیراتن. انشاالله که از شون غافل نشیم.
آدما اگر متوجه رب بشن دوره های مختلف رشدشون رو طی می کنن. هر دوره رشد ی هم خودش مرحله بندی داره. 
انشاالله خدا به برکت این سوره علم شناخت فلق های هر دوره رو بهمون بده چون اگر فلق هر دوره رو نبینیم عیوب و کمال خودمون رو هم متوجه نمی شیم.
چه اشاره خوبی کردید
یادمون باشه سلام اول هر صبحمون به حضرت صاحب الزمان عج باشه تا به برکت دعای ایشون از شرور حفظ بشیم
و یادمون باشه از نشانه ها درست استفاده کنیم تا در رسیدن به کمالی که در اون شایستگی خدمتگذاری به مولا عج را پیدا می کنیم توقف نکنیم
انشاالله که نقص این صحبت های قرآنی به برکت نگاه امام زمان رفع شه
خواهش می کنم عزیز
یه سؤال و آیا این که ما اگر از شرور درونی پاک بشیم دیگه گرفتار شرور بیرونی نمی شیم ؟

راستش می شه گاهی این طور باشه اما همیشه رو نمی دونم.
به هر حال کلام ناقص بنده رو می بخشید
بفرمایید
خب شما ادامه بدید. 
می بخشید اگر خللی ایجاد کردم.
من از جمله شما این برداشت را کردم که حتما اولی باید صورت گرفته باشه و رفع شده باشه تا دومی بتونه عمل کنه
خب این شرور معناهای عمیق تری هم دارن.
یعنی شاید ما درک کاملی ازشون نداشته باشیم تا صریح درباره اونها صحبت کنیم. یه همچنین گمانی داریم که یکی از معانی اینه. 
بعد هم هر دوره رشد مراتب داره. می تونه سطوح مختلفی از این شرور رو در برگیره.
عزیز آخرین جمله خودت و من را بخون
در حقیقیت من منظور شما رو متوجه نشدم
کمی بیشتر منظورت رو توضیح بده
جمله م ناقص اومد ..یعنی به منظور شما شخصی که از مرحله اول خلاص شده تازه در معرض دومی قرار می گیره ؟
خوب نمی شه کسی غاسق وقب نشه ولی مثلا در معرض نفاثات و یا حاسد قرار بگیره ؟
خوب ممکنه کسی گرفتار حسددیگری بشه
شما گفتید فرد از تاریکی بیرون اومده و رشد کرده و حالا گرفتار نفاثات ...
یعنی به نظر شما اینا مرحله به مرحله اند ؟
سلام
یعنی فکر می کنی این شرور از هم جدان؟
رسیدیم به اینجا که خوب شاید یکی دچار غاسق وقب نشه ولی دچار شرور بعدی بشه
سلام علیکم
بسم الله
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۷ فاطمه سادات هاشمی
برای هم دعا کنیم
صبحانه ی روح خیلی خوبی بود

منم ممنونم رفقا

استفاده کردم.

انشاالله در پناه قرآن هفته خیلی خوبی رو داشته باشیم که صبح شنبه اش رو با قرآن شروع کردیم.

یا علی

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۴ فاطمه سادات هاشمی
لطف کردی خواهر ...
التماس دعا

با اجازه تون من برم. 
خیلی خوب بود.
ممنون که اومدید و بانی چنین لحظاتی شدید.
یا علی
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۱ فاطمه سادات هاشمی
خوب شاید کسی دچار غاسق اذا وقب نشه ولی دچار شرور بعدی که در آیه اومده بشه

شر نفاثات فی العقد خودش اشاره داره به این که فرد که از تاریکی غاسق بیرون اومد و رشد کرد وارد جمعی شده و حالا نفاثات می خواهد جمع رو از بین ببره.
حاسد هم گواهی می ده که این رشدها نمود اجتماعی داشته که یکی مثل حاسد پیدا شد که چشم دیدن نعمت رو نداره
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۵۹ فاطمه سادات هاشمی
با همون بحث قل گاهی می تونیم به بقیه هم در دفع شرورشون کمک کنیم

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۵۷ فاطمه سادات هاشمی
گاهی تلنگورهایی تو زندگی هست که برای مدتی غفلت را از ما دور می کنه
من فکر می کنم اگر وری طهارت تمرین نکرده باشیم خیلی زود دوباره دچار همون غاق اذا وقب می شیم
طهارت هم از نوع کاملش یعنی عملی باید باشه ...
من شر ما خلق می تونه تمام شرور رو در برگیره.
غاسق اذا وقت : تاریکی هایی که تمام محیط رو فرا می گیره و شخص جایی رو نمی بینه. شاید این تاریکی از جنس غفلت باشه
بله درسته. 
اسلام انسان رو در جمع تعریف می کنه و رشد دور از جمع رو قائل نیست.
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۷ فاطمه سادات هاشمی
یکی از چیزهایی که خیلی مهمه اینه که سعی کنیم تو هر اتفاقی اول به خودمون رجوع کنیم و دنبال علت بگردیم
توجه به عیوب بقیه ما را از شناخت عیوب خودمون باز می داره و اینم خودش یک مانع بزرگ هست
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۴ فاطمه سادات هاشمی
به قول آیت الله بهجت انجام واجبات و ترک محرمات
این طهارت باعث می شه غباری که توی شناخت نشانه ها جلو چشم دل هست برداشته بشه
از مراتب پناهندگی همینه که خودمون رو باور کنیم که می تونیم در قرآن تدبر کنیم و گزاره هایی حقیقی رو بگیم.
برداشت قشنگی بود
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۲ فاطمه سادات هاشمی
علمی که با عمل همراه باشه تاثیر می ذاره
کتاب احیای تفکر اسلامی شهید مطهری خیلی خوب درباره عمل توضیح داده
و همچنین ترک محرمات هم به این اهل یقین شدن کمک می کنه
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۱ فاطمه سادات هاشمی
گاهی انسان در جمع هم بهتر می تونه رشد کنه
قل ابتدای آیه که می تونه باعث یک حرکت دسته جمعی بشه ...
یعنی رشد تنهایی سختتره ..نمی دونم نظرم درسته یا نه ..ولی گاهی ما با دیدن نشانه های بقیه هم بهتر می تونیم نشانه های خودمونو دریابیم
حتی برای ایجاد اون طهارت زظاهری و عملی و قلبی با بودن در جمع شاید زودتر به نتیجه برسیم
فکر کنم از مراتب پناهندگی همین افزایش علم باشه
برای اهل یقین شدن باید حقیقت علم رو درک کنیم و این علم رو تا بالاترین سطوح افزایش دهیم.
البته این حقیقت علم باید دقیق معنا شه. مثلا عمل صالح هم از مراتب این علمه. یا بایستی طهارت داشته باشی تا از علم بهره مند بشیم.
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۶ فاطمه سادات هاشمی
یادم افتاد به آیه و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی
اونی که بازدارنده درونیش متوقفش می کنه به قول آبجیمون به یقین نرسیده


۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۴ فاطمه سادات هاشمی
اگر به قدرت خداوند و این که سوق دهنده اصلی اون هست ایمان بیاریم می تونیم از القائات درونی نجات پیدا کنیم ..یعنی برای خودمون القائات و تلقینات بیرونی مثبت بسازیم ...اگر درونمون میگه نمی تونم ..به خودمون بگیم می تونم
بله بانو نسیم. فکر کنم این بازدارنده درونی بزرگ ترین شره.
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۳ فاطمه سادات هاشمی
نشانه حتی می تونه پرواز یه زنبور باشه ...
حالا برای اهل یقین شدن باید چکار کرد ؟؟
خب پس این بازدارنده درون خودمون هم یک شر میشه
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۳۱ فاطمه سادات هاشمی
اگر به هر چیزی به صورت یک نشانه نگاه کنیم یعنی تمرین کنیم که هر اتفاق را ارزیابی کنیم کمتر غفلت برامون پیش میاد  
بله موافقم.
اصلا این افکار و معیارهای نادرست ما موجب ایجاد شر و آسیب اون به می شه. وگرنه اهل یقین شر در زندگی اش معنا نداره
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۷ فاطمه سادات هاشمی
گاهی اوقات خودمون برای خودمون بازدارنده ایم با تلقین های منفی و این که بدون وارد شدن در عمل می گوییم نمی توانم و نمی شود
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۴ فاطمه سادات هاشمی
شرور بیرونی هستند ولی به نظر شما یکمیش هم ممکن نیست درونی باشه یعنی از درون خودمون
این شرور بیرونی می تونن به درون ما نفوذ کنن.
شاید هم آیه من شر ما خلق اشاره به تمام شرور بیرونی و درونی داره

ممنونم

 

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۳ فاطمه سادات هاشمی
سلام عزیز ...خوشحالمون کردید
سلام بانو نسیم
خوش آمدی
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۱ فاطمه سادات هاشمی
اگر متوجه این سوق دهنده نباشیم ، نشانه ها رو درست تشخیص نمی دهیم و بازدارنده های مسیر ما رو متوقف می کنند ..حالا این باز دارنده ها ممکنه چند چیز باشن
هر ساختاری با توجه به نشانه ها می تونه مورد ارزیابی قرار بگیره.

سلام

این شروری که در این مرحله ما رو متوقف می کنند شرور بیرونی هستند

 

۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۱۸ فاطمه سادات هاشمی
برای دفع شرور باید مجهز بود ... پناه بردن به کسی که بتونه ما رو رشد بده ...
اگر افراد نشانه ها رو نشناسن متوقف می شن
۲۷ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۱۰ فاطمه سادات هاشمی
تو هر مرحله اگر نشانه ها رو بشناسیم می تونیم بریم مرحله بعد وگرنه گرفتار شروری میشیم که ما رو متوقف می کنن
سوره حرف از مرحله بندی زندگی و رشد می کنه و نشانه شناسی این مراحل

سلام هستم بفرمایید
به نام خدا

با سلام

عزیزان گردان طاها برای انس و فهم بیشتر از واژه "حسد" می توانید صوت معنای این واژه را از قسمت "نکاتی سریع و مختصر" دریافت کنید.

با تشکر
و اما این لینک هم حاوی مطالب بسیار جالبی هست
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13911019000076
نگارنده در این گفتار، سه اصل برای بیان توحید از نظر قرآن یاد می کند: عدم مشابهت خداوند تعالی با دیگر موجودات، مبرّا بودن خداوند از هر نقص، توفیقیّت اسماء و صفات الهی. اصل اول (عدم مشابهت)، تعبیری دیگر از توحید خدا است که مطلق و حقیقی است و با یگانه بودن برخی از آفریدگان در بعضی از ویژگی ها تفاوت دارد. براساس اصل دوم، مبرّا بودن خداوند از هر نقص و عیب، اصلی فطری است که انسان به محض شنیدن، آن را سازگار با فطرت خود می یابد. اصل سوم، انسان را از بیان صفات و اسماء الهی براساس عقل و درک خود بازمی دارد.
این لینک شما رو به اصل مقاله ارجاع میده
http://maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,10739
اعوذ بالله من نفسی و من الشیطان رجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یک سوال یکی از دوستان پرسید که رب کیست؟ و من در خاطر دارم که در اصول عقاید آیت الله مصباح دامت برکاته ، اشاره شده که رکن اول اسلام آوردن ، وادی توحید هست ، البته در ابتدای رساله هم هست ،یعنی شخص باید با تحقیق و آگاهی این مساله رو بپذیره
در همین راسته من گریزی میزنم به یک مقاله از محمد تقی شریعت مداری ، مدرس حوزه ، که بررسی رو از نگاه ثقلین انجام داده ، ما در قرآن در جاهای متعدد با واژه های که به معنای خدا در فارسی ، سرپرست و مالک  و الله جامع صفات برخورد داریم
....
اصول عقاید ، دوره چند جلدی از استاد هست که شناخت جامعی از دین اسلام ارایه می کنه
اینم یه نکته طهارتی از همین متن گردان حضرت آمنه:

خود حسود نباشیم و حسادت حسود را تحریک نکنیم. امام حسن عسکری می فرمایند التواضح نعمه لایحسد علیها/ این حدیث شریف از بهترین درمانها برای در امان ماندن از حسد است. بله تواضع در مقابل حسود بهترین پناهگاه است.

ممنون گردان حضرت آمنه، خیلی خوب بود.
در گام چهارم قسمت " آموزش مقدمات تدبر" چند تا متن درباره سوره فلق گذاشته شده. یه قسمت از متن گردان حضرت آمنه به نظرم یه جمع بندی خیلی خوبی از سوره داره که حیفم اومد برای شما نگمش:

باید دانست شرور چهارگانه ای که در سوره شریفه بیان شده اند تمامی انواع شری که می توانند وجود داشته باشند در برمی گیرد و به این لحاظ دربردارنده حصر عقلی در بیان انواع شرور می باشند. چرا که هر موجودی به حصر عقلی در سه مرحله می تواند دچار شر شود یکی در بدو پیدایش دوم در طول مسیر و سوم در زمان نتیجه گیری که هر سه ذیل شر ما خلق قابل جمعند. بنابراین شر غاسق شری است که نمی خواهد چیزی به وجود بیاید. شر نفاث شری است که مانع ادامه مسیر آن است و شر حاسد شری است که نمی خواهد  آن چیز به نتیجه برسد. پناه برخدا از تمامی شرور چه انکه خود داریم و چه آنکه دیگران ممکن نسبت به ما داشته باشند.

البته در فهم موضوع شر این نکته شر موضوعی است که عرضی است و نسبت به ماست که موضوعیت پیدا می کند (موضع گیری نسبت به دیگر مخلوقات است که می تواند وجه شری که احتمال دارد در آنها باشد نسبت به ما فعال کند یا نه) بسیار مهم است.

سلام

خیلی وقتا تو زندگی هامون و تو مسیر رشدمون یه دوره هایی رو می گذرونیم که تا حدودی تاریکن. حتی ظاهر روشنی هم ندارن. اون طوری که ممکنه به خاطر تاریکی محیط قدم بر نداریم. اینجاست که اگرچه جلو رفتن سخته، وقتی به رب فلق پناهنده بشیم این تاریکی برامون نقطه صعوده نه نقطه درجا زدن. چون یادمون میاد که تاریک ترین نقطه شب قبل از اولین نشانه صبحه. سردترین نقطه شب قبل از اولین نشانه صبحه.
یه جامعه هم وقتی داره جلو می ره ممکنه با مشکلاتی روبرو بشه مثلا به علت دشمنانی که داره، حسودانی که نمی تونن نعمت او را ببینند و می خواهند این نعمت رو نابود کنن. کسانی که مهم ترین نعمت این جامعه، یعنی جمع واحد بودن می خوان پاره کنن، اون هایی که می خوان با ایجاد سختی این جامعه رو به سمت رکود و رخوت ببرن. اینجا اگر جامعه به رب فلق پناهنده نشه یعنی شر رو انتخاب کرده، یعنی داره عقب گرد می کنه و در سیاهی فرو می ره. داره دچار افسردگی ، سرخوردگی می شه وگرنه که فشار دشمنانش او را مجبور به عقب گرد نمی کرد و این فشار ها عزم اون رو برای حرکت به جلو بیشتر هم می کرد چون داره می بینه اینقدر رشدش کاری بوده که بعضی ها از اون احساس خطر کردن یعنی وجود و حضور اون رو به رسمیت شناختن. 
خدا توفیق بده تا جامعه ما هر روز و هر آن پناهنده شدنش به رب فلق بیشتر بشه. اونقدر که یکی از فلق های زیبای زندگیش یعنی ظهور امامش رو ببینه. بعد دوباره با پیروی از امامش به رب فلقش پناهنده شه. هر آن این پیروی اش رو محکم تر کنه تا وقوع زیباترین فلق زندگیش یعنی شهادتش.

خوشا به سعادتتان!!!!!!!!!!

پاسخ:
واقعا خوش به سعادت ما که همراهانی قرآن دوست داریم.  اگر از نظراتتون هم ما رو بهره مند کنید که سعادتمون افزون می شود.

اگر نکاتی برای بهبود کار به نظرتان می رسد بفرمایید.

سلام

گه گاهی سری به این سفره دوستانه می زنم و لقمه ای از آن میل .رسم ادب ندانستم که خداقوتی نگفته

بروم .

امید آن دارم این لقمه ها تلنگری باشد برای .......

پاسخ:
سلام

با این خبر خوش خیلی خوشحالمون کردید. اگر از نظراتتون هم ما رو بهره مند کنید که خوشحال ترمون می کنید.

اگر نکاتی برای بهبود کار به نظرتان می رسد بفرمایید. 

سلام خدمت دوستان عزیز

شما فوق العاده اید. باور کنید به شما در این راهی که قدم درش گذاشتید قبطه می خورم .

من مدتیه سرگرم یه کاری هستم که ایشالا خدا ازم قبول کنه. خدا یاری کنه به زودی به شما می پیوندم . تو این مدت سعی می کنم از مطالب شما حداکثر استفاده رو برای آشنا شدن با روش کار ببرم.

در پناه حق باشید

 

صوت دعوت و نیایش که تو قسمت " نکاتی سریع و مختصر " هست فکر کنم خوبه برای خوندن خدا.
شاید این شروع پناه بردن باشه. شاید مرحله اولش. البته شاید. چون قبلش باید حس نیاز به پناه بردن باشه.
ممنون نجمه جان، خیلی خوب بود این آیه آوردن.

یه نکته خوبی رو گفت محبوبه سلیمانی؛ فکر کردن به این که رب کیه؟ 
رب یکیه که می شه بهش پناه برد. رب یکیه که بر همه چیز محیطه و رشد همه چیز رو می دونه. رب کسیه که داره مخلوق رو از خطراتی که در کمینشن هشدار می ده و محافظت می کنه. رب کسیه که می شه بهش اتکا کرد. اتکا... چقدر این واژه در این چند وقت فکرم رو مشغول کرده.  آدم یه وقت هایی داره خودش رو به واسطه تحصیلاتش مطرح می کنه. چه کاره ... . اصلا اینقدر این کار نچسبه که نمی شه روش اسم گذاشت. یه آدم بنا به یه وصله ای معنا پیدا کنه به نام تحصیلات؛ یه چیزی که تحصیل شده و بدست اومده.
یعنی این آدمه داره اتکا می کنه به دست آورد خودش. چه جالب شبیه این بت پرست ها که خودشون یه چیزی می سازن و بعد بهش اتکا می کنن. ازش مدد می خوان.
یکی هم هست که داره به پولش اتکا می کنه. فکر می کنه این پول اون رو در امان نگه می داره. خیلی وقتا به این فکر می کنم که اینقدری پول دارم که با آبرو بپوشم، با آبرو بگردم. دارم آبرو رو با اتکا به یه چیزی دارم بدست میارم که خودش ساختنیه.
اتکا... اتکا...
تازه فکر کنم پناه بردن خیلی واژه عمیق تریه نسبت به اتکا.
خدایا کمکون کن. اصلا خودت همه اینها رو درست کن. نجاتمون بده از این اتکاها. آمین.
قرار بود  در ادامه بحث ، به روش های قرار گرفتن در پناه حق بپردازیم ، برداشتم این هست ، ما باید مراحل اولیه رو طی کنیم ، و خداوند از یه جایی به بعد خودش عهده دار امور می شه ؛ یعنی چی ؟ یعنی چشم را بینا به قبح گناه می کنه.... که من هنوز درک نکردم که معنای این بخش چیه؟
ادامه بحث ؛
ایمان و اعتصام به خدا

یکى از عوامل مؤثر در آمادگى انسان براى دریافت هدایت ویژه الهى از دیدگاه قرآن، ایمان به خدا و اعتصام به او است. قرآن در این باره مى گوید:
(فَأَمّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَةَ مِنْهُ وَفَضْل وَیَهْدِیهِمْ إِلیهِ صِراطاً مُسْتَقیماً)
نساء/175.
«خداوند کسانى را که به او ایمان آورده و اعتصام ورزند (به کتاب و سنت پیامبر او عمل کنند) مشمول فضل و رحمت خود قرار داده و به صراط مستقیم هدایت مى نماید».
(وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلى صِراط مُسْتَقیم)
آل عمران/101.

«آن کسى که به خدا اعتصام ورزد، به صراط مستقیم هدایت شده است».

مقصود از اعتصام به خدا در این آیه پیروى از قرآن و پیامبر گرامى است زیرا در آغاز آیه چنین آمده است:

(وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللّهِ وَفیکُمْ رَسُولُهُ).

«چگونه کفر مىورزید در حالى که آیات الهى (قرآن) بر شما تلاوت مى شود و پیامبر خدا در میان شما است».
ایمان و عمل صالح

(إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ یَهْدیهِمْ رَبُّهُمْ بإِیمانِهِمْ تَجْرى مِنْ تَحْتِهِمُ الأَنْهارُ فى جَنّاتِ النَّعیمِ).یونس/9.

«خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، به وسیله ایمانشان هدایت مى کند و در بهشت، نهرها در زیر قدمهایشان جارى مى گردد».

قرآن درباره اصحاب کهف مى گوید:

(إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْناهُمْ هُدىً وَرَبَطْنا عَلى قُلُوبِهِمْ...) کهف/13.

«آنان جوانانى بودند که به خداى خود ایمان آوردند پس بر هدایتشان افزودیم و دلهاى آنان را قوى و محکم نمودیم».

پیروى از رضاى خدا

(قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتابٌ مُبینٌ یَهْدى بِهِ اللّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَیَهْدِیهِمْ إِلى صِراط مُسْتَقیم) مائده/16ـ 15

«از جانب خداوند براى شما نور (پیامبر) و کتابى (قرآن) آشکار آمد، خداوند به وسیله آن، کسانى را که رضاى او را برگزینند به راه هاى سلامت بخش و سعادت آفرین هدایت مى کند، و آنان را از تاریکى ها بیرون آورده و به وادى نور رهنمون مى گردد و به راه راست هدایت مى کند».

در این آیه کریمه، عامل برخوردارى از هدایت ویژه الهى، اصل رضایت خدا و رعایت آن در همه ابعاد زندگى فردى و اجتماعى، فکرى و عملى، قلمداد گردیده است.

مجاهده در راه خدا
(وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَإِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحسِنینَ)
عنکبوت/69.
«کسانى را که در راه ما جهاد نمودند به راههاى خود هدایت مى کنیم و خداوند با نیکوکاران است

انابه و تضرع به سوى خدا

(اللّهُ یَجْتَبى إِلیهِ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدِى إِلیهِ مَنْ یُنیبُ). شورى/13.

«خداوند هر کس را بخواهد براى خود برمى گزیند و کسانى را که به درگاه او انابه و تضرع مى نمایند به سوى خدا هدایت مى کند».

و در آیه دیگر چنین مى فرماید:

(وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَولا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَیَهْدى إِلیهِ مَنْ أَنابَ)
رعد/27.
«کافران مى گویند چرا از سوى پروردگار آیه اى بر پیامبر نازل نگردید(تا ما ایمان آورده، هدایت شویم) به آنان بگو خداوند هر کس را مى خواهد گمراه مى کند و ه رکس را که به سوى او توجه و تضرع نماید، هدایت مى کند».
این آیه را مى توان از گویاترین آیات قرآن در مسأله هدایت و ضلالت بشمار آورد، که نظر واقعى قرآن درباره این مسئله به روشنى بیان مى کند و یادآور مى شود که هرگز خداوند حکیم بدون ملاک و آمادگى قبلى انسان، از طریق به کار بستن یک سلسله عواملى که کاملاً در اختیار او است، خواهان گمراهى یا هدایت کسى نمى شود.
ى کسانى که ایمان آورده‏اید از خدا پروا دارید و به پیامبر او بگروید تا از رحمت‏خویش شما را دو بهره عطا کند و براى شما نورى قرار دهد که به [برکت] آن راه سپرید و بر شما ببخشاید و خدا آمرزنده مهربان است

(۲۸)

سلام ، خسته نباشید
خواهش ، اما در مبحث آخر تمام آیات رو به صورت مستقیم می یارم
به نام خدا
اعوذ بالله من الشیطان رجیم
ممنون یزدانی جان

ما در محضر سوره فلق و به برکت وجود و حضور شما داریم یه نگاهی به کل قرآن با توجه به سوره فلق می اندازیم.

به خصوص ممنون که در لابلای بحث خود آیه رو هم گاهی آوردید. آخه گاهی آدم متاسفانه تنبلی می کنه که قرآن رو باز کنه. وقتی شما خود آیه رو میارید آدم در عین مطالعه آیه نکته شما رو هم در ذهنش ثبت می کنه انشاالله.
سلام
اگر کسی آمده ، هستم.
تقلید کورکورانه: تقلید کورکورانه از سنت ها و آداب و روش های نیاکان و دیگران ، مایه گمراهی بشر است که در آیاتی از جمله ۱۷۰ سوره بقره و ۱۰۴ سوره مائده به آن اشاره شده است. د رهمین رابطه می توان به تغییر و جابه جایی ماه های حرام از سوی مردم به عنوان مصداقی از تقلید کورکورانه اشاره کرد که در جامعه جاهلی رواج داشته و موجبات گمراهی و ضلالت آنان را فراهم آورد.(توبه ایه ۳۷)
حس گرایی : از دیگر عوامل گمراهی بشر اعتماد بیش از اندازه به حس و اصالت بخشی به ماده و حس می باشد که موجب نفی امور غیر مادی و جهان غیر مادی و اخرت و موجودات غیر حسی می شود که در نهایت گمراهی بشر را به دنبال خواهد داشت ؛ زیرا اصالت را به ماده و دنیا می دهد.(بقره آیات ۵۱ تا ۵۴ و ۹۲ و نساء آیه ۱۵۳ و اعراف آیات ۱۳۸ تا۱۴۹ و طه آیات ۸۵ تا ۹۲) ریشه دنیا طلبی را می بایست در همین حس گرایی و اصالت بخشی به آن جست و جو کرد.(بقره آیات ۱۷۴ و ۱۷۵ و ابراهیم آیه ۳ و نجم آیات ۲۹ و۳۰)
دروغ: (زمر آیه ۳ و غافر آیه ۲۸)
بیهودگویی: سخنان بیهوده عامل دیگر گمراهی بشر است که خود و دیگری را گمراه می کند.(لقمان آیه ۶)
من به بخشی از اونها اشاره کردم ، به گونه ای که سه عامل عومده ی بیرونی رو به این ترتیب یاد میکنه
محیط زیست:(بقره آیات ۱۷۴ و ۱۷۵ و آل عمران ایه ۱۴ و انعام آیات ۱۲۵ تا ۱۳۰)
زینت های فراوان دنیایی: زینت ها و آرایه های فریبنده و زیاد دنیا موجب گمراهی بسیاری از مردم می شود که آیه ۱۴ سوره آل عمران و ۸۸ سوره یونس به آن اشاره دارد.
ابلیس وشیاطین: ابلیس و دیگر پیروان جنی وی که از آنان به شیاطین یاد می شود از عوامل بیرونی غیر انسانی گمراهی بشر است که خداوند بخش بزرگی از آموزه های قرآنی رابه آنان اختصاص داده است.(نساء آیات ۶۰ و ۱۱۷ و ۱۱۸ و اعراف آیات ۲۷ و ۳۰ و ۱۷۵ و آیات بسیار دیگر)
ما چند ده عامل رو بیان کردیم ، و یکی از این ها شیاطین هست!!!!!!!!!!!!
خوش باش که کس مانع آزادگیت نیست
عالم همه راه است گر از خویش برآیی
در ادامه با بحث قرار گرفتن درپناه حق مواجه می شیم ،
در ادامه بررسی عوامل انحطاط که باید استعاذه کرد می توان به ؛
هواپرستی:آیاتی چون ۱۳۵ سوره نساء و ۷۷ سوره مائده و ۵۶ و ۱۱۹ سوره انعام و نیز ۱۷۵ تا ۱۷۸ سوره اعراف و آیات دیگر به نقش و کارکرد هوا پرستی در ضلالت و گمراهی بشر توجه دارد.
تکبر و خودبزرگ بینی آیه ۱۴۶ سوره اعراف
تکذیب آموزه های وحیانی ؛ این مطلبی است که در آیاتی چون ۷۰ و ۷۲ سوره غافر و ۳۲ سوره احقاف به آن توجه داده شده است.
اعراض از حق (یونس آیه ۳۲)
اعراض از خدا و یادش: کسانی که از حق اعراض می کنند ، در مقام عمل از خداوند به عنوان منشای حق و حق مطلق نیز اعراض می کنند. بسیاری از مردم نمی دانند که اعراض از خدا و یا یاد و ذکر او به معنای رفتن به سوی ضلالت است. این گونه است که با اعراض از حق در نهایت در دام اعراض از خدا می افتند و ذکر ویاد او را فراموش می کنند و در مسیر سقوط در جاده ضلالت گام بر می دارند.(نجم آیات ۲۹ و ۳۰)
افترا به خدا : خداوند در آیاتی چون ۱۴۰ و ۱۴۴ سوره انعام و ۴ تا ۹ سوره فرقان و ۷ سوره صف به این عامل توجه داده است.
تهمت به پیامبران ؛ برای مثال تهمت و افتراهایی چون جنون (قلم آیات ۲ تا ۷) ، احتیاج و ناتوانی (فرقان آیات ۴ تا ۹)، جادو زدگی و سحر (همان ) آموزش انسانی به جای وحیانی (همان ) در قرآن مستقیما اشاره شده است
اطاعت از اکثریت: یکی از رفتارهای نادرست بشر این است که از اکثریت بی برهان و منطق ودلیل پیروی می کنند خداوند در آیه ۱۱۶ سوره انعام به این منطق و رفتار باطل خرده گرفته و آن را گمراهی اشکار معرفی می کند.
بهانه جویی : بهانه جویی و برخورد عناد آمیز نسبت به حق و قرآن و خدا و پیامبر از دلایل گمراهی مردمان می باشد که در آیه ۲۷ سوره رعد و ۳۲ و ۳۴ سوره فرقان به آن اشاره شده است.
بی تقوایی : شاید بتوان آن را مهم ترین عامل گمراهی بشر دانست؛ زیرا اگر انسان بر اساس فطرت پاک و عقل سلیم عمل کند، نسبت به هر پلیدی وزشتی واکنش منفی نشان می دهد ولی گرایش به بی تقوایی موجب می شود که از مسیر حق و کمال دور شود و در مسیر ضلالت و تباهی گام بردارد.(اعراف آیات ۲۰۱ و ۲۰۲ و نیز توبه آیه ۱۱۵)
ترک احکام و حقوق ، آیه ۱۷۶ سوره نساء به آن توجه می دهد.
ترک واجبات مالی: مائده آیه12
ترک واجبات دینی غیر مالی : ترک نماز و روزه و دیگر واجبات دینی غیر مالی نیز همین تاثیر گمراه کننده را در آدمی به جا می گذارد که آیاتی از جمله آیه ۱۲ سوره مائده به آن توجه داده است. ضایع و تباه کردن نماز با تکاهل و تساهل نسبت به آن نیز می تواند عامل برای گمراهی بشر مومن شود.(مریم آیه ۵۹)

همانا این قرآن کتابی است که در آن است جایگاه نور هدایت و چراغ های شب تار، پس شخص تیز بین باید در ان دقت کند و برای پرتو اش نظر خویش را بگشاید، زیرا که اندیشه کردن زندگانی دل بیناست مانند آن که جویایی روشنیستکه در تاریکی ها به سبب نور راه بپیماید
امام صادق ع
خواندن قرآن به عمل به آن قرین است ص 33
واژگان قرآن درب های ورود به مفاهیم و موضوعات قرآن هستند در عین حال تعداد این واژه ها محدود و امکان یادگیری مفاهیم آن کار دشواری نیست ، زیرا واژگان در کل قرآن تکرار می شوند. با در نظز گرفتن ریشه کلمات و یاگیری مفهموم ریشه  این کار سهل تر نیز می شود
چند جمله از کتاب تدبر در قرآن.
سلام و ادب خدمت شما بزرگوار
راستش وب شما رو یکی از دوستان به من معرفی کردن که از بچه های مدرسه قرآن هستن و شما رو میشناسن انگار.
با توجه به اینکه به یاد گرفتن قرآن علاقه دارم و خودمم خانه قرآنی دارم ، لینکتون کردم تا سر بزنم و استفاده کنم

یا علی
نکته ی یک ، صفحه 29
علم قرآن باید به گونه ای باشد که موجب فراموشی نشود
باید برای این مساله اساسی فک کرد..
ولایت غیر خدا:
خداوند در آیه ۱۶ سوره رعد به آن توجه می دهد.
نسبت های ناروا به خدا ؛ خداوند در آیات ۳۴ و ۳۵ و ۳۸ سوره مریم روشن می سازد که چگونه اعتقاد به فرزندی عیسی بن مریم (ع) برای خداوند، موجب شد که گروهی بزرگ دچار گمراهی شوند و از راه حق بیرون رفته و در جاده ضلالت گام بردارند.
عدم باور به آخرت: باعث می شود انسان به سمت مادیت متوجه شود و اندیشه اش محصور به عالم ماده باشد
(یونس آیات ۴۵ و ۸۸ و واقعه آیات ۴۷ و ۵۱ و نوح آیات ۲۱ تا ۲۴)
غیر خدا پرستی  و یا بت پرستی که در آیات بسیاری از قرآن به آن اشاره شده است
......
و من الله توفیق ادامه دارد
پیروی از ظن: پندارگرایی و پیروی از ظن و گمان از نظر قرآن عامل گمراهی اکثریت مردمان می باشد؛ زیرا آنان به ظنون غیر معتبر و پندارهای واهی خویش به عنوان علم و قطع می نگرند و این گونه است که خیالات و ظنون سست و بی دلیل ، آدمی را به سوی ضلالت و گمراهی می کشاند.(نجم آیات ۲۷ تا ۳۰ و انعام آیه ۱۱۶)
شرک: شرک به معنای تفسیر نادرست انسان از هستی و معبود است
(وَمَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً)
وَمَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالإِیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ
بیمار دلی : خداوند در آیه ۳۱ سوره مدثر از جمله عوامل گمراهی بشر را بیماردلی ایشان می داند
کفر ورزی: کفر به معنای پوشاندن حق است و کافر کسی است که حق را به هر دلیلی می پوشاند.
(بقره آیه ۲۶ و نیز نساء آیه ۱۳۷ و ۱۶۷ و ۱۶۸ و آیات بسیار دیگر)
رتداد: ارتداد به معنای کفرورزی بعد از ایمان است. خداوند در آیاتی از جمله ۱۰۸ سوره بقره و ۸۶ و ۹۰ سوره آل عمران و نیز ۱۳۷ سوره نساء و ۱۲ سوره مائده ارتداد را عامل ضلالت از راه درست و صحیح معرفی می کند
اعراض از حق: حق به معنای ثابت همان حق تعالی است و هر چیزی که وصف حق و حقانیت می برد به پیوند با او از این صفت بهره مند می شود. کسی که از حق پرهیز می کند در حقیقت از خدا تعالی اجتناب می کند و این گونه است که به جای راه رسیدن به حق وخدا از مسیری می رود که بیراهه است و موجبات گمراهی و ضلالت وی می شود. این معنا را خداوند در آیاتی از جمله ۳۲ سوره یونس تبیین کرده است.
تعطیلی ابزار شناخت : در منابع اسلامی و آموزه های قرآنی بر بهره گیری از منابع و ابزارهای شناختی چون حواس و عقل و قلب تاکید بسیار شده است؛ زیرا بی این ابزارها و منابع ، قدرت شناخت از انسان سلب می شود و نمی تواند به چیزی آگاهی و علم یافته و مومن به امری شود. خداوند در آیاتی از جمله آیه ۱۷۹ سوره اعراف ، ۵۷ سوره کهف و ۴۰ سوره زخرف و ۲۳ سوره جاثیه و ۹ و ۱۰ سوره ملک ، مهم ترین زمینه ساز و عامل گمراهی و ضلالت بشر را عدم بهره گیری از ابزارهای شناختی و تعطیلی آن دانسته است.
جهل : شاید بتوان گفت که این عامل تفسیری دیگر از همان عامل نخست و بیانی دیگر از همان معناست؛ زیرا ریشه جهل را می بایست در عدم بهره گیری از منابع و ابزارهای شناختی دانست
آیاتی چون ۱۱۹ و ۱۴۴ سوره انعام و نیز ۲۵ سوره نحل و ۲۹ سوره روم و ۶ سوره لقمان به آن توجه داده است.
علم اندک: برخی از انسان ها گرفتار جهل و فقدان علم نیستند ولی دارای دانش ناقص و اندکی هستند که موجب گمراهی آنان می شود. آیه ۴۴ سوره نساء موید همین مبنا میباشد
خداوند در آیات ۳۴ و ۳۵ سوره غافر بیان می کند که برخی با وجود دلایل روشن و آشکار، هم چنان دچار تردید و شک می باشند و همین مساله موجب می شود تا در مسیر حق قرار نگیرند و هم چنان در وادی ضلالت گام بردارند.
به نام خدا ، اعوذ بالله من نفسی و من الشیطان رجیم
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانیت کنند
پاسخ های من عمدتا در جواب در سوال اول و دوم هستش ، بر این باورم وقتی انسان اصلاح بشه به پیرو او جامعه هم رنگ اصلاح می پذیره
ما در این سوره ، با تعداد آیات معدود ، به معانی استعاذه رسیدیم ، اما باید به اتکا دیگر آیات قران شرور ها و عوامل سد کننده تعالی رو بشناسیم ، بعدا بفهمیم چگونه در دژ مستحکم الهی از این شرور ایمنی یابیم
علاوه بر واژه شناسی ، یه چن مقاله تبین هم دیدم ، عوامل سد هدایت در دو دسته عوامل بیرونی و عوامل درونی قرار می گیرن ، عوامل بیرونی در دو دسته عوامل انسانی و غیر انسانی تقسیم می شود ، چنان که عوامل درونی نیز به دو دسته عوامل اعتقادی و عوامل رفتاری بخش می شود.
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۷ محبوبه سلیمانی
به نام خدا
سوره مبارکه فلق حال وهوای صاحب داشتن واینکه بدونی که همینطوری نیومدی که همینطوری هرکاری خواستی بکنی وباید سیستمتو وصل کنی به منبع اصلی تا حیات واقعی داشته باشی.
خب حالا که هستی بایدوصل بشی به هست مطلق واینم کارمیبره وموانع متعددی سرراهش قراررگرفته
ازانواع اقسام شرورداخلی وخارجی وباید دونه دونه این موانع روردکرد تا به نورمطلق رسید وگرنه به اونی که فطرت عطشناک انسان روسیر می کنه نمی رسه!!!
"رب" کیه ؟چیه؟کجاست؟که بایدبهش پناه برد؟؟؟
جواب به این سوال می تونه نقشه همه شرور رونقش برآب کنه............
درود...
عقل درونی هست ، ایمان بیرونی ، عقل باید شکوفا شه ، ایمان اعطا
نوریست که خداوند در هر که بخواهد قرار خواهد داد.
باید بیشتر مطالعه کنم ، ببخشید من مطلب نمی ذارم چون دوباره از صفر شروع کردم ، به یه جمع بندی مفید برسم وارد گفت و و می شم
شر در آیه پنج: حاسد چشم نعمت بینش باز شده است اما از آن جا که به مقام رب اتکا ندارد حسادت می ورزد که اگر او متوجه رب العالمین بود می دانست که تدبیر امور همه به دست اوست و او همه را به سمت کمال سوق می دهد و اگر به شخصی نعمتی دهد نعمتی درخور نیز حتما به او عطا شده یا عطا خواهد شد. 
در واقع اگر ما متوجه حاسد شویم در واقع متوجه نعمت های خود شده ایم که منجر به حسد ورزی شده است و همین توجه می تواند فلق و نشانه ای برای ما باشد که بیشتر قدر نعمت های خود را بدانیم.
به هر حال بایستی از شر حاسد به هنگام حسد ورزی به خدا پناه برد که حاسد رضایت به نابودی نعمت و رشد در محسود دارد.
شر در آیه چهار: در این آیه سخن از شر افراد و عواملی می شود که تلاش می کنند پیوند ها سست شوند. پس این افراد تلاش به از هم پاشیدگی جوامع انسانی دارند. در واقع از جمله شروری که مانع رشد به واسطه دیدن فلق و دوری از نقص و سوق به سوی کمال می شود از بین رفتن جمع هست. در واقع اگر جامعه ای نتواند پیوند های خود را محکم کند و به دلایل نقص هایی که در خود دارد افراد و عواملی منجر به سست شدن پیوند ها شود این جامعه محکوم به زوال است و توان رشد و توجه به فلق و پناه بردن به رب فلق را ندارد.
احتمالا در ترجمه ای که از تعریف عقل کردم اشکالی باشه. فکر کنم تعبیر عقل به ابزار درست نباشه.
البته مطمئن نیستم
با اجازه تان شرهای ذکر شده در سوره فلق رو ادامه می دم:

شر در آیه سوم: آیه از شر چیزی صحبت می کند که ظلمتش می تواند زندگی را فراگیرد و به آن مسلط شود.  خیلی متاسفانه این آیه رو متوجه نشدم. لطفا نکته ای به ذهنتان می رسه بفرمایید. 
تنها چیزی که به ذهنم می رسه از مصادیق این آیه می تونی جهل و یا مسائلی مانند یاس و افسردگی باشه. مسائلی که شخص وقتی به اونها دچار می شه در تاریکی فرو می ره و میل به ادامه مسیر نداره یا اصلا نمی تونه مسیرش رو انتخاب کنه. انگار آدمه دچار یه سری مشکل می شه بینایی و بصیرتش رو از دست می ده. چقدر خوب شد.
 این نکته همون حرفیه که یزدانی زد : 
در همین سوره فلق در یکی از تفاسیر خوندم هدف سوره اشاره به بصیرت می کنه ، رسیدن به مرحله ای که نوری از جانب خداوند روشنگر باشه 
ممنون نجمه جان
سلام
ممنون نجمه جان یزدانی از این دقت و توجهتان
و یه تشکر دیگه به خاطر این که باب بحث بین اعضا رو باز کردید.

فکر نکنم صحبتی که داشتم تناقضی با حرف شما داشته باشه. فکر کنم اگه واژه هامون رو معنا کنیم به یه مفهوم برسیم. با توجه به التحقیق عقل : هو تشخیص الصلاح و الفساد فی جریان الحیاة مادیا او معنویا ثم ضیط النفس و حبسه علیها. 
اینجا عقل به عنوان یه ابزار و معیار تشخیص بیان شده. قطعا کسی هم که به ایمان الهی می رسه  صلاح و فساد رو تشخیص داده که این کار عقله. 
در التحقیق امن ریشه ایمان می شود: هو الامن و السکون و رفع الخوف و الوحشة و الاضطراب.
الایمان: جعل نفسه او غیره فی الامن و السکون   و آمن بالله: حصل له الاطمئنان و السکون بالله المتعال
که معنای واژه ای ایمان هم فکر کنم موید صحبت شماست. این صحبت هایی که هم که بنده داشتم سر معنای واژه هاست. شاید در عرف گاهی ما واژگان رو بنا به معنای اصطلاحی استفاده کنیم. که منجر به این می شه که فکر کنیم دو معنای متفاوت منظورمون اما اگر واژگانمون رو معنا کنیم ببینیم داریم یک حرف می زنیم. 
اگر همچنان معنای حرفم ناقصه بفرمایید.
سلام
فرمانده ، ساختار عقلی ، من استناد به کتاب " در محضر روح الله " که کتاب بسیار مختصر و مفیدی هستش میکنم ، عقل برای آدمی برهان و ادله می یاره اما به سرمنزل نمی رسونه ، ایمان هست که روشن کننده است ، و صاحب ایمان هست که بصیر می شه ، و در همین سوره فلق در یکی از تفاسیر خوندم هدف سوره اشاره به بصیرت می کنه ، رسیدن به مرحله ای که نوری از جانب خداوند روشنگر باشه ،

شبهه‌ای انگیزد آن شیطان دون

در فتند این جمله کوران سرنگون

پای استدلالیان چوبین بود

پای چوبین سخت بی تمکین بود

مولوی

اما در پاسخ به دوستمون ، در سنگر ولایت بودن به معنای اکمال نیست ، در تاریخ نمونه های بسیاری داریم از این قبیل موارد



انشاالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۳۱ مهین سادات چاوشی جلفایی
چاه که دیده باشی میدونی که چرا امام معصوم تعلیم میکنن که " الهی لا تودبنی بعقوبتک و لا تمکر بی فی حیلتک من این لی النجاه یا رب " و یا میفرمایند" الهی لاتحلل علینا غضبک" اینجاست که یادت میفته که الله رحمن و رحیمه و یادت از پبرزنهای شهرستانی میافته که چادرشون به کمرشون و عزم جزم که برن خودشون رو برسونن به ضریح، یادت میافته اونایی رو که با ترس کنار چاه مسجد جمکران چمباتمه زده بودن. اون وقت با خودت میگی خدایا غلط کردم هزار بار و به خودت قول میدی که به چشم سخافت به کسی نگاه نکنی انشاءالله. وقتی با چاه یه دیداری کرده باشی میدونی که چقدر صلوات مهمه و چقدر لیله ی قدر ارج داره و بعد قسمشون میدی و التماس...بعد سعی میکنی هر روز چهار قل بخونی بخودت فوت کنی و 4 مرتبه هم آیت الکرسی و امام رو قسم بدی که من امروز مهمون شما هستم و فاحسن ضیافتی و اجارتی بحق آل بیته الطیبین الطاهرین.
۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۱۷ مهین سادات چاوشی جلفایی
تهدیدات و شرور: برای کسی که در منزل ولایت هنوز جاگیر . پاگیر نشده باشه والله که گاهی از ریسمون سیاه و سپید هم ممکنه بترسه چه برسه تاریکی و شر و نفاثات...اونا که دیگه جای خود.چاره ای که در قرآن آمده "فاستعذ بالله" است که گاهی میتونه فریاد زدن باشه، زدن باشه، باید تو موقعیتش باشی تا بدونی چی میگه سوره ی فلق...تا بدونی تاریکی یعنی چی...نفاثاتی که فوت میکنه و دستت رو میخواد از ضریح جدا کنه، میخواد ته دلتو بکنه و بندازه جلوی سگ بخوره میخواد بند دلتو پاره کنه یعنی چی...شب سیاه اما طارق داره، قمر داره، نجم ثاقب دارهریال شهاب قبس داره انشاءالله و من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا. ته چاه فلق دستت از دنیا کوتاه نشه بلند صلوات بفرست. اللهم صل علی محمد و آل محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خب پس در سوره در چهار آیه از چهار شر صحبت می کند و در یک آیه معرفی راه نجات از این چهار شر را.

شر در آیه دو: آیه دوم می فرماید که هر مخلوقی ممکن است شر داشته باشد. با توجه به معنای شر، شر معنای نسبی دارد. خب پس سوره در واقع حرف از یه ساختار عقلی می زنه که بنا به اون گزینش و انتخاب انجام می شه. پس از جمله مسائلی که منجر به شر می شود  نداشتن ساختار عقلی درست است. پس هر کس که با عقل آشنا نباشه و از اون بهره مند نشده باشه، نمی تونه انتخاب درستی داشته باشه.  
خب در قدم بعدی این شر رو منتسب به مخلوق می کنه. با توجه به مطلب قبلی در این آیه قبل از هر چیزی از شر خودمون به خدا و رب فلق پناه می بریم که با نقص ها و انتخاب های نادرست و برداشت های اشتباه از اتفاقات اطرافمان گرفتار شده ایم.
در واقع هیچ اتفاق تلخ یا شیرینی در اطراف ما می تونه برای شر  نباشه و خیر باشه اگه ما معیار های عقلی درستی داشته باشیم و از این اتفاقات درست استفاده کنیم. مثلا آدم یه دشمنی داره که مدام دنبال عیب های ما می گرده تا با اون ها به ما آسیب بزنه. مثلا یه کشور ما یه گوشه از مرزش نا امنه و دشمنش سریع از طریق این مرز به ما حمله می کنه. درسته این دشمن می خواد آسیب بزنه اما اگر ما به هوش باشیم سریع متوجه ضعف مان می شویم و خودمون رو مجهز می کنیم. این طوری اون دشمن نه تنها شر نیست بلکه منجر به قوی تر شدن ما شه. همه اینها وابسته به اینه که ما به هوش باشیم و با تکیه به رب فلق قیام کنیم و با توجه به نشانه ای که دیدیم برای رفع نقصمون از خدا کمک بگیریم تا به مرحله بعد بریم.
معنای آیه دوم:پناه می برم به رب فلق از شروری که مخلوق می تواند داشته باشد. شر متضاد خیر است و خیر به معنای انتخاب گزینه برتر نسبت به دیگر گزینه ها براساس معیارهای عقلانی است.

معنای آیه سوم: پناه می برم به رب فلق از شر ظلمت هنگامی که همه جا را فرا می گیرد.
معنای آیه چهارم: پناه می برم به رب فلق از شر سست کنندگاه پیوند ها
معنای آیه پنجم: پناه می برم به رب فلق از حاسد هنگامی که حسد می ورزد.
بزرگواران لطفا سوالات رو اگر صلاح دونستید از منابعی غیر سوره فلق نیز سوالات رو پاسخ دهید اما حتما در جمع بندی تان ارتباط جملات رو با سوره فلق بفرمایید. 

در حد امکان با توجه به سوره فلق وارد بحث شوید تا در این تمرین فردی یاد بگیریم چطور سوره ها رو به سطح زندگیمون بیاریم.
البته شروعش مهم تر از چگونگی شروع و درستی و غلطی اش هست. ما شروع کنیم انشاالله اگر در روش و راه اشتباه بود به برکت حضرت طه درست می شه. ما بایستی شروع کنیم که قرآن رو به زندگیمون بیاریم وگرنه قطعا راه سعادت رو گم می کنیم.
یا علی
سلام عزیز جان

ممنون نجمه جان

شور و شعف رو در ما دمیدی.

عزیزان لطفا صوت جلسه سوم رو که در مرحله سوم که در قسمت "آموزش تدبر در قرآن" در گام سوم گذاشته شده رو گوش بدن. خیلی کمک می کنه. اگر در دو گام اول مشکل داشته باشید در گام سوم توضیح می ده.
یا علی
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت
که در مقام رضا باش و از قضا مگریز
میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
این ابیات به صورتی بسیار زیبا به معانی همین سوره شاید به نوعی اشاره کنه ، تسلیم و توکل محض ، حایل بودن بعد نفسانی
توکل و تذکر، دو راه برای استعاذه هستند
از آیه 99 سوره نحل این معنا به دست می‌آید که یکی از مصادیق توکل به خداوند استعاذه به اوست و انسان با این کار در حقیقت خداوند را وکیل خود گرفته و کار را به او واگذار کرده است. از نظر قرآن تن‌ها کسانی از شر شیطان در امان خواهند بود که به خدا ایمان داشته و در مقام عبودیت باشند. در این صورت است که به خداوند به عنوان تنها پناهگاه توجه یافته و خود را به آنجا متصل می‌کنند و در پناه او قرار می‌گیرند؛  چرا که بر اساس آیه 42 سوره حجر تنها عبادالله هستند که از شر شیطان در امان خواهند بود
دوستان اینها نکاتی هست که من از جاهای دیگه گرفتم ، ان شاء الله اگر توانی بود ما بقی رو هم در ادامه به مرور قرار خواهم داد ، که خود استعاذه چند مدل هست
در سوره فلق، در برابر سه شرّ بیرونى، به یک صفتِ الهى پناه مى‏بریم. (از شرّ غاسق و نفّاثات و حاسد، به صفتِ «ربّ الفلق» پناه بردیم.
اما بررسی دو وازه رب " مالک سرپرست ، تعالی دهنده " فلق " جدا کننده و شکافنده از تاریکی به سپییده دم " هم باید مد نظر باشد علاوه به سه علامت آشکاری که در متن سوره بیان شده است ،
مشکل اصلی انسان این است که نمی‌داند که این خطرات از کجا، چگونه، نسبت به چه چیزی، چه زمانی، توسط چه کسی یا چه چیزی و مانند آن انجام می‌گیرد.
پس راه گریز از این خطرات و یا دفع آن است؟
 معنای کلمه «أعوذ» مصدر «عوذ» که کلمه «أعوذ» متکلم وحده از مضارع آن است، به معناى حفظ کردن خویش و پرهیزدادن از شر از راه پناه بردن به کسى است که مى‏تواند آن شر را دفع کند.
از آیات قرآنی این معنا به دست می‌آید که شیاطین با توجه به میزان قرب و بعد انسان به خدا عمل می‌کنند. هر چه انسان از خدا دورتر باشد قدرت رخنه کنندگی آنان بیشتر بوده و امکان دسترسی به مراکز حساس انسان از جمله قلب برای آنان فراهم‌تر خواهد بود. هر چه انسان به خدا نزدیک‌تر باشد دسترسی دشمنان شیطانی به انسان و مراکز تصمیم گیری و عمل انسان نیز دورتر خواهد بود.
 ( ان هذا القران یهدی للتی هی اقوم)
بخشی از آیات قرآنی به دشمن‌شناسی اختصاص یافته است. خداوند در آیه 27 سوره اعراف بیان می‌کند که ابلیس شیطانی و قبیله اش از جنیان گونه‌ای هستند که انسان ‌ها آنان را نمی‌بینند ولی آنان انسان‌ها را می‌بینند. همین ویژگی به آنان این امکان را می‌دهد که نسبت به اعمال انسانی آگاهی داشته باشند و بتوانند چنان به انسان نزدیک شوند که متوجه نشود که او در گوش ظاهر و باطنش زمزمه می‌کند.
بنام خدا
بنا بر نظر خود سوره و بر مبنای آیه دوم ، از شر هر آن چه خلق کرده است ، یعنی تمام مخلوقات زمانی که مانع رسیدن به کمال بشن شر هستن
شرر :هر چیزی است که همراه آن ضرر و سوء اثر و فساد وجود دارد ، حتی برای مثال گناهان انسان ، نوعی تاریکی و ساتر در مقابل درک حقیقی هستند یا به قول حافظ "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز"

برای شروع با توجه به این که معنای واژه ها در قسمت "آموزش تدبر در قرآن" اومده یه مروری می کنیم بر معنای آیه ها. لطفا هر عزیزی که می تونه کمک کنه:

آیه یک: ابراز کن آنچه در قلبت است به هر وسیله ممکنه که پناه می برم به آنچه که همه چیز رو سوق می دهد به سوی کمال به واسطه نشانه هایی که طی شدن از یک مرحله به مرحله بعد رو نشان می دهد.

اگه کسی در این که چطوری این معنا از آیه اومده مشکل داره بفرماید.
سلاااااااااااااااام به همه
بسم الله اولین نظر در مباحثه رو افتتاح می کنم!!!!!!


یه حرف مهم سوره اینه که هر مخلوقی یعنی هر چیزی به غیر از خالق می تونه شر داشته باشه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی