خانم هاشمی با توجه به نکات ارزشمندتون میتونیم به این نکته برسیم که حق و باطل نه در گذشته نه در اینده با هم جمع نمی شوند
نمی شود انسانی عبد مولایش باشد اما در مقابل مولای دیگران چراغ سبز نشان دهد کسی که عبد است نهایت خضوع در برابر مولای خودش دارد از یک طرف و از طرفی برائت خودش رو در برابر مولای باطل بروز می دهد
خدای ما و پیامبر ص یکی است ؟ آقای امجد میگفتن ما همه مسلمانیم از جهت اعتقادی ولی آیا از نظر عملی همینطوریم ؟ چکار کنیم که از کفر خارج بشیم ؟
خدای پیامبر ص کسی است که با معبود های دیگر مثل هوای نفس ، پول و مقام جمع نمی شودبه سلامت خیلی ممنون از نکات طلاییتون
اجرکم عند الله
بله خانم احمدیان همانطور که فرمودید اینکه ما تعبدون و ما عبدتم برای کافران اومده نشون دهنده پراکندگی مولا کافران است و در مقابل برای پیامبر صل الله علیه و اله ما اعبد بکار رفته که موضع پیامبر در پرستش خدای واحد رو نشون میده پس توحید و مولای واحد داشتن از ویژگی عبد میتونه باشه
این عبد باید بروز داشته باشه در مقابل مولاش یعنی خضوعی در عبد وجود داره باید بروز داده بشه
افرین بر شما خانم هاشمی
پس در دین بروز هم هست از اثار کسی که یه هدفی رو داره و برای رسیدن به اون برنامه تعیین میکنه اینه در عمل اون برنامه رو انجام بده یعنی همون قل
پس با توجه به دیدنی های دو تا واژه کسی هست که بروز میدهد باور قلبی خود را و از طرفی دیگر کسی هست که نسبت به چیزی اکراه و حالت دوری دارد
درسته؟
پس با توجه به دو تا واژه کسی هست که بروز میدهد باور قلبی خود را و از طرفی دیگر کسی هست که نسبت به چیزی اکراه و حالت دوری دارد
درسته؟
کفر رد و عدم اعتنا به چیزی
دیدنی شنیدنی هاش مثلا چیزی که از ان دوری می شود، کسی که دوری می کند
کفر ؟
اولین وازه قل که ابراز انچه در قلب
دیدنی و شنیدنی های واژه مثلا: کسی که ابراز میکنه
قلبی که محل ادراک، علمی که درون قلب دیگه ؟؟
اعوذ بالله من الشیطان العین الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام دوستان شرمنده گرفتار بودم
امروز سوره کافرون با روش دیدنی و شنیدنی ها مباحثه کنیم
خوب به نظرم از دیدنی شنیدنی های واژه ها ی سوره شروع کنیم
گستره کفر چقدر ؟ به چه کسی میگن کافر؟
اگر مولای انسان شیطان باشه برنامه زندگیش هم براساس چیزی که مولاش میگه میچینه اما وقتی مولاش خدا باشه تمام دغدغه اش اینه که علاوه بر این که برنامه مولای خودش انجام بده در عین حال مواظب باشه که برنامش از برنامه طرف مقابلش فاصله داشته باشه
یعنی انسان مدام باید حواسش باشه که در مرحله باور و عملش به برنامه کفر نزدیک نشه
دقیقا انگار داره یه سیر و جریانی میگه که انسان مدام باید با قل هایی که داره اعلام موضع کنه هم برای خودش هم برای دیگران
بله این اعلام موضع و برائت چه نتیجه ای دارد؟
دینداری بدون برائت به مقصد نمی رسد
سلامت باشی خانم احمدیان عزیز
انگار بروز تمایز و جدایی بین مولای خود و دیگران خیلی اهمیت داره
چرا انقدر اعلام برائت از مولای دیگران تکرار شده؟
بسم رب الحسن
سلام به همگی
سلام دوستان
در رابطه با واژه دین و عبد میشه گفت که اگر انسان عبد یک مولا باشد و مولایش یگانه باشد دین و یا همان برنامه ای که برای زندگی دارد چند وجهی و پراکنده نخواهد بود در واقع ارباب کافران چون یگانه نیست دینشون هم یگانه نیست.
بنابراین دینی که مقصد ان خداست و به سوی او هدایت میکند یگانه است و تنها این دین حق خواهد بود
بیان قل به معنی موضع گیری شدید در برابر کافران است
اعلام برائت بر هر مسلمانی واجب است چون تبعیت از رسول واجب است قل اطیعوا الله و الرسول
کفر
مواظب باشیم در انتخاب معبودمان اشتباه نکنیم ، چون کسی که موحد واقعی نباشد ناخواسته در صف کافران و معبودهایشان قرار می گیرد
هر کسی که از مقصد اصلی روگردان شود کافر است
عبد
عبودیت با تبعیت نسبت مستقیم دارد ، و بسته به پذیرش اوامر معبود حقیقی یا غیر حقیقی می توان میزان عبودیت انسانها را شناسایی کرد
دین
همه انسانها نیاز دارند در برابر چیزی خضوع کنند ، طبقه بندی آنها در گروه دینداران یا کافران بستگی به انتخاب غایت و مقصدشان دارد
انسان اگر نیاز و فقرش را بشناسد در برابر بی نیاز مطلق خضوع و خشوع می کند
بنده واقعی کسی است که فقط در برابر مولای حقیقی خضوع داشته باشد و از آثار بندگی تبعیت است
در دینداری مقصد و غایت مشخصی باید وجود داشته باشد و از لوازم دینداری توجه به مسیر و جهت و توجه به قوانین وضع شده و اطاعت از آن است
برای حرف زدن سه واژه نطق و کلام و قول داریم. هر گونه ابرازی از انسان می شود نطق که مافی الضمیر انسان را معلوم می کند برای همین بیشتر غیر ارادی است تا ارادی. در اکثر انسان ها قول و نطق منطبق نیست. حتی گاهی منافقانه است. در قول ابراز مهم است و در کلام انتقال آن مهم است. کلام نزدیک است به تعلیم و تعلم. یعنی چیزی که در من هست هم می خوام در شما انتقال بدم و ایجاد کنم. من خوشحالم می خوام شما رو هم خوشحال کنم. انتقال حقیقت در کلام مهم است.
بنده واقعی کسی است که فقط در برابر مولای حقیقی خضوع داشته باشد و از آثار بندگی تبعیت است
عبودیت با تبعیت نسبت مستقیم دارد ، و بسته به پذیرش اوامر معبود حقیقی یا غیر حقیقی می توان میزان عبودیت انسانها را شناسایی کرد
اولین مؤلفه انتخاب معبود واحد است و ارتباط با سرچشمه وحی با تبعیت از رسول است مؤلفه بعدی برائت است که مؤلفه اصلی دینداری است در دینداری مقصد و غایت مشخصی باید وجود داشته باشد و از لوازم دینداری توجه به مسیر و جهت و توجه به قوانین وضع شده و اطاعت از آن است .کسی می تواندبه منتهای مقصد دینداری برسد که رگه های مخفی کفر را از زندگی عملی خود پاک کند و بر خضوع و اطاعت خود بیفزاید