تقدیم به موسای عالم
قرن ها می گذرد
از زمانی که نازنین مادری به دریا فکند دلش را؛ چرا که بر دلش وحی شد که مکن دل دل ای دل، بزن دل به دریا که
یارست دلدارت. دل رهسپار دریا شد و دلدار، او را
سپرد به بی دل. بی دلی که گمان داشت سلطان عالم است اما او حتی سلطان دلش هم نبود
و این گونه محبت موسای دل ها در سینه اش جای گرفت.[1]دل در سینه بی دل جای گرفت اما همچنان مادر اشک ریزد که
نشود هرگز، هرگز نشود جدایی بین من و دل ، الهی ورافتد نشان جدایی. و به زودی مادر
به محفلی ره یافت که شاه نشینش نازنین پسرش بود و این گونه دلدار روشنی بخشید به
دل مادرو ورافتاد نشان جدایی[2].
پی نوشت:
1-آمدیم و دلمان را زدیم به دریا تا
انشالله خداوند این دل طوفان زده را به ساحل امن خودش پناه دهد. دعا کنیم تا قبول
باشد.
2-از آن جایی که ایام شهادت حضرت
زهرا رو پیش رو داریم و یکی از اعضای گردان نیز راهی کربلا هستند، به منظور آمادگی
گردان برای شروع کار تا هفته آتی (جمعه) سوره مبارکه فجر را بخوانیم و برای هفته
بعد به سوره مبارکه فلق بپردازیم. انشاالله که قبول باشد. (صوت سوره فجر در سربرگ
"آموزش تدبر در قرآن" گذاشته شده است.)
کلیپ سوره فجر
[1] طه: أَنِ
اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ
بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّی وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَیْتُ عَلَیْکَ
مَحَبَّةً مِّنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَیْنِی ﴿۳۹﴾
که او را در صندوقچهاى بگذار سپس در دریایش افکن تا دریا
[=رود نیل] او را به کرانه اندازد [و] دشمن من و دشمن وى او را برگیرد و مهرى از
خودم بر تو افکندم تا زیر نظر من پرورش یابى (۳۹)
[2] طه:إِذْ تَمْشِی أُخْتُکَ فَتَقُولُ
هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَى مَن یَکْفُلُهُ فَرَجَعْنَاکَ إِلَى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ
عَیْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّیْنَاکَ مِنَ الْغَمِّ
وَفَتَنَّاکَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِینَ فِی أَهْلِ مَدْیَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى
قَدَرٍ یَا مُوسَى ﴿۴۰﴾
آنگاه که خواهر تو می رفت و می گفت آیا شما را بر کسى که
عهدهدار او گردد دلالت کنم پس تو را به سوى مادرت بازگردانیدیم تا دیدهاش روشن
شود و غم نخورد و [سپس] شخصى را کشتى و [ما] تو را از اندوه رهانیدیم و تو را
بارها آزمودیم و سالى چند در میان اهل مدین ماندى سپس اى موسى در زمان مقدر [و
مقتضى] آمدى (۴۰)