طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندهای روزانه
پیوندها

مباحثه هفتم/ سوره های مبارک ضحی و انشراح

شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۰۵:۱۲ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به امید نظری از جانب کریم اهل بیت در ماه مبارک خدا


1-با توجه به مطالعه دو سوره چگونه می​توان به سمت دریافت شرح صدر حرکت کرد؟ و یا مقدمه رسیدن به شرح صدر چیست؟ 

2-اگر در روایات، اهل بیت علیهم السلام نعمت در سوره مبارکه ضحی را ولایت، و فانصب در سوره مبارکه انشراح را امامت امیرالمومنین علیه السلام معرفی کرده باشند، چه نکاتی از این دو آیه می‌توان به دست آورد؟ 

 

پی نوشت: زمان در نظر گرفته شده برای این مباحثه دو هفته است. انشاالله در هفته اول به دو سوره به طور مجزا پرداخته شود تا بتوانیم در هفته دوم به سوالات طرح شده بپردازیم.

۹۳/۰۴/۲۱
گردان طاها

نظرات  (۱۲۸)

۱۹ مرداد ۹۳ ، ۱۸:۰۲ حامد باقری
به نام خدا
ببخشید که دیر مطلب میزارم (به تازگی این تعریف از آیه سوره انشراح به ذهنم رسید)

بسم الله الرحمن الرحیم

اول یه داستان میگم تا تصویر سازی بشه :

تصور کن توی جاده در حال رانندگی هستی...
یک مرتبه صحنه خطری پیش میاد و شما ترمز شدیدی میگیرید...
زمانی شما قادر خواهی بود ماشینت رو کنترل کنی که در موقعیت قبل ، که هنوز خطری نبوده خیلی سریع و بی محابا حرکت نکرده باشی. (اصطلاحا سرعت مطمئنه داشته باشی)

حالا بریم سراغ کلام وحیانی قرآن :

بسم الله الرحمن الرحیم
ان مع العسر یسرا

کسی میتونه حرام خدا رو ترک کنه ، که در حلال خدا هم خویشتن داری و عفت و ترک رو داشته باشه.

در مثال بالا فردی که میتونست سرعت بالا بره و گازش رو بگیره اما خویشتن داری و رعایت کرد و در صحنه بعدی سرافراز شد.

خدایا کمکمون کن...
پناه بر تو ...
۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۳۷ هاشمی
سلام ...هنوز از عصر تو مستی مباحثه صوتیمون موندم ... خدا رو شکر خراب شدن سیستم شما خیر شد برای هر دومون .... بیاد موندنی بود
۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۵ احمدیان
سلام خانم
ببخشید
هستید؟
۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۲ هاشمی
سلام علیکم
امروز خودمون را بسپاریم به سوره مبارکه ضحی و انشراح ..انشاء الله به یسر برسیم
۰۹ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۰۸ مهین سادات چاوشی جلفایی
با عرض سلام و تبریک عید سعید فطر و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بنده ی کمترین سوره های ضحی و انشراح را بسیار دوست میدارم. اگر خداوند بنده ای از بندگان خودش را موفق به بالا رفتن از عقبه کند، در اوج، سینه ی وی را گشاده میکند و وی را سرفراز و رفع ذکر چیزی نیست که انسان تلاش کند و بدست بیاورد بایستی که خدا بخواهد. اینکه وقتی انسان فراغت پیدا میکند به چه کاری میپردازد بسیار کلیدی ست، چرا که فی المثل اکثرا برای اوقات فراغت و آنچه که در اوقات فراغت به آن خواهند پرداخت و اساسا با وعده ی اوقات فراغت دلخواه افراد کار میکنند و تن به کار میدهند پس این اوقات فراغت یعنی وقتی که از کار فارغ میشویم بسیار مهم است برخی ها هستند که اوقات فراغت را نه در سواحل قناری و جزایر هاوایی بلکه در جوار رحمت رب میگذرانند و واقعا خوش به حالشان چرا که اختصاص شیرین تر اوقات به مناجات بسیار توفیق میخواهد و خوش به سعادت چنین کسی. بزرگترین نعمت پروردگار را شاید بتوان به تعبیری گفت که همان فهم یا شکر نعمت هاست که ما در نمارهای یومیه بایستی دائما بگوییم که خدایا مارا به راه آنها که به ایشان نعمت داده ای هدایت کن. مگر خدا به همه نعمت نداده است؟ به فرعون، به شمر، به آل مروان؟ خدا به همه نعمت میدهد یعنی نعمتهای خدا فراوان است ولی گروهی هستند که خداوند به "الذین انعمت علیهم" از ایشان یاد میفرماید و پیداست که این نعمت، چیز خاصی ست مثل همان امانت یا ولایت یا مسئولیت یا محبت به طور کلی نعمت را باید برد و اگر در راه بار را به زمین بیندازد انسان خدای ناخواسته یا متوجه آن نباشد اصلا بسیار مهم است و خدا به همه ی ما در این زمینه ی بخصوص بسیار رحم کند انشاءالله. التماس دعا
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۲۵ هاشمی
البته عسر در این سوره مختص پیامبر صلی الله علیه و آله است ..در این حرفی ندارم ..من فکر کردم بطور کلی می گید
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۸ هاشمی
بنابر چه سندی می گید عسر مطلق هست ؟ الان ملاک ما تفسیر المیزان است اگر بگید از چه قسمتی اینو گفتید ممنون میشم
التماس دعا و خدانگهدار
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۴ احمدیان
عیدتون مبارک باشه. انشاالله برکات ماه مبارک رمضان ما برای حیات طیبه بشریت در تمام اعصار بماند.
انشاالله هفته بعد بریم سراغ سوره عبس.
یا علی
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۲ احمدیان
بحث عسر مطلق است چون سوره خطاب به پیغمبر است. برای پیامبر همه ناملایمات عسر محسوب نمی شه.
این که بنده این قدر تاکید می کنم که سوره را بنا به پیامبر بخوانیم برای همین است که به این نتیجه نرسیم که عسر مفهومی نسبی است. بعد که سوره رو بنا به پیامبر خواندیم بعدش یه مدلش ازش در می آوریم که هر کس اهل شرح صدر باشه و وزر و ... عسرش این طور معنا می یابد.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۱۲ هاشمی
امروز هم مباحثه تموم نشد ولی انشائ الله می شه در طول هفته انفرادی بقیه مباحثه را ادامه بدیم

ممنون از حضورتون
عیدتون هم مبارک و التماس دعا
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۹ احمدیان
بنده در چنین نظام فکری ای بی کاری ندارد. با هر فراغتی نصبی دارد. خب این بحث ادامه جریان ولایت و رسالت رو هم می فرماید. نصب ولی و امام بعد خود را همواره در نظر دارد تا جریان ولایت همواره جاری باشد.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۷ هاشمی
ولی من الان که بهش فکر می کنم عسر نسبی هست ..مثلا عسر روز عاشورا که برای همه یسر نبود .. کس مثل حضرت زینب فرمود ما رایت الا جمیلا ...افق دید هر کسی با بقیه فرق می کنه
ممکنه عسر من برای شما عسر نباشه ...  کلا متوجه نشدم اصلا بنا به چه صحبتی بحث عسر را پیش کشیدید چون ظاهرا مدتی قطع بودید
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۷ احمدیان
رغب نزدیک ترین واژه به میل است. شخص میلش را به خدا نزدیک می کند و نیازش رو می فهمد. راه رسیدن به علم و قدرت برنامه ریزی. ما باید روی میلمان کار کنیم. بی کاری، جهت نداشتن و جهت نادرست همه این ها باید روش کار شه.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۳ هاشمی
یک نکته در مورد شرح صدر
  ولی صدر مرتبه اولیه و ظاهریه قلب است و قابلیّت پذیرش اسلام و کفر را دارد و در این آیه ( من شرح بالکفر صدرا ) به بنده نسبت داده شده، چرا که خداوند هیچ‌گاه قلب بندة خود را با کفر انشراح نمی‌دهد. هرکس از حق دل‌تنگ شود، دلش با باطل وسعت گیرد و هرکس از باطل دل‌تنگ شود، دلش برای حق وسعت یابد. تنگ‌دلی انبیا که ناشی از تکذیب قوم‌شان است، از نوع دوم می‌باشد و ضیق صدر کفار را از دستة اول می دانیم.
 
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۳ احمدیان
وزر پیامبر رسالت است و رساندن پیام اسلام به همه. دغدغه هدایت مردم را دارند. در چنین نظام فکری دیگه گرمای هوا که عسر نیست. معلومه عسر یک مفهوم مطلق داره. نه این که بگیم عسر بنا به هر کسی معنایی دارد. منظورم از نسبی نبودن همینه.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۵:۰۰ احمدیان
این رفعت ذکر هم در راستای همان شرح صدر و وزر است. در سوره ضحی داشتیم "ضالا فهدی" و بعد صحبت کردیم که این یعنی مردم به واسطه پیامبر هدایت شدند. این ضال یعنی گمشده و ناشناخته. در این سوره هم بحث رفعت ذکر می آید. این بحث شهرت طلبی نداره. بحثش رفعت نامی است تا مردم به واسطه شناخت او هدایت شوند.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۸ هاشمی
متوجه نشدم منظورتون چیه ممکنه واضحتر بگید ؟
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۶ هاشمی
 

پیامبراسلام صلی الله علیه و آله آینه تمام نمای شرح صدر است

دارای خلق عظیم : و انک لعلی خلق عظیم

بسیار مهربان : فبما رحمة من الله لنت لهم

مایه رحمة : رحمة للعالمین

در برابر آزار و تمسخر بسیار بزگوارانه عمل می کردند که در تاریخ فراوان ثبت شده

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۵ احمدیان
ممنون
وقتی شخصی افق نگاهش بلند می شود در واقع عسرش نیز مشخص می شود.
یه نکته مهم اینه که معنای عسر نسبی نیست. این سوره خطاب خاص به پیامبر داره. افق نگاه بلند است و عسر هم بنا همین معنا می شه. این طور می فهمیم که عسر مفهوم نسبی نیست.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۵۱ هاشمی
 

نمونه ای از شرح صدر در پیامبران :

حضرت نوح علیه السلام  که 950 سال دعوت کرد و در مقابل تمسخر قومش باز دست از دعوتش برنداشت تا یسر پس از عسر از طرف خداوند رسید

حضرت ابراهمیم علیه السلام که خداوند در قرآن او را اواه حلیم خوانده و از آثا ر حلم ایشان استغفار برای مشرکین است و یا مجادله با فرستادگان برای عذاب قوم لوط به امید هدایت آنها و این که لوط در میان آنها بود و دیگر جریان ذبح اسماعیل و رها کردن زن و فرزند در واد غیر ذی زرع برای انجام ماموریت الهی

حضرت موسی علیه السلام که از خدا شرح صدر خواست

حضرت عیس علیه السلام که با وجود مخالفت قومش عده کمی را که حواریون نام گرفتند را برای خود برگزید

۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۴۲ هاشمی
و عامل مهم دیگر در شرح صدر تدبر و تفکر در قرآن است ...افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها
برای باز شدن قفل قلبها و شرح صدر خداوند بهترین موعظه ها را در قرآن آورده و شفای قلبها را در آن قرار داده
یا ایها الناس قد جائکم موعظة من ربکم و شفاء لما فی الصدور و هدی و رحمة للمومنین
 
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۹ هاشمی
یکی دیگر از عوامل پیدا کردن شرح صدر ، دعا و درخواست از خداوند است مثل حضرت موسی علیه السلام که دعا کرد رب اشرح لی صدری
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۷ هاشمی
 ازدیگر اسباب شرح صدر  ، تسبیح و عبادت است. و لقد نعلم انک یضیغ صدرک بما یقولون . فسبح بحمد ربک و کن من الساجدین
   و ما می‌دانیم سینه‌ات از آنچه آنان می‌گویند تنگ می‌شود و تو را سخت ناراحت می‌کند. برای رفع ناراحتی از آنان پروردگارت را تسبیح و حمد بگو و از سجده‌کنندگان باش 
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۵ هاشمی
بهتر نیست بگیم از زیر بار مسئولیت شانه خالی نکند ؟ چون گاهی آدم مسئولیت خودش را زیاد می کنه و بعد هم می گه مگر نگفته اند لا یکلف الله نفسا الا وسعها ..پس چرا این مسئولیت از تحمل من خارج است
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۲ هاشمی
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند : الذکر یشرح الصدر 
کس که به یاد خدا باشد دارای شرح صدر می شود ...الا بذکر اله تطمئن القلوب
پس از لوازم رسیدن به شرح صدر،  یاد خدا است
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۱ احمدیان
وزر بنا به توان تعریف می شه. هر جا حرف از توان است منظور برآیندی از علم و قدرت است. اینجا وزر نام مسئولیت می گیره. حیات هر موجودی متناسب به علم و قدرت اوست. برای شرح صدر افراد باید خودشون رو در مسیر علمو قدرت قرار دهند و مسئولیت خود را بیشتر کنند. علم است که قدرت می آورد. علم و توان تدبیر کردن داشته باشید این یعنی مسئولیت می شه به شما داد. راهکار این سوره اینه که هیچ کس خود را فارغ نبیند و هرگز فارغ نباشد.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۸ هاشمی
و کسی شرح صدر پیدا می کنه که هدف زندگیش را پیدا کرده باشه و خیرگزین باشه ...چون وقتی ارزش هدفمون را فهمیدیم و حدث نعمت اتفاق افتاد خود بخود شرح صدر هم به دنبالش میاد
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۶ هاشمی
پس کسی که به شرح صدر برسه انگار داره فتح را می بینه و شاید کم شدن بار سختی هاش به خاطر بالا رفتن افق دیدش باشه ..نظر شما چیه ؟
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۶ احمدیان
شخص با خودش فکر می کنه اگر شهر من خوبه چرا شهر کناری خوب نباشه. این می شه شرح صدر.
شرح صدر همین طور که تو مثال ها هم اومد با مسئولیت یا وزر همراهه. در واقع شخص با مسئولیت هایش شرح صدر می یابد.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۳ هاشمی
 مهم‌ترین اثر شرح صدر بیرون آمدن از حالت تردید و تصمیم بر کار و تحمل دشواری‌ها و ا طمینان نفس است
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۰ احمدیان
یکی از راه  های شرح صدر عمل صالحه. حضرت آیت الله بهجت فرمودند: الان شما یه پولی دارید. باهاش خونه می خرید. ارزش این خونه به مرور افزایش می یابد و در حقیقت سرمایه شما زیاد می شه. ویژگی های خوب ما هم همین طورند. هر چه زودتر ویژگی خوب در خودت بارور کنی این ویژگی به مرور ارزشمند تر می شه.
گاهی عمل صالح وارد جریان عالم می شود و شما از این جریان استفاده می کنی برای شرح صدر خودت.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۰ هاشمی
بله داریم ولکن من شرح بالکفر صدرا ..حق با شما است
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۷ احمدیان
یه معلم اول یه شاگر داره. بعد ده تا و بعد به راحتی می تونه یه کلاس 100 نفره رو اداره کنه. این یعنی شرح صدر یافته.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۶ احمدیان
بله. واژه مخالف شرح صدر ضیق صدر است.
این که گفتم جریان باطل هم می تونه شرح صدر یابد منظورم یه مثالی مانند این بود که مثلا برای انحراف اول تلویزیون داره. می بینه برای هدفش کافی نیست. می ره ماهواره می آره. بعد اول یه شبکه داره. بعد صد تا شبکه و بعد هزاران شبکه. یه طور می شه که دیگه اداره شبکه های زیاد براش سخت نیست و همین طور داره بروزاتش رو گسترده می کنه. معنای شرح صدر در کفر اینه.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱ احمدیان
از جمله مظاهر شرح صدر حضرت ابراهیم هست. ایشون در نوجوانی عمویش رو دعوت به یکتاپرستی می کنن. در جوانی بت ها رو می شکند. در واقع درک می کند حکه خدا خوب است پس همه باید او را بپرستند. پس در یک بیابانی مناسک عبادت رو فراهم می کند تا همه مردم جهان در هر زمانی قیام رو یاد بگیرند. توحید در نسل خودش پایه گذاری می کنند. این جریان می شود شرح صدر. این که شخصی تمنیاتش جاودانه شود به طوری که نه درش مکان است و نه زمان.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱ هاشمی
فمن یرد الله ان یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا/125 سوره مبارکه انعام
پس در جریان باطل ضیق صدر بهش میگن
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۷ احمدیان
سوره مبارکه انشراح
گفتیم وقتی یک نفر شرح صدر می یابد در واقع صدرش گسترده می شود و بروزاتش گسترده می شود. این هم در جریان حق معنا می یابد و هم در باطل. چون باطل هم چیزی نیست جز حق؛ جهتش مخالف است.
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۷ هاشمی
از شما هم قبول ... خداوند به همه ما شرح صدر عنایت کند انشاء الله ببینیم امروز می تونیم شرح صدر را باز کنیم و مباحثه را انشاء الله پیش ببریم ...شما ادامه می دید ؟
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۵ احمدیان
سلام خانم عزیز
طاعاتتان قبول
۰۶ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۵۷ هاشمی
سلام و عبادت هاتون قبول
بفرمایید مباحثه
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۴ احمدیان
می بخشید کامپیوترم بالا نمی آد. دارم با گوشی پیام می دم. 
نمونه و مظهر شرح صدر حضرت ابراهیم است. انسانی که صدرش شرح داده است محدوده بروزاتش گسترده می شود.
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۲۳ هاشمی
باشه منتظرم شما بفرمایید ...ظاهرا حرف اونروز شما نصفه موند
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۸ احمدیان
 بریم سراغ شرح صدر که به سوال ها هم برسیم.
صدر به بروزات انسان مربوط است. کسی که شرح صدر می یابد صدرش بسط داده می شود.
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۷ هاشمی
یعنی انسان وقتی به نیاز خود پی ببرد  پناه می برد به ربی کهسینه اش را گشاده می کند بقیه موارد شاید بعد از فهم نیاز و پناه بردن باشد
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۴ هاشمی
 با توجه به مطالعه دو سوره چگونه می​توان به سمت دریافت شرح صدر حرکت کرد؟ و یا مقدمه رسیدن به شرح صدر چیست؟ 

     وقتی انسان نعمت هایش را بازگو می کند و از آنها به درستی استفاده می کند و با یک برنامه ریزی مهم تر را از مهم تشخیص می دهد و در انجام کارهایش همواره رو به سوی خدا دارد به شرح صدر می رسد. همچنین وقتی باور کند آخرت از دنیا برای او بهتر است در برابر مشکلات تحمل بیشتری از خود نشان می دهد .شاید مقدمه رسیدن به شرح صدر فهمیدن نیاز باشد ...شما چی فکر می کنید ؟
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۲ احمدیان
بله. خوبه. بریم سراغ سوال ها
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۱ هاشمی
بسیار خوب شما ادامه بدید من هم میام تو بحث انشاء الله
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۰ احمدیان
اگر موافقید صحبت روز دوشنبه رو ادامه بدیم که رسیدیم به معنای شرح صدر
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۹ هاشمی
سلام ... می خواید اول سؤال ها رو بررسی کنیم ؟
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۷ احمدیان
سلام عزیزم
هستم
بفرمایید
۰۲ مرداد ۹۳ ، ۱۳:۵۲ هاشمی
سلام فرمانده ...تو گردان آماده باشم
منتظر تشریف فرمایی شما هستم
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۹ هاشمی
به منم همین تصور را داشتم ولی گفتم شاید اشتباه باشه
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۵ احمدیان
انشاالله
وسط بحث این صفحه وبلاگ من دچار مشکل شد. 
کمی جوابام با تاخیر امد.
یا علی
انشاالله پنجشنبه ببینیم همدیگر رو.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۴ احمدیان
این که چرا "نا" آمده دلایل مختلف می تونه داشته باشد. علامه می فرمایند که می تونه نشانه قدرت خداوند باشد. یا می تونه نشانه همراهی ملائکه در نزول امر خدا باشه.
هر چه هست ممکنه بحث دخیل بودن اسباب رو مطرح کنه.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۳ هاشمی
انشائ الله بقیه مباحثه را روز پنجشنبه ادامه بدیم
اگر محدودیت موندن توی یک سوره نباشه خیلی بهتره ...البته شما اگر بتونید در یک سوره باشید من هم فیض می برم ..چون خواه ناخواه سوره ها با هم در ارتباطند
ممنون که حضور داشتید التماس دعا
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۰ احمدیان
بله. 
حالا دوباره برگردیم به ابتدای سوره. شرح یعنی بسط. به قول شما حرف از یه نوع پایداری می زند. صدر هم محل صدور انسان است. حرف از بروزات ما می زند. حالا بسط داده می شود بروزات ما.انسان می تونه بروزاتش رو بسط بدهد. یه طور می شه بروز داشتن برای فرد راحت می شه. بعد به مرور گسترش می ده.
شما یه ویژگی خوبی که انجام دهید به مرور انجامش راحت تر می شه. 
باقیات صالحات خودش منجر به شرح صدر می شه.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۵۲ هاشمی
خوب علت آوردن ضمیر نا چیه ؟
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۹ احمدیان
در قسمت بعد قانون مطرح می شود. علامه می فرمایند که بعید نیست این قسمت تعلیل قسمت قبلی باشد.
در قسمت بعدی امرهایی می شه. البته در قالب شرط.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۸ هاشمی
از جمله مسائل مرتبط با شرح صدر یکی ایجاد پایداری در برابر بار سنگین مسئولیت است و دیگری بالا بردن ذکر
پس شرح صدر پامبر صلی الله علیه و آله کمکی برای تحمل سنگینی بار رسالت بوده و رفعت ذکر را برای ایشان به دنبال داشته که از نشانه های موفقیت ایشان در امر رسالت است
و تابعین ایشان نیز دارای نام پر آوازه هستند

۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۶ احمدیان
پس خداوند شرح صدر داد به پیامبرش، وزری بر او بود وضع کرد آن را، نگذاشت وزر کمر شکن شود و خداوند ذکرش را رفعت بخشید.
خب یه نکته دیگه رو هم دقت می کنیم که خداوند با ضمیر متکلم مع الغیر صحبت می کند.
این شد نکاتی که از قسمت ابتدایی سوره دریافت کردیم.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۲ احمدیان
من نه نفی کردم و نه تایید. حرفم اینه که بریم سراغ سوره. 

خب یه دوره کنیم سوره رو. سوره با چند سوال استفهامی شروع می کند. استفهامش هم از نوع اقراری است. یعنی آیا به تو ندادیم شرح صدر را؟ بله دادیم به تو این شرح صدر را و مخاطب به این اقرار می کند. می داند که خدا به او شرح صدر را داده است.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۷ هاشمی
این دو آیه ای هم که گفتم باخع داره خاص پیامبر صلی الله علیه و آله هست می تونید تفسیرش را مطالعه کنید
س. م. کهف آیه 6 و س. م . شعرا آیه 3
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۴ هاشمی
ما در روایات داریم هیچ پیامبری به اندازه پیامبر ما سختی نکشیده ..
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۳ هاشمی
از جمله فاذا فرغت فانصب باز می رسیم به واقعه غدیر و نصب حضرت امیر لیه السلام برای ولایت
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۲ احمدیان
مواظب باشید. انبیا رو نمی شه به این راحتی مقام بالاتر و پایین تر داد بهشون. همون طور که به حضرتموسی اشاره کردید حضرت موسی هم همین حالات و وزر ها رو دارن . این ها شرح حال تمام انبیاست. حضرت موسی هم باخع هست . این ها حالات نبی است. حالا هر نبی ای چه حضرت موسی و چه حضرت محمد و چه حضرت یونس.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۳۱ هاشمی
شا هم بیاید تو بحث که بهتر بشه مباحثه مون انشاء الله
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۹ هاشمی
دریافتم از سوره ضحی و کوثر را توی مباحثه بعدی می گم انشاء الله
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۹ احمدیان
درسته. همین نگاه شما که ویژگی پیغمبر رو به اهل بیتش انتقال دادید منجر شد که به سوره کوثر برسید.
این ها امتیازات بلندی است. ستودنیه. نشان از انس شما با قرآن داره. این خیلی قیمیته. اما باید دقت داشت که این از سوره به سوره دیگر رفتن مانع درک دقیق از یک سوره نشود. چون به هر حال هر سوره بوی خوشی دارد که با بوی سوره دیگر متفاوت است. این بو های مختلف رو باید حس کنیم.

خب عالیه. ادامه بدید به سوره بپردازید.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۷ هاشمی
می دونیم هیچ پیامبری به اندازه پیامبرما سختی نکشیده ... توی سوره های مختلف داریم لعلک باخع نفسک ...
عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم .... پیامبر غم مردم را به دوش می کشیدند و بار رسالت را هم ...
خداوند در این سوره اجر همه سختی ها رو به پیامبرش می ده و یسر پنهان در دل عسر را
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۶ احمدیان
بله . در واقع شما الان سوره رو با توجه به پیامبر خوندید و بعد دیدی هر کس به پیامبر نزدیک تره متناسب با قربش از ویژگی های پیامبر هم بهره مند است.
یه نکته دیگه این که وقتی سوره رو خاص پیامبر ببینی می فهمیم که رفعت نام سبب هدایتی داره ؛ نه شهرت. یعنی پیامبر بحثش برای رفعت نام سبب هدایت دیگران شدن است. همان حرف در سوره ضحی که مردم به واسطه او هدایت شدند. این طوری وقتی سوره رو بنا به شخصی که این صفات درباره او ذکر شده ببینیم معنای واژه ها هم معلوم می شود. پس رفعت نام جایگاهش در مسیر رسالت پیغمبر هم معلوم می شه. پس می فهمیم در رسالت باید به این رفعت نام توجه ویژه داشته باشیم.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۲ هاشمی
سوره آدمو می بره ..گاهی نمی شه وایساد و فقط یک سوره را گفت ولی سعی می کنم
مثلا امروز سوره ضحی را می خوندم سر از سوره کوثر در آوردم
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۰ هاشمی
در مورد آیه رفعنا لک ذکرک فکر می کنم این بلند آوازه شدن نام اختصاص دارد هم به پیامبر صلی الله علیه و آله و هم به خانواده پاک ایشان علیهم السلام
در کتاب حماسه حسینی خواندم روزی که حضرت زینب سلام الله علیها در مجلس یزید ملعون سخنرانی کوبنده ای ایراد کردند فرمودند هر حقه ای که می خواهی بزن و هر کاری که می توانی انجام بده اما یقین داشته باش که اگر می خواهی نام ما را در دنیا محو کنی ، نام ما محو شدنی نیست ؛ آنکه محو و نابود می شود تو هستی
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۹ احمدیان
سوره انشراح از سوره هایی است که می گویند مخاطبش شخص پیامبر است به طور خاص. همه سوره ها این طور هستند اما این سوره ها رو دیگه سوره های پیامبر می نامند . منظورم از سوره ها، سوره های ضحی و انشراح هست.
پس برای بررسی سوره انشراح اول همین طوری ببینیمش که پیامبر است و این سوره بر ایشون نازل شد. خب حال شرح حال پیامبر رو با سوره بدیم.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۷ احمدیان
خب شما الان بیشتر دارید می رید روی بحث حدث نعمت پیامبر در سوره ضحی. این خوبه که دارید از سوره ضحی به انشراح می رسید.اما اول اجازه بدید که سوره انشراح رو همین جداگانه ببینیم و بعد مصادیق رو واردش کنیم.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۴ هاشمی
یعنی با اکمال و اتمام دین نعمت بر پیامبر صلی الله علیه و آله تمام شد و بار سنگین رسالت از دوش ایشان برداشته شد و با اعلام ولایت امیرالمؤمنین از طرف خدا بعد از آیه یا ایها الرسول بلغ ... پشت ایشان به برادری امیرالمرمنین علیه السلام محکم شد
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۰ احمدیان
درش وزر رو می بینیم. قشنگ این شرح حال پیامبر رو در حضرت موسی دیده می شود. یه وزر آمد که اگر خدا شرح صدر ندهد کمر شکن است.
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۱۰ هاشمی
و می دونید که حضرت علی علیه السلام برای پیامبر صلی الله علیه و آله به منزله هارون برای موسی علیه السلام بودند ... ایشان در روز عید غدیر امام علی علیه السلام را به عنوان برادر خودشون معرفی کردند و بار تبلیغ دین بعد از خودشون را به ایشون دادن ...اشدد به ازری و اشرکه فی امری  و این شاید همان یسر بعد از عسر بای پیامبر صلی الله علیه و آله بود ..در روزی که نعمت بر ایشان تمام شد
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۷ هاشمی
بسم الله الرحمن الرحیم
رب اشرح لی صدری و یسر لی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهو قولی واجعل لی وزیرا من اهلی هارون اخی اشدد به ازری  و اشرکه فی امری کی نسبحک کثیرا و نذکرک کثیرا انک کنت بنا بصیرا
ارتباط این دعای بسیار زیبا توی سوره مبارکه طه با سوره مبارکه انشراح چقدر زیبا است
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۵ احمدیان
خب بفرمایید
از همین نکات دریافتی تون بگید
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۴ هاشمی
سلام عزیز قبول باشه
سوره انشراح بسیار بهم چسبید الحمد الله ...الان داشتم به دوستی می گفتم تازه می فهمم وقتی می گن هر سوره همه سوره های قرآن را در بر داره یعنی چی
می سپاریم به خود قرآن انشاء الله هر دو مون حرفی برای گفتن داشته باشیم
۳۰ تیر ۹۳ ، ۱۴:۰۲ احمدیان
بسم الله
سلام خانم هاشمی جان
هستم
من امروز اومدم که سوره رو از زبان شما بشنوم
خیلی حرفی برای گفتن ندارم
بفرمایید
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۹:۱۹ احمدیان
آیه 9:
کسی که خودش حال یتیمی رو فهمیده ست و بعد ماوا یافته به خوبی می داند با یتیم دیگری چطور رفتار کند. 
پیامبر یتیم نواز است. نباید با یتیم به حالت قهر رفتار کرد یعنی به نوعی در رفتارت برتری و قدرتت را به او نشان دهی. 
خداوند کسی که بیش از همه یتیمی خود را فهمید را دریافت و اینک این یتیم ماوا یافته (پیامبر) بقیه یتیمان را ماوا می دهد.
آیه 10:پیامبر هرگز سائل را از خود نمی راند. سائل در اینجا متناظر ضال و عائل است. نیازمند بایستی سائل شود یعنی نیازش را به پیامبر ابراز دارد. 
آیه 11: پیامبر نعمت خاصی که ربش به او عطا نموده است را باید حدیث کند. حدث یعنی نو به نو ایجاد کردن. وقتی پیامبر نو به نو نعمتی که به او عطا شده است را ایجاد کند در واقع استمرار این نعمت را اعلام نموده است. این نعمت رسالت است. پس استمرار آن در بیان جانشین بعد خود است. استمرارش در بیان خطبه غدیر است. 
آیات 9 تا 11:
خداوند پیامبرش را دربافت و او را تامین کرد و سپس وظایفی  بر عهده پیامبرش نهاد. خداوند او را تامین نمود و اینک اوست که دیگر بندگان را تامین می نماید. خدا او را جانشین خود در زمین قرار داد. این جانشینی همیشگی است حتی اگر جسم پیامبر در بین مردم نباشد اما جانشینان پیامبر همواره بر روی زمین خواهند بود.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۴ احمدیان
آیه 8:
پیامبر این را در خود می بیند که بایستی معیشت و نیاز بسیاری را رفع کند. باید به بسیاری طعام برساند. اما تمام این ها را از خدا می خواهد. اگر خدا او را تامین نکند او در رفع نیاز خانواده اش مانده است. پیامبر دغدغه دیگری را دارد تا بدین ترتیب همه به سوی خدا رهسپار شوند. یک سری نیاز ها در انسان به غیر از نیاز به سرپرستی و معیشت وجود دار.
آیات 6،7 و 8:
پیامبر دوره هایی را در زندگی اش داشته است که لیل زندگی اش بوده اند و خداوند ضحی این دوران را برایش فراهم نموده است. هر انسانی برای به بلوغ رسیدن سه نیاز را باید در خود بیابد و وجدان کند یعنی با تمام وجود آن را طلب کند: 1-نیاز به سرپرست و ماوا  2-نیاز به هدایت و یافتن مسیر  3-نیاز به غنی شدن
و تنها خداست که می تواند این نیاز ها را برطرف کند. انحراف از رافع نیاز مسئله خطرناکی است.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۶ احمدیان
آیه 6:
پیامبر خود را یتیم دیده ست و خداوند او را در این حال یافته و ماوا داده است. پیامبر نیاز به سرپرست را در درونش یافته است.این نیاز اینقدر بالاست که خود را یتیم دیده است. 
کسی که یتیمی خود را دوری از ولی الهی بداند، یتیمی اش حتما رفع می شود. 
یتیم باید برای طلب رفع نیازش به درستی رافع نیازش را بیابد.
آیه 7:
پیامبر راه را از خدا می خواهد. او علمش را از خودش نمی داند. طلب علم را از خدا می کند که خدا به او راه را نشان دهد و خود را ضالی می داند که خدا باید راه را به او نشان دهد.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۸:۳۶ احمدیان
ادامه گام دوم
آیه سوم:
ما بایستی درکی از رابطه بین خدا و پیامبر داشته باشیم. باید بدانیم که خدا هرگز پیامبر را نرانده است و بر او سخت نگرفته است. خدا رب پیامبر است. خودش او را پرورانده است پس امکان ندارد او را رها کند. 
این آیه نشان می دهد که بعضی به پیامبر طعنه می زنند اما این طعنه ها پوچ است.

آیه چهارم:
دنیا برای پیغمبر کافی نیست. اعمالش چنان ادامه دار و با برکت است که به عالم بعدی نیز رسیده ست و بهره مندی بیشتر از این نعمت ها برای او در عالم بعد است. 
بایستی اولویت بندی ها در زندگی اصلاح شود. هر گز دنیا مقدم بر آخرت نباشد.
بدانیم که قرار نیست نتیجه همه اعمال در این عالم دیده شود. 

آیه پنجم:
قطعا خداوند به پیامبر آن قدر عرضه می دارد که راضی شود. 
خدا پیامبر را راضی می کند. پیامبر به دنبال رضایت خداست و خدا ست که او را راضی می کند. 
کسی که آخرت را مقدم بر دنیا بداند خداوند رضایت او را فرام می کند.

آیات 1 تا 5:
خداوند می آید لیل پیامبر را ضحی می کند. اول هرگز پیامبر را رها نکرده است. اصلا حیات پیامبر وابسته به این رابطه است. اگر قطع شده بود حیاتی در پیامبر نمی ماند. پیامبر اولویتش را بر آخرت قرار داده است. همین است که ضحی را می بیند.همین است که به نتیجه می رسد. چون جریان رسالتش را محدود به عالمی خاص و زمانی خاص نکرده است و می داند به نتایج بسیاری از اعمال در این عالم دیده نمی شود. و آخرت برای او بهتر است و خداوند رضایت او را تامین می کند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۴۲ احمدیان

گام دوم و سوم: بیانی از معنای هر یک از آیات و ارتباط آیات

آیه اول:

زمان گسترده شدن نور قسم خوردنی است.

تامل در ویژگی های گسترده شدن روشنایی و تاریکی نکات مهمی رو برای ما خواهد داشت.

آیه دوم:

زمان گسترده شدن تاریکی قسم خوردنی است.

آیات اول و دوم: شب و روز ، تاریکی و روشنایی در کنار هم باید دیده شوند. همان طور که شب هست ، روز هم هست. گاهی در زندگی تاریکی داریم، سختی ها می توانند تاریکی ایجاد کنند اما این به معنای تمام شدن زندگی نیست. همان طور که تاریکی هست، روشنایی هم هست. اگر سختی ها را در یابیم، روشنایی و موفقیت معنا پیدا می کند. اگر نیازی ما را رنج می دهد، روزی رفع خواهد شد.

 


۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۱۱ هاشمی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بله خیلی به دلم نشستشرح دعای جوشن و الحمد للله رزق خوبی بود در این شب ها
بیاد امام زمان عج باشی و نور قرآن در دلت دائمی باشه انشاء الله این دعا رو برای منم بکنید
خدا نگهدار و التماس دعا
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۹ احمدیان
انشاالله
اون متنی هم که در گردان محمد رسول الله (ص) بود و شرح دعای جوشن کبیر ، موکد همین نکته است که بایستی با ذکر اسما خدا نیارمندی خودمون رو ببینیم  و خواند این اسما ما رو از فقر های درونیمون با خبر می کنه که انشاالله به برکت این اذکار این نیازها رفع شود.
با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد بریم خاتمه بدیم مباحثه این هفته رو. 
انشاالله که قبول باشه به حق دعای حضرت ولی عصر
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۳ هاشمی
پس در واقع بوسیله پیامبر صلی الله علیه و آله وصل می شویم به رب و اله و ملک ناس
و با پیروی از ایشان پناهندگی خودمون را در مسیر حقیقی اش انجام می دیم
مباحثه ی دلچسبی بود ..حضورتون خیلی دلگرمی است ..انشاء الله توفیق بدن باز هم در کنار هم با قرآن باشیم و انشاء الله دراین شب ها فقرمون را با تمام وجود حس کنیم و به رافع نیازمون پناهنده بشیم
 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۲ احمدیان
این حس نیاز رو برای نشرش در خانواده و جامعه باید از خودمون شروع کنیم. این تشنگی رو از خودمون شروع کنیم. 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۰۰ هاشمی
خیلی نکته خوبی را گفتید
یکی از اساتیدمون به بچه شون در جواب سؤالش گفته بودن حالا یروز آقای اخوت را برای شام دعوت می کنیم سؤالت هم بپرس ...این خیلی برای من جالب بود که ایشو نخودشون جواب را می دونستند ولی می خواستند این روحیه مراجعه همیشگی به پرد را هدایت کنن به سمت بزرگتری ..حالا در جایگاه بالاتر ما برای فرزندمون یک شخصیت محوری از اهل بیت می سازیم ..البته با احتساب سن
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۹ احمدیان
پس جامعه باید طوری تربیت بشه که خودش رو یتیم و ضال و عائل ببینه. 
این نیازمندی به واسطه گوهر پیامبر رفع می شه .
پیامبری که در سوره معرفی می شود که او چیزی از خود ندارد. هر چه دارد از خداست و خدا است که سرپرست و هدایت کننده اوست، خدا به او ماوا داده است و ثروت او از خداست. پس تبعیت از او قابل اعتماده. این پیامبر هرگز یتیم و سائل رو نمی رونه.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۷ هاشمی
چقدر جالب ..الان می خواستم در مورد خطابه غدیر بگم ...روزی که خدا کامل کرد دین را و تمام کرد نعمت را و پیامبر صلی الله علیه و آله هم این نعمت را تمام و کمال بازگو کردند در اون خطابه و واجب کردند که هر پدری برای فرزندش بگه
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۵ احمدیان
در بحث تربیت فرزند این نکته ذکر می شود که پدر و مادر طوری رفتار نکنند که فرزند به واسطه اون ها احساس بی نیازی بکند. پدر بت خودش رو در خانواده بشکند. پدر در فرزند یه حس نیاز به سرپرستی بزرگتر برای پیدا کردن مسیر زندگی رو بذاره. هر خانواده نیاز به رسول واقعی رو در خودش حس کند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۲ احمدیان
در شرح نعمتی که به پیامبر داده شد هم این نکته ذکر می شود که بزرگترین نعمت به پیامبر نعمت رسالت است. پیامبر این نعمت رو حدیث می کنند. حدیث کردن یعنی نو به نو ایجاد کردن. یعنی وقتی نعمت رسالت حدیث می شود و نو به نو این نعمت بیان می شود در واقع فرد داره مسیر رسالت رو شرح می دهد و استمرارش را. پس حدیث نعمت پیغمبر بیان ولایت امام علی است. این می شه خطبه غدیر که تا زمان امام عصر استمرار این ولایت بیان شده است. 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۵۱ هاشمی
برای این که بدونیم منیت چقدر در ما شکل گرفته می تونیم توی امتحانات خودمون را بسنجیم
آقای قرائتی می گفتند مثلا اگر یک کتاب خوب نوشتی ولی ینفر رفت به اسم خودش چاپ کرد تو اصلا ناراحت نشی ....و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی اگر نقش قلبمان شود دیگر فقط به فکر انجام وظایفمان هستیم
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۸ احمدیان
بله. این دریافت نیازمندی از جمله آثارش همین شکستن های منیت است. یه همچین شخصی از کبر دور می شه. هدایتی رو از خودش نمی دونه و امتیازی هم برای خودش قائل نیست که حالا بیاید و گردن کشی و طغیان کند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۷ هاشمی
یادم افتاد به دعای زیبایی در قرآن :
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب
دائما از خدا بخواهیم ما را در مسیر هدایت نگه دارد و با چنگ زدن به دو ریسمان الهی و دو ثقل اصغر و اکبر به سرچشمه های هدایتمان متصل باشیم ...واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا ...حبل الله همان قرآن و اهل بیت علیهم السلام است
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۴ هاشمی
بعد اونوقت در سوره مبارکه قصص داریم حضرت موسی علیه السلام به خداوند می گویند رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر ...یعنی در عین نزول نعمت باز هم بدانیم که فقیریم و رافع نیاز ما خدا است
اگر این جا به شیطان مجال بدهیم خیلی زود از جاده اصلی منحرف می شویم ... این (شدم ) ها ..( خودم ) ها و ( من ) ها است که کار دست ما می دهد
امام خامنه ای مد ظله فرمودند : هر چیز را از خدا بخواهید، حتی بند کفش را ، حتی کوچکترین اشیاء را و حتی قوت روزانه خود را . بگذارید این ( من ) دروغین عظمت یافته در سینه ما بشکند ؛ این ( من ) انسان ها را بیچاره می کند
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۲ احمدیان
این نکته مهم است که ضلالت حقیقی برای شخصی است که مسیرش به عالم بالا را گم کرده است و یتیمی حقیقی برای کسی که ولی حقیقی اش را از دست داده. این می شه همان آیه وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَّکَ مِنَ الْأُولَى.
در واقع شخص اگر آخرتش رو بیابد می تونه این ارزش گذاری ها رو انجام بده.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۹ احمدیان
خیلی مقایسه خوبی بود. در واقع تفاوت این دو مرجعی است که برای رفع نیاز بهش مراجعه کردند. پیامبر نیازمند به خداوند پناه برده است و هماز لماز به مالش. 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۷ احمدیان
بله امام رضا پیامبر رو تشبیه کردند به درختی در بیابان. منظورم یتیمی پیامبر تشبیه شده است به درختی در بیابان که مردم به آن درخت ماوا می یابند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۶ هاشمی
 

در سوره مبارکه ضحی بی نیازی واقعی با پناه به درگاه غنی مطلق  حاصل می شود ، حال آنکه در سوره مبارکه همزه این بی نیازی کاذب است ... در سوره ضحی بی نیازی باعث می شود تا شخص نیاز بقیه را اعم از مادی و معنوی برآورده کند ، در حالی که بی نیازی که در سوره همزه حس می شود سبب بخل است و همز و لمز ..در سوره ضحی عاقبت بی نیازی عطای پروردگار و رضایت است و لی در سوره همزه عاقبت بی نیازی آتشی است که از درون قلبها شعله می گیرد و در ستون هایی ممتد است و احاطه دارد .

ا
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۶ احمدیان
بله . این نیازمندی است که واسطه رفع نیاز می شود. در واقع انسان اون موقع که می فهمد نیازمند است آماده هدایت و رفع نیازش است.
این احساس نیاز اگر از مسیر درستش هم تامین نشود آسیب داره. شخصی حس نیاز داره اما برای رفعش متوسل به غیر خدا می شه یا این حس نیاز در درونش می مونه و تبدیل به کینه و یا حتی حسد می شه.
درست گفتید. علت بسیاری از این نیازها که رفع نمی شود همین تاخیر در انجام وظایفه. حدیثی هست که گویا از حضرت خضر علیه السلام است که حضرت موسی می پرسند که چگونه علمم را زیاد کنم؟ ایشون جواب می دهند که به آن چه می دانی عمل کن.      در واقع فرد با عمل به وظایفی که می داند ظرف وجودش را گسترده می کند برای وظایف بعدی.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۴ هاشمی
خیلی ممنون ...فقط قاعدتا باید می نوشتید پیامبر را وصف کردند به درخت ..درسته ؟
به قول استاد چیت چیان ما قائلیم به این که هیچ کدام از پیامبران حتی ترک اولی هم نکرده اند

۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۲ احمدیان
در زمان مامون عباسی یه تلاشی می شود برای تخریب انبیا. برای همین یه لیست گناه و خطا از انبیا جمع می کنن. حالا استنادشون به بعضی آیات قرآنه و اگر از قرآن هم چیزی پیدا نکردند می روند سراغ کتاب های دیگر مثل قرآن. 
یکی از اتهاماتی از سوءبرداشت حاصل از همین ایه است : "ضالا فهدی" گفتند پیامبر معصوم نیست و روزی گمراه بوده است.
امام رضا می فرمایند که ضال به این معناست که پیامبر در میان مردم گم بود و کسی مراجعه به او نمی کرد. خدا مردم را به او ارجاع داد. یتیم رو وصف کرده اند به درختی که وسط بیابان هست که مردم متوجه او شدند و به وسیله این درخت ماوا یافتند. عائل هم یعنی این مردم نان خور پیامبر بودند که خداوند آن ها را متوجه پیامبر کرد و مردم به واسطه پیامبر بی نیاز شدند. 
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۰ هاشمی
من فکر می کنم انسان هایی که نیازشان را درک نمی کنند دو دسته اند
یک دسته مثل همز و لمز کننده سوره همزه که فکر می کند بی نیاز است ...حساب این دسته معلوم است
یک دسته هم فکر می کنند نیازمندند ولی بدون حرکت منتظر تامین نیازشان هستند و با تأخیر در انجام وظایف ، خود را از غنی شدن محروم می کنند
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۶ هاشمی
شرحش را میشه بذارید لطفا ؟
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۵ هاشمی
حالا چطوری احساس نیاز کنیم ؟ یعنی چگونه بفهمیم این نیاز را ؟ به یقین کسی که قدر وجود پر برکت امام علیه السلام را نمی داند و دائما در حال کفران نعمت و گناه است اگر بگوید نیاز دارم هم  ادعایی بیش نیست
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۳ احمدیان
بله. نکته مهم اینه که سوره وصف پیغمبر است و خطاب به شخص دیگری نیست و سوره شرحی بر احوالات پیغمبر رو می دهد. 
اگر اتهامی به واسطه واژه ضال به پیامبر زده می شود به خاط فهم نادرست کلمه است. یه روایتی در عیون اخبار رضا هست در شرح این آیات که امام رضا به خوبی شرح داده اند این واژگان رو.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۲۲ هاشمی
یک مثال محسوس که می شه زد این که بچه ای که همه چیز داره و همه جور امکانات داره قدر  نمی دونه ...اما بچه ای که از نعمت های زیادی محرومه اگر بهش یک عطای کوچکی بشه چقدر قدرشناسه ...نمونه بارزش همین نعمت های دور و بر خودمونه که روزی می فهمیم ازشون غافل بوده ایم و الان می رسیم به  و اما بنعمة ربک فحدث ..اگر نعمت ها رو ببینیم و سعی کنیم بازگو کنیم و استفاده درست ازشون کنیم دچار غفلت و ندامت نمی شویم
نعمت امام زمان عج هر چند ایشون غایبن را درک کنیم و بفهمیم هر چیزی که روزی ما می شه و هر بلایی که از ما دفع می شه به برکت وجود ایشان هست
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۸ احمدیان
در واقع لازمه ماوا یافتن، هدایت شدن و غنی شدن این احساس نیاز است. اگر شخصی خودش رو یتیم نبینه نیازمندی به پدر نداره تا به راه های مختلف تلاش به رفعش نماید. در مقابل اگر یه پدر و سرپرست به چنین یتیم عطا شه او قدر واقعی پدر رو می داند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۷ هاشمی
پس با قطع نظر هدایت خدا حتی رسول صلی الله علیه و  آله هم ضاله و بیراه بود و این آیه می فهماند که اگر هدایت خدا نباشد نه پیامبر صلی الله علیه و  آله و نه هیچ انسان دیگری از پیش خود هدایت ندارد و کسانی که ایراد می گیرند بدون شک به این قضیه واقفند ...شاید بشه گفت بر می گرده به مسئله حسادت
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۵ احمدیان
بله درسته.

سوره دو حیثیت رو مطرح می کنه. یکی همین جامعه با نیاز های مادی است که گسترده شده است و حالا یه نفر پدر خودش رو از دست داده و یتیم شده است. یه حیثیت دیگری هم هست که شخص سرپرستی که او را به عالم بالا و معنوی وصل کند نداشته است و او را از دست داده که او نیز یتیم محسوب می شود. همین طور شخصی که در مسیر رسیدن به مکانی راه رو گم کرده "ضال" هست و کسی که مسیر سیر در عالم معنوی رو گم کرده نیز ضال است. همچنین شخصی که زن و بچه زیاد دارد و در تامین معیشت آن ها مانده " عائل " است و کسی که این درماندگی رو در تامین حیات طیبه دارد هم می شود " عائل"
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۴ هاشمی
یک تحقیق درباره کلمه هدی در قران داشتم و جمع آوری ایاتش که همه برمی گرده به اهل بیت علیهم السلام که خدا هدایتشان کرده ...یعنی هدایت شده واقعی اونها هستند که نیازشان را فهمیده اند و بی نیاز مطلق فقط خدا است
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۰ احمدیان
اول یه نکته ای رو بگم

سر نکات این سوره خیلی اتهامات به پیامبر می زنن. البته سر سوءبرداشت از خیلی از آیات خیلی تهمت ها به پیامبران مختلف می زنن که اگر خدا توفیق بده در یه فرصتی مفصل درباره اش صحبت کنیم. اما خب الان روی صحبت ما سوره مبارکه ضحی است.
سر صفت ضال به خصوص، این اتهام زده شد که پیامبر معصوم نیست. حداقل یک زمانی بوده که گمراه بوده است و بعد هدایت شده است که این خلاف اعتقاد ما درباره پیغمبر است و ما عصمت ایشون رو برای همه زمان ها می دونیم.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۱۰ هاشمی
این سوره را که می خوندم یاد یتیمی شیعه بودم و این ایامی که الان مصادف هستیم باهاش و شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام
و فکر می کردم به این که یتیم حتما شدن نیست ..گاهی ما خودمون خودمون را یتیم می کنیم
کسی که ارتباطش را با ولی و امام قطع کند که در زمان ما ارتباط با ولی عصر عج مصداقش هست ، بدون شک خودش را از بودن با پدر محروم کرده
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۸ هاشمی
بله بفرمایید
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۶ احمدیان
خب بفرمایید. اگر نکته ای هست بفرمایید تا شروع کنیم.
سوالی ندارید تا با محوریت آن جلو بریم؟
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۵ احمدیان
سلام عزیزم
بله . فکر خودمم همین بود که اول سوره ها رو جداگانه صحبت کنیم و بعد بریم سراغ دو سوره با هم.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۴ احمدیان
بسم الله

گام اول:بیانی از ارتباط واژگان سوره 

سوره با قسم و جواب قسم شروع می شود. قسم به گسترده شدن شب و روز و سه جواب قسم دارد. در ادامه یه خطاب هایی هم به پیامبر می شود. خطاب سوره به پیامبر است. 
سوره یه ضحی رو مطرح می کند که نور گسترده است و یک لیل که تاریک آن نیز گسترده است. یه یتیم، یه ضال و یه عائل که لیلش گسترده است. نیازمندی خودش رو متوجه شده است. واقعا درماندگی داره. وصفی است بر پیامبری که نیازش به سرپرست رو متوجه شده است. وسفی بر پیامبر که نیازش به راهنمای مسیر رو متوجه است. شرحی بر پیامبری که عائل است. داره می بینه نان خور زیادی داره. در تامین معیشت آن ها مانده است و بعد سوره شرح می دهد که این خداست که این نیازمندی ها رو پاسخ می دهد است. خدا بود که تمام این نیازمندی ها رو برطرف نموده است. 
در ادامه امری می شود به پیامبر که ای پیامبر، ای کسی که نیازهایت را برطرف کردم تو نیز نیاز یتیم را برطرف کن، تو نیز نیاز سائل رو برطرف و نعمتت را حدث کن. این نعمتی که به تو عطا شد را آن به آن ذکر کن. 
چه نعمتی به پیامبر داده شده است که باید آن را حدیث کند؟
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۰۱ هاشمی
سلام عزیز .. قبول باشه ... موافقید امروز مباحثه سوره مبارکه ضحی ر اداشته باشیم و یک روز دیگه هر دو سوره را ؟
۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۴ احمدیان
خب این ها یک سری نکات ابتدایی بود برای مرور سوره. الان ما می ریم سر همون گزاره نویسی های خودمون تا انشاالله به عنایت پیامبر و به بیان سوره ضحی، این سوره شرح داده شود.
۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۲۳ احمدیان
حالا در ادامه سه خصوصیت از پیغمبر ذکر می شود: 1- یتیم  2-ضال  3-عائل    این سه مفهوم در جامعه ای مطرح می شه که گسترده شده است؛ یعنی از ذکر و انثی (زن و مرد) تشکیل خانواده داده و بعد این خانواده گسترده شده است تا تبدیل به یک قریه یا قوم شده است و حالا ما یتیم داریم و ضال و عائل.
یه خانواده تشکیل شده و بعد سرپرستش رو از دست داده که یتیم داره این جامعه. یک نفری ناتوانمندی هایی داره که تبدیل شده است به ضال؛ مسیرش رو پیدا نمی کند. یه شخصی هم خانواده تشکیل داده و بعد اهل و عیال زیادی داره (عائل) و حالا در تامین معیشت آن مانده است. 
این ها هم همون (وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى) هستند. لیل یتیم واقعا سجی است و سیاهی اش گسترده است. لیل عائل واقعا سجی است. یتیم اگر پدر دار بشه و یکی پناهش بده واقعا قدر او را می داند. فرق داره حالش با کسی که از اول پدر داشته است.  این پناه دادن به یتیم می شه ضحی. 
حالا در قبال این سه حال که خداوند پیامبر را "ماوا ، هدایت و غنی " داد سه دستور می دهد؛ از یتیم قهر نکن، سائل رو نران و نعمتت را حدث کن.  سائل معادل همان ضال و عائل است.در واقع در برابر سه مسئله  (یتیم، ضال و عائل) چهار راه حل ودستور (نهی از قهر در برابر یتیم، نراندن ضال، نراندن عائل و حدیث کردن نعمتش) داده است. 
۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۳:۱۲ احمدیان
بسم الله

سلام به همگی ، می بخشید این هفته دیر اومدم.
حالا کمی از سوره می گیم تا انشاالله بعد گرم شدن دوباره سرعتمون بالا بره انشاالله. 

نکات زیر شرحی از سوره ضحی اند به روایت آقای اخوت (معلم مدرسه قرآن و عترت) که صوتش هم در صفحه "آموزش تدبر در قرآن" آپلود شده است:
سوره مبارکه ضحی ، سوره به نتیجه رسیدن است.ضحی یعنی وقتی که روشنایی روز گسترده شده است و سجی وقتی است که تاریکی شب گسترده است. آیه 3 و 4 و 5  هم خطاب به پیامبر است که خدا تو را رها نکرده است و قیامت برای تو بهتر است و او آنقدر به تو می دهد تا راضی شوی. این سه آیه ضحی هستند. ویژگی های به نتیجه رسیدن؛ یعنی وقتی به این فکر می کنی که خدا تو را رها نکرده و آخرت بهتر است (یعنی تمام نتایج در این دنیا بهت نمی رسه و خداوند آنقدر به تو می دهد تا راضی شوی، اینها حال کسی است که به نتیجه رسیده است. 
به خصوص این آیات شرح ما فی الضمیر پیامبرند. یعنی پیامبر فکر نکرد که خدا او را تنها گذاشته است؛ نه. پیامبر می داند که خدا او را تنها نگذاشته است.  پیامبر می داند که آخرت برای او بهتر است و او تمام نتایج تلاش ها را در این دنیا بدست نمی آورد. این آیات برای آگاه شدن مردم از درون پیغمبر است.
۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۵ احمدیان
یه نکته از سوره ضحی

سوره ضحی ، سوره به نتیجه رسیدنه؛ آنگاه که روشنی در آسمان گسترده شده است (ضحی).
۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۷:۴۳ احمدیان
سلام

به نیت تاملی در دعای جوشن کبیر یه مراجعه به این نشانی داشته باشید.
یا علی
۲۳ تیر ۹۳ ، ۱۲:۵۱ گردان طاها

بسم الله

انشاالله به برکت دو سوره ضحی و انشراح ، مناجات راغبین از ما قبول شود.

الخامِسة: «مُناجات الرّاغِبین»
پنجم: مناجات مشتاقان‏

بسم الله الرّحمن الرّحیم 

به نام خداى بخشاینده مهربان 


اِلهى اِنْ کانَ قَلَّ زادى فِى الْمَسیرِ اِلَیْکَ فَلَقَدْ حَسُنَ ظَنّى بِالتَّوَکُّلِ 

خدایا اگر توشه ام براى پیمودن راه بسوى تو اندک است ولى گمانم به توکل و اعتماد 

عَلَیْکَ وَاِنْ کانَ جُرْمى قَدْ اَخافَنى مِنْ عُقُوبَتِکَ فَاِنَّ رَجاَّئى قَدْ 

بر تو نیکوست و اگر جرم و گناهم مرا از کیفر تو ترسناک کرده ولى امیدم به من 

اَشْعَرَنى بِالاْمْنِ مِنْ نِقْمَتِکَ وَاِنْ کانَ ذَنْبى قَدْ عَرَضَنى لِعِقابِکَ فَقَدْ 

نوید ایمنى از انتقامت را مى دهد و اگر گناهم مرا در سر راه کیفرت قرار داده ولى 

اذَنَنى حُسْنُ ثِقَتى بِثَوابِکَ وَاِنْ اَنا مَتْنِى الْغَفْلَةُ عَنِ الاِْسْتِعْدادِ 

اعتماد خوبى که به تو دارم مرا به پاداش نیکت آگاه کرده و اگر غفلت و بى خبرى مرا از آمادگى 

لِلِقاَّئِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِى الْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِکَ وَ الاَّئِکَ وَاِنْ اَوْحَشَ م ا بَیْنى 

براى شرفیابى درگاهت به خواب عمیقى فرو برده ولى معرفت و آگاهى از کرم و بخششهایت مرا بیدار کرده و اگر زیاده روى 

وَبَیْنَکَ فَرْطُ الْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ فَقَدْ انَسَنى بُشْرَى الْغُفْرانِ 

در نافرمانى و سرکشى میان من و تو را تیره ساخته ولى مژده آمرزش و خوشنود شدنت مرا به همدمى و انس با 

وَالرِّضْوانِ اَسْئَلُکَ بِسُبُحاتِ وَجْهِکَ وَبِاَنْوارِ قُدْسِکَ وَاَبْتَهِلُ اِلَیْکَ 

تو کشانده از تو خواهم به تابشهاى جمالت و به انوار ذات مقدست و زارى کنم به درگاهت براى 

بِعَواطِفِ رَحْمَتِکَ وَلَطاَّئِفِ بِرِّکَ اَنْ تُحَقِّقَ ظَنّى بِما اُؤَمِّلُهُ مِنْ 

جلب عواطف مِهرت و دقائق احسانت که حقیقت بخشى به گمانم در آنچه از تو آرزومندم از 

جَزیلِ اِکْرامِکَ وَجَمیلِ اِنْعامِکَ فِى الْقُرْبى مِنْکَ وَالزُّلْفى لَدَیْکَ 

بخشش فراوان و احسان نیکو در مورد تقرب به تو و نزدیکى به حضرتت 

وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ اِلَیْکَ وَها اَنَا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ 

و بهره مند شدن از تماشاى جمالت و اینک من خود را در معرض نسیم جانبخش لطف و توجهت درآورده 

وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ فاَّرُّ مِنْ سَخَطِکَ اِلى رِضاکَ هارِبٌ 

و خواهان باران جود و احسانت هستم و از خشمت به سوى خوشنودیت گریخته و از خودت بدرگاه خودت فرار کرده ام 

مِنْکَ اِلَیْکَ راجٍ اَحْسَنَ ما لَدَیْکَ مُعَوِّلٌ عَلى مَواهِبِکَ مُفْتَقِرٌ اِلى 

و امید بهترین چیزى را که نزد تو است دارم و بر بخششهاى تو اعتماد و توکل کرده ام و نیازمند به سرپرستى 

رِعایَتِکَ اِلهى ما بَدَاْتَ بِهِ مِنْ فَضْلِکَ فَتَمِّمْهُ وَما وَهَبْتَ لى مِنْ 

و نگهدارى توام خدایا بدانچه از فضل خود درباره من دست زدى به پایانش رسان و آنچه از کرمت بر من 

کَرَمِکَ فَلا تَسْلُبْهُ وَما سَتَرْتَهُ عَلَىَّ بِحِلْمِکَ فَلا تَهْتِکْهُ وَما عَلِمْتَهُ 

بخشیدى آن را از من مگیر و آنچه را به بردبارى خویش بر من پوشانده اى آشکارش مکن و کارهاى 

مِنْ قَبیحِ فِعْلى فَاغْفِرْهُ اِلهى اِسْتَشْفَعْتُ بِکَ اِلَیْکَ وَاسْتَجَرْتُ بِکَ 

زشتى را که من انجام داده ام برایم بیامرز خدایا خودت را به درگاهت شفیع آورم و از تو به خودت 

مِنْکَ اَتَیْتُکَ طامِعاً فى اِحْسانِکَ راغِباً فِى امْتِنانِکَ مُسْتَسْقِیاً وابِلَ 

پناه برم به درگاهت آمده ام در حالى که آزمندم به احسانت مشتاقم به دریافت بخششت تشنه ام به باران رحمتت 

طَوْلِکَ مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِکَ طالِباً مَرْضاتَکَ قاصِداً جَنابَکَ 

باران جویم از ابر فضل و احسانت جویاى اسباب خشنودیت هستم و عازم تشرف به آستانت گشته ام 

وارِداً شَریعَةَ رِفْدِکَ مُلْتَمِساً سَنِىَّ الْخَیْراتِ مِنْ عِنْدِکَ وافِداً اِلى 

در جویبار عطایت وارد گشته و خواهشمند بهترین نیکیهاى تو هستم بار نیاز به درگاه 

حَضْرَةِ جَمالِکَ مُریداً وَجْهَکَ طارِقاً بابَکَ مُسْتَکیناً لِعَظَمَتِکَ 

حضرت تو فرود آورده و ذات تو را خواهانم کوبنده ام در رحمتت را و خوارم در برابر عظمت 

وَجَلالِکَ فَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ مِنَ الْمَغْفِرَةِ وَالرَّحْمَةِ وَلا تَفْعَلْ بى 

و جلالت پس انجام ده در باره ام آنچه را تو شایسته آنى از آمرزش و مهربانى و انجام مده درباره ام 

ما اَنَا اَهْلُهُ مِنْ الْعَذابِ وَالنِّقْمَةِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ 

آنچه را من سزاوار آنم از عذاب و انتقام به مهربانیت اى مهربانترین مهربانان


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم