طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

مباحثه پنجم/سوره مبارکه همزه

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۴۴ ق.ظ

بسم رب العالمین

 

به حول و قوه الهی مباحثه این هفته را شروع می کنیم. انشاالله که به برکت صاحب ماه مبارک شعبان پر ثمر باشد.

 

چرا خداوند برای هشدار همزه لمزه از کلمه ویل استفاده کرده است؟ آیا این خود یک سرزنش نیست؟ تفاوت توبیخ‌‌های خدا و دیگران در چیست؟

راه‌های مقابله با همز و لمز چیست؟ راه‌های پیشگیری از این آسیب کدام است؟


اللهم صل علی محمد و آل محمد

صوت سوره همزه



۹۳/۰۳/۲۵
گردان طاها

نظرات  (۸۶)

خدانگهدارت ..  ..هر وقت فرصت کردی ..منتظر وقت مباحثه سوره نصر هستم به یاری خدا انشاء الله
فکر این که سوره ها ما رو دعوتمون می کنن خیلی آرامش می ده و هدیه بزرگیه
واشکروا لله

خدا نگهدارتون باشه.
یا علی
می بخشید تمرین ها رو فرصت نکردم کامل بخونم. انشاالله براتون می فرستم. 
برو انشائ الله زیر نگاه مهربون مولا عج روزگار بگذرونی ...خیلی منور کردی ساعتم را و لطف کردی اومدی
یا مهدی عج
بنده خیلی از شما تشکر می کنم که تشریف میارید تا درباره سوره ها با هم مباحثه داشته باشیم انشاالله که این روحیه جمعی بشه و به همه ما انتقال پیدا کنه.

اجرتون با حضرت زهرا

خدا انشاء الله بهمون رحم کنه ...اگر هنوز وقت دارید کمی هم راجع به نکته های طهارتی اگر چیزی جا انداختم بگید
این اصلاح قوه تشخیص هم راه پیشگیریه و هم راه درمان. اصلا تمام این برافروختگی آتش از فواد است.

خب اگر اجازه بدید بنده برم. باید به کلاسم برسم.
همیشه برای نجات راه هست. اصلا همین که ما بفهیم اشتباه کردیم یعنی راه نجاتمون میسره. ولی بعضی گناهان خیلی تخریبیه و باید ترسید که اگر واردش بشیم ممکنه نجات پیدا نکنیم.
بله به قول استاد آدم ممکنه از نصیحت یا انذار ناراحت بشه ولی خرد نمی شه
البته منظور من شوخی بود که فکر می کنم ربط داره به حساسیت های طرف و ظرفیتش که در بحث ما نمی گنجه
خوب راه پیشگیریش اینه که شما گفتید ولی راه نجات همز و لمز کننده چیه ؟ گاهی اصلا متوجه نمی شه ....انگار باورش شکل گرفته
خب ما اگر جایی لازمه که نکته رو به طرف مقابلمون انتقال بدیم بایستی خیلی در لحن و نحوه صحبتمون دقت کنیم. البته باید در نظر بگیریم که ممکنه طرف مقابل ما برایش ناراحتی ای پیش بیاد.  آدما می فهمن که منظور ما خرد کردن آنهاست یا راهنماییشون. ما باید مواظب باشیم که نیتمون از تذکر این نباشه که "بعیده من به این عیب مبتلا بشم" که اگر چنین تفکری داشته باشیم در مسیر همز و لمز قرار می گیریم.
نه من چنین برداشتی نکردم ..بهر حال ما داریم مباحثه می کنیم و قرار نیست تا چیزی را نفهمیم قبول کنیم .... کسی که به قله نزدیک تره می تونه دست اون پایینی را بگیره و بالا بکشه
خواهش می کنم. ایستادنی در کار نیست. اینها همه رشده.

راه کاری که سوره به ما نشان می دهد برای نجات از این هلاکت عظیم اصلاح قوه تفکر و تعقل است.
اولین راهش اصلاح باور ها ست. درک درستی از حقایق. درک ارتباط ها.
گاهی خیلی برام سؤاله چرا بعضی آدم ها با وجود نیت ما فکر می کنن ما داریم مسخره شون می کنیم و یا همون همز و لمز ؟
انشاء الله مباحثه هامون روز بروز پربار تر بشه ... ببخشید اگر گاهی لازمه وایسید تا من برسم
خواهش می کنم شما بزرگوارید.
قصد جسارت نداشتم.
در همز و لمز مسئله گمان مال و دارندگی مطرحه. شخص هماز از روی حس کمبود دیگری رو بدگویی نمی کنه.

حالا این اختلافات خیلی هم مهم نیست. ادامه بدیم. انشاالله سوره خودش پاسخ ما رو می دهد.
حق با شما است ..من الان مث یه بچه کوچیکم که بخوان بهش انتگرال یاد بدن ...انشاء الله بهش برسم می فهمم
فکر کنم استهزا زیرمجموعه همز و لمز قرار بگیره. حداقل به عنوان ابزاری برای همز و لمز محسوب شه.

منظورم این نبود که یه واژه تنها در یک سوره معنا می شه. این بحث برای جلد چهارم و تدبر سوره ای است. ما سوره ای داریم که به شرح یه حقیقت می پردازد مثلا سوره عصر به شرح عصر می پردازد. بعد سوره ای دیگر به شرح این سوره می پردازد مثلا سوره کهف شرحی از سوره عصر است. 
حالا بگذریم. انشاالله بعدا بهش می پردازیم.
الان من نفهمیدم چی شد ؟ منظور من این بود کسی که نیازمندی در خودش احساس نمی کنه به همز و لمز و استهزاء می پردازه ...تعریف نیازمندی را از دو سو گفتم ...یکی یهود که اهل تمسخر بودند و یکی هم مومنین
ما بایستی تعریفمون از واژگان رو اصلاح کنیم. در همین اصلاحات می بینیم که بسیاری از افکارمون هم اصلاح شده است. مثلا بایستی بین همز و لمز و انذار تفکیک قائل بشیم. انذار برای مخاطبش یه مسیر رشدی رو قائل است اما هماز در مسیر تخریبه. حتی اگر به خاطر نا آگاهی ما لحن ها شبیه هم بشه باز هم نبایستی ما به عنوان مخاطب این دو رو با هم یکی بدونیم.
خوب ما در سوره قلم هم داریم هماز ... لزوما یک واژه فقط در یک سوره معنا نمی شه
البته من منظورم این نبود ...بحث نیاز را بررسی کردم
سؤال : استهزاء همون لمز هست ؟ چون لمز هم عیبجویی در آشکار هست و استهزاء هم نوعی عیبجویی هست
سوره در باب همز و لمز به طور تام و کامل صحبت کرده است و تعریف همزه لمزه رو از خارج این سوره جستجو نکنید. اگر در سوره های دیگر هم اشاره ای شده است به معنای همز و لمز قطعا در شرح معنای این سوره است.
اگر معنای دیگری هم دارد در شرح آیات این سوره بایستی آن را جستجو کرد.
باید باور کنیم یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله ...در همه زمینه ها .. نه مثل یهود که گفتند ان الله فقیر و نحن اغنیاء و شاید همین باور غلطشون باعث شد  شامل این آیه بشن : و ما یأتیهم من رسول الا کانوا به یستهزئون

شخص فوادش به عنوان قوه تشخیص و تفکر و تعقلش مختل شده است. 
بنای جاودانگی رو نفهمیده است. 
ما گمان می کنیم آنچه ما رو حفظ کرده آبروی ماست. همین اتکا ممکنه دیگری رو بی آبرو ببینیم و به واسطه اش در نگاه و فکر و عمل او را ضایع کنیم.
به نظر من بیشتر از این که همز و لمز کننده خودش دور خودش حصار بکشه ، بقیه ازش فاصله می گیرند
و حالا توی سوره معرفی کرده همز و لمز کننده ویژگیش جمع مال و شمارشش هست ..ولی فکر می کنم حتما ریشه های دیگه ای هم هست
به نوعی حسود هم خودش را برتر از دیگران می دونه و می خواد همه چیز مال خودش باشه
الله اعلم
بله. بحث نیت در همز و لمز مهمه.
در کل گمان ثروت در درون و دوری از حس فقر بسیار خطرناکه.
بنده هر گاه خودش رو محتاج تر ببینه به خدا یعنی درجه قربش بالاتره. عبد سراسر نیازه در تمام ابعاد از معبود.
شاید همز و لمز کننده را بتوان با این آیه هم مرتبط دونست ..و زین لهم الشیطان ما کانوا یعملون
و یا   الذیسن ضل سعیهم فی الحیات الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا و یا و یحسبون انهم مهتدون  و یا عاملة ناصبه ...یعنی باطل بودن همه کارهاشون
روزی که شما نبودید استاد چیت چیان می گفتند همه کارهای ما باید توی نماز جا بشه یعنی نیت قبله قرائت رکوع و سجود و شهادت و سلام داشته باشه
همز و لمز کننده از اول نمازش باطله چون نیتش خرابه
نکته ای که آقای چیت چیان هم در صوت جلسه فرمودن رو باید لحاظ کرد. این خیلی مهمه که واژه درست تعریف بشه. حداقلش اینه که این دو از هم متفاوتند در منشا. حسود کمبود رو در خودش می بینه و هماز لماز در دیگری.
شرح عذاب سوره خیلی خاصه و بنده به شخصه نمی تونم درکش کنم حتی این که چرا بعضی جزییاتش ذکر شده. البته خود سوره هم فرموده که قابل درک نیست. اما یه حدسم سر "فی عمد ممد" این است که اسارت هماز لماز رو نیز ذکر می کنه. این گنه کار محصور شده است. شاید همین منجر به جداییش از دیگران می شود. شاید این یعنی که او نمی تواند به دیگری به شکلی واقعی مانوس شود چون آنقدر در درونش با این افکار اشتباهش محسور شده است و خود رو به طور کامل به اسارت در آورده است.
پس یعنی حسادت نمی تونه باعث همز و لمز بشه ؟؟؟
با توجه به این که  راه رسیدن به خدا از میان ناس می گذرد، پس همز و لمز کننده به خاطر رفتارش روز به روز از جمع مردم و از بستر رشدش فاصله می گیره و چون بی نیازی در خودش احساس می کنه ، دیگه حس پناهندگی به خدا رو هم نداره و برای نعمت هاش حمد و تسبیح و استغفار هم بجا نمیاره و در نتیجه کار شیطون راحت می شه و به مرور از جنود شیطان می شه و در نتیجه فأزلهما الشیطان عنها فأخرجهما مما کانا فیه می شه و عاقبتش هم حطمه و خلود در آتش  
در التحقیق:
همز:
هو التعییب و النقص الضعیف، کما أنّ اللمز هو تعییب و تضعیف قوىّ شدید.

حسود چشم نعمت بینش در دیگری باز شده است و نعمت های خودش را ندیده است اما هماز لماز نعمت را آن چنان د رخودش پر رنگ دیده است که دیگر آن را در دیگری نمی بیند و آن نعمت رو در خودش جاودان می بینه و باعث جاودانگی اش.
فکر کنم اول بایستی ریشه این دو عمل رو ببینیم و این که آثار یکسانی دارد تنها نکته مطرح نباشد. البته آثار مشترک قطعا اهمیت دارد.
در التحقیق داریم که :

أنّ الحسد من الصفات الذمیمة، و یوجب التعب الشدید فی نفسه دائما، و هو یطلب زوال النعمة و التضرّر 

لصاحب النعمة.





البته حسود خودش را بی نیاز نمی بینه و بر عکس کمبود هایی در خودش می بینه ولی فکر که می کنم می بینم کسی که چیزی را نداره و حسادت می کنه دنبال خرد کردن بقیه هست تا یه جوری خودشو خالی کنه ....نظر شما چیه ؟
بسم الله الرحمن الرحیم
همز و لمز چه ریشه هایی داره ؟ من فکر می کنم یکی از مهمترین ریشه هاش حسادت باشه
این بیمار نوعی استغنا رو در درونش دارد. گمان می کند که بی نیاز است و نگاه تحقیری به نیازمندان دارد. حالا می تواند این بی نیازی در علم محسوب شود یا در پول. در هر حال بیمار مورد نظر ما خود را دور از نیازمندی می بیند که در شخصی که همز و لمز می شود این نیاز هویداست.
بسم الله

سوره مبارکه همزه از بیماری اجتماعی صحبت می کنه که آنقدر خطرناکه که منجر به از هم گسسته شدن شالوده یه جمع می شود. این گسستن از معنای واژه حطمه برمی آد.
سلام فرمانده جان ....بگوشم ..بفرمایید امروز شما شروع کنید
سلام خانم هاشمی جان

بنده هستم. 
سلام بزرگوارید ممنونم 
سلام خانم هاشمی جان

برای دریافت صوت شهید مطهری برید روی همان نظر بانو نسیم و روی نام شهید مطهری کلیک کنید. صوتش برای دانلود می آد.
یا علی
بسم الله

سلام 

فکر کنم با توجه به حضور فعالانه خانم هاشمی بهتره این هفته هم در محضر سوره همزه بمانیم. البته انشاالله سوره های بعدی رو با سرعت بهتری جلو ببریم.
گام چهارم : طهارت برای تدبر (ایجاد طهارت در خود از منظر یکی از موضوعات سوره)

روحیه انفاق را در خود و فرزندان خود تقویت کنیم ... نعمت های خدا را مرتب به خودمان تذکر دهیم ..کسی که مالکیت را از آن خود می بیند دچار صفت بد همز و لمز می شود ..

پس باید ریشه همز و لمز را شناخت و با آن مقابله کرد ...برای از بین بردن صفاتی مثل غیبت که مصداقی از همز و لمز است می توانیم از حرف زدن درباره بقیه پرهیز کنیم و اگر در جمعی احساس کردیم غیبت می شود یا بحث را عوض کنیم و یا به بهانه ای از جمع خارج شویم و البته بهتر است طوری باشد که غیبت کننده متوجه عمل خود بشود

بجای سرزنش کردن دیگران به اصلاح عیوب خود بپردازیم علیکم انفسکم

 در حدیث  داریم کسی که دیگری را سرزنش می کند از دنیا نمی رود مگر این که به همان سرزنش می شود

موارد اشتباهات خود را در مرحله تمرین طهارتی یاد داشت کنیم و حتی جریمه ای هم در نظر بگیریم

بهتر است این جریمه ، نقدی باشد که به هدف طهارتی دیگر این سوره که همان دل کندن از مال دنیا است نیز نزدیک شویم

موارد انتقاد را با زبان خوش بگوییم و از خدا بخواهیم اول این گفته باعث هدایت خودمان شود ...

هر کس خوبی هایی هم دارد ..سعی کنیم خوبیهای افراد را در چشم خود بزرگ کنیم تا بدی های آنها را نبینیم

 

گام سوم : تدبر در سوره با نزدیک شدن به غرض آن 

خداوند در این سوره افرادی که مال جمع می کنند و به بقیه نمی دهند و همز و لمز می کنند هشدار شدید داده ..این ها به دلیل خودخواهی و منیت گرفتار چنین رفتار سوئی می شوند

شخصیت افراد در دین اسلام بسیار مهم است بنابر این با همز و لمز کننده به شدت برخورد می شود .

  سوره از جمع آوری مال و بخل و همز و لمز پرهیز می دهد ...این سوره می رساند که کسی که نسبت به  اخرتش بی اعتنا باشد هر چه در دنیا اندوخته آتش قیامت او می شود

 

 

گام دوم :
آیه 1:  هر کس که همز و لمز کند سزاوار نفرین خداوند و هلاکت است
آیه 2و3 :

جمع کردن مال و شمردن آن کاری باطل است

کسی که همز و لمز می کند جمع کننده مال هم هست

همز و لمز از منیت سرچشمه می گیرد و چنین کسی فکر می کند مالکیت او برای اموالش تا ابد باقی است

کسی که همز و لمز می کند در واقع به خدا و نعمت های او توهین می کند

مال و ثروت باعث بزرگی نیست

مالی که راکد بماند سرنوشتش غضب خدا و نابودی است

آیه 4و 5و 6 و7 :

وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ

یَوْمَ یُحْمى‏ عَلَیْها فی‏ نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوى‏ بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ / 33 و 34 توبه

در قیامت همز و لمز کننده همانطور که بقیه را بی ارزش می کند خودش هم مانند یک چیز بی ارزش دور انداخته می شود

کسی که شأن و شخصیت بقیه را له می کند به عاقبتی مانند عمل خود ولی با شدت بیشتر دچار می شود

 

ْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها / 7 إسراء خرد کننده بقیه در واقع شخصیت خودش را خرد کرده

آتش جهنم بر خلاف آتش دنیا از درون می سوزاند

از قید فعل مضارع لینبذن قطعیت و دائمی بودن پرت شدن در آتش مشخص می شود

 

آتش شعله ور همواره همراه او خواهد بود

آیه 8 :

آتش شعله ور همواره همراه او خواهد بود

آتشی که به او احاطه دارد

گام اول : تصویر سازی کلمات در ارتباط با همدیگر :

مردمی هستند که در غیبت و آشکارا با حرکات و کنایه هایشان بقیه را می رنجانند

این ها بسیار بر جمع مال حریصند ودائم در حال حساب و کتاب اموالشان هستند

مالی که جاودانه نیست

همانطور که شخصیت بقیه را خرد می کنند بعدا در آتش خرد کننده در می آیند

آتشی که همانطور که قلب های بقیه را در دنیا می سوزاند از درونش شعله ور می شود و قلبش را می سوزاند


 

آیه کلا لینبذن  منو یاد آیه قَالَ اخْسَؤُوا فِیهَا وَ لَا تُکَلِّمُونِ انداخت ..یعنی این آیه دوم حتی شاید بدتر و شدیدتر از لینبذن باشد ..وقتی خدا حتی اجازه حرف زدن هم نمی دهد و  دور شدن از نظر رحمت خدا بدتر از عذاب است .... و در ادامه در آیات بعدی آمده فاتخذتموهم سخریا ... یعنی عاقبت مسخره کننده این است ...

و البته جهنم جایگاه مَن یَعْصِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ  است و خدا فرموده : ذَلِکَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیَاتِی وَ رُسُلِی هُزُوًا .... 

 سلام دوستان ... یک ماه رمضان با امید برپایی حکومت عدل گوارای وجودتان
سؤال : این صوت شهید مطهری را از کجا می تونم پیدا کنم ؟
در مورد احاطه آتش جهنم بر همز و لمز کننده  می تونیم آیه و ان جهنم لمحیطة بالکافرین را بگیم ؟ یعنی اتش جهنم از هم اکنون آنها را احاطه کرده ولی نمی بینند ...
دقیقا مثل حسود که در روایات هم داریم حسد نخست سراغ صاحبش می رود و او را می کشد
و فکر می کنم ریشه همز و لمز حسادت هم باشد ..وقتی کسی حسادت می کند و آرزوی زوال نعمت کسی را دارد و قدرت گرفتن آن نعمت را در خود نمی بیند شروع می کند به همز و لمز و خرد کردن شخصیت او ، تا به این طریق نعمت او را کوچک کند

یک سری سوالات در گردان پرسیده شد. لطفا بفرمایید با توجه گزاره هایی که ذکر شد در حد 50 درصد به سوالات پاسخ داده شد؟
اگر این طور هست بریم سراغ سوره بعد. جواب بقیه سوالات رو نیز بذارید به عهده خود سوره تا انشاالله خودش برایتان پاسخ دهد.
قرار بود خانم شهید زاده دوباره تشریف بیارن به گردان اما متاسفانه به علت مریضی بچه هاشون نتونستن بیان. انشاالله که تا هر مشکلی بود برطرف شده است.
لطفا تا شنبه شب بفرمایید که آیات 50 درصد سوالات پاسخ داده شده یا نه که بریم سوره بعد. وگرنه یه هفته دیگه در محضر سوره همزه بمانیم.
بسم الله
تقدیم به بانوی بی نشان

بدانیم که بسیاری با آتش تلاش به سوزاندن بانوی بی نشان کردند اما درخشش او در عالم هستی هر آن بیش از پیش شد و آنان که خواستند بسوزانند، خود سوختند ؛ آن هم به آتشی بسیار سوزاننده تر. اینجاست که می بینیم که آتش بدون اذن او نمی سوزاند.
یا علی
بسم الله

تقدیم به بانوی بی نشان

هماز راه می رود و آتش می زند. می خواهد آتش درونش را به همه جا انتقال دهد شاید کمی از شدت حرارت درونش کاسته شود؛ اما هرگز. هرگز چنین نمی شود بلکه با هر اقدام و حرکتش وسعت و حرارت آتش درونش را افزایش می دهد. او راه می رود و می سوزاند و به خیال باطل خودش می تواند نشان های حیات را نیز بسوزاند تا خودش باقی بماند! هیهات که چنین باشد. او تنها نشانه های حیات خود را از بین می برد؛ البته اگر نشانه ای باقی مانده باشد.
آیا تو نگرانی که با این گسترش آتش درون هماز به تو آسیبی رسد؟ نترس عزیزکم. به تو آسیبی نمی رسد چون این آتش از جنس تو نیست. اما صبر کن. ..صبر کن. به نظر می رسد ممکن است این آتش تو را نیز بسوزاند. البته نه به این دلیل که این آتش سوزان است؛ نه. نه به این دلیل که هر آن آتش در درون هماز توسعه بیشتری می یابد؛ نه. نه عزیزکم هیچ یک از این ها موجب سوختن تو نمی شود مگر آن که در درونت شباهت هایی مانند هماز داشته باشی. 
می گویی یعنی چه؟ یعنی این که اگر هماز ، هماز شد دلیلش این بود که چشمش به داشته های خود بود و این داشته ها را جدا از خدا دانست و اگر تو نیز نگاهت به داشته ها و یا حتی نداشته هایت باشد و آن را جدا از خدا ندانی، تو نیز در آتش هماز می سوزی! شاید بگویی من تلاشی برای سوزاندن دیگری نکردم. پس چرا باید بسوزم. می گویم آری تو تلاشی برای سوزاندن دیگران نکردی و قطعا با هماز در یک رتبه نیستی اما اگر از طعنه های هماز ناراحت و سرخورده می شوی تنها خود را سرزنش کن!چون اگر تو چوب خوبی نبودی در این آتش نمی سوختی!
هماز اتکا به خدایش را به چند مال بی ارزش دنیا فروخت و تو نیز خدا را در نداشته هایت فراموش کردی. فراموش کردی که اگرچه عیبی هست اما قطعا خدایت در رفعش تو را یاری می کند. 
البته ناراحت نباش عزیزکم. اگر این طعنه های هماز برای تو پله صعودی شد تا عیوبت را رفع کنی یا اگر عیبی در کار نبود و هماز برچسب نقص را بیهوده به تو چسبانده بود و همه اینه باعث شد تا تو بیشتر خدا را یاد کنی خوشحال باش نازنینم و شاکر وجود چنین هماز مهربانی! چه هدیه بهتر از خدا برای تو . و تو نشان دادی که اذن تبدیل آتش به گلستان تنها برای خلیل خدا، حضرت ابراهیم صادر نشد که برا تو نیز صادر شد. و این هماز تو را به مقام خلیل خدا رساند.
خوش به سعادتت ای خلیل خدا

۰۵ تیر ۹۳ ، ۰۲:۱۲ گردان طاها
بسم الله

کلیپ سوره های "طعنه" و "دوست مهربان" برای سوره همزه و "آدم" و "صدر" برای سوره ناس در صفحه "آموزش تدبر در قرآن" قرار داده شد.

ما را از نکات خود بهره مند سازید.
با تشکر
گام چهارم:شرحی بر سوره

در این گام تلاش داریم که نزدیک بشیم به غرض هدایتی سوره. 
خداوند انذار می دهد گروهی از مردم را که بر مال و دارایی های خود حساب ویژه ای باز کرده اند. حالا یکی دارایی اش پوله و یکی علم و یک مقام و ... . هر چی هست بعضی ها فکر می کنن از بقیه بهترند. بیشتر از بقیه دارن. همین می شه که طعنه می زنن. سوره هم  به عذابی که کسی که مورد همز و لمز قرار می گیره می کشه و هم  به وصف حقیقت هماز لماز می پردازه. هر چه هست سوره به طور جدی انذار می دهد که از تکیه به دارایی ها.

گام سوم:بیانی از ارتباط بین آیات
سوره مبارکه همزه در ابتدا عاقبت و هلاکت همزه لمزه را ذکر می کند. در گام بعدی او را معرفی می کند و در انتها به وصف حقیقت او می پردازد. 
با سلام 

ادامه گام دوم:
آیه ششم:آتشی هست منحصر به خدا. عظمتش را از آن جا بفهم که خدا او را با خود معرفی کرده است؛ نار الله. و صفت این نار شعله وری اش هست. 
آیه هفتم: این نار الله با چنان شعله وری و با چنان عظمتی که قابل درک نیست بر فواد ها شعله ور می شود. فواد قوه تعقل و تفکر است . گاهی این قوه چنان می شود که آتش خدا بر آن احاطه پیدا می کند. گاهی خدا مخلوقش را دور می اندازد به آتشی که از قوه تفکر و تعقل او زبانه می کشد. گاهی انسان اینقدر بی مصرف می شود که خدایش دورش می اندازد و آن هنگامی است که همزه لمزه می شود. 
آیه هشتم:از این آتش فراری نیست. کسی از آن بیرون نمی ماند. یک روزی دیگران رو آتش زد اما در حقیقت دل خود را منشا آتشی قرار داد که از آن فرار نمی تواند بکند چون آتش از خود او منشا گرفته است.
آیه نهم: در ستون هایی ادامه دار. (ای گزاره ها را با شک می نویسم و مطمئن نیستم: خودش خودش را اسیر کرد. دیگران را از خود دور کرد و اینجا اسیر شده است.)
ممنون از زحمات شما
استفاده میکنیم
با سلام

حضرات کجا هستند؟ 
بسم الله 
ادامه گام دوم
آیه چهارم:عاقبت یه عمل را بایستی دانست. بعضی اعمال انسان را دور انداختنی می کند. انسان خودش با بعضی اعمالش خودش را می شکند.
آیه پنجم:درک عظمت بعضی حقایق بالاست.

ادامه گام دوم
آیه دو: این که برای خودت امتیازاتی قائل شوی که پایه آن ها مالکیت هایی فنا شدنی است زمینه همز و لمز در تو فراهم می شود. 
وقتی تعدد مالکیت ها چه مادی و چه معنوی در انسان مطرح شود زمینه هلاکت در او آماده است. وقتی آنچه برای تو شده است را از خودت بدانی و برای خودت امتیاز قائل شوی آماده هلاکتی.
آیه سه: منشا اصلی این هلاکت به دلیل تفکر و تعقل نداشتن است. قوانینی که زندگی اش را بنا به آن ها پایه گذاری نموده است خراب است. ارتباط هایی که در زندگی بین وقایع می بیند اشتباه است. اصلا خلود چه ربطی دارد به مال فنا پذیر . بعد هم این فنا پذیر بتواند بیاید تو را خلود بخشد! فنا پذیری اش را از همین دریاب که از اول وجود نداشت و خود تو اقدام به جمع کردن و شمارش آن کردی.
بسم الله
گام دوم: بیانی از معنای هر یک از آیات
آیه یک:بعضی اعمال و افکار انسان را به هلاکت نزدیک می کند. از جمله این اعمال همز و لمز است که می تواند در شکل های مختلفی انجام گیرد.از جمله اعمالی که موجب هلاکت تو می شود تلاش به تضعیف دیگران است. این عجیب نیست که دیگران ضعف هایی دارند. این عجیب است که تو تلاش به تضعیف دیگران داری و این خود عامل هلاکت تو است. 


ممنون خانم شریعتمداری

فکر کنم این صحبت های شما راهکار این هم هست که شخصی هجمه همز و لمز درش فایده ای نداشته باشد. اون هم اینه که عزت نفس داشته باشیم.

یا علی
۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۳ شریعتمداری

سوره با ویل اولش بشدت می خواد حال همز لمز از نظر باوری و رفتار غیبش که باعث جهنم خاص فرد میشه، در مومنین قاری سوره ریشه کن بشه.

 

افئده در ساختار وجودی انسان همون قلبه. قلب و صدر و افئده یکی اند.هرکدون تو شئون متفاوت. یه بار آقای رضازاده گفتن که قلب روی دیگر سکه ی عقله اما به نظرم قلب همان مرکز توجهه. تو نمودار ساختار وجودی  توجه در وسط نموداره و خودش یه اصل اساسیه. توصیف قیامتش خیلی وحشتناکه. میشه براش یه نمودار کشید.

 

 اول میگه حطمه. بعد خود حطمه که معنا می کنه هیچ؛ توصیفش هم می کنه. نسبتش میده با خدا.....نار الله موقده. بعد جایگاه ساختار وجودی ش رو میگه. التی تطلع علی الافئده. بعد دوربین میره بالا یهواز بالای جهنم نشون میده که این آتش از دل هاشون زده بیرون، و در عین حال بر خودشون هم مسلطه؛ مثل چتر! دسته ش تو قلبت باشه، چترش هم رو سرت باشه.....چتر آتشین. بعد این احاطه آتش هم ته نداره.....تو ستون ممتده. میشه حالتشو نقاشی کرد.

۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۵۰ شریعتمداری

این که "لکل" در آیه اول آمده شاید یعنی این که همز و لمز انواع داره که تمام آن ها ویل است و هلاکت آور. هم تنوع داره هم که مال های افراد تنوع داره هم اینکه از نظر رفتاری اون آدم خلاقیت در همز لمز داره. برعکسش اینکه اگر کسی کرامت داشته باشه، تو رفتارش با هرکس خلاقیت کرامت دادن خاص به اون آدم رو بلده. متقابل آن می شود واژه عزت تو اسمای خدا و واژه کرامت تو رفتار مومنین با هم .

به نظرم واژگان متقابلند و نمیتونم الان دفاع روشی کنم کاملا. واژه متقابل نمیدونم چقدر نیازه....چون خود خدا نخواسته تو سوره درباره متقابلش یا حتی فرد همز و لمز شونده چیزی بگه. به نظرم آیه ان الله یدافع عن الذین آمنوا یه جورایی در جواب این سوره است.

۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۹ شریعتمداری

 اما تو حقیر بودن اون آدم رو نمی بینی. حقارت ش خیلی غیبه. برای همینم سوره روی ظاهر و باور فرد حرفی در مورد حقارت نفس نزده. یه راست برده توی غیب آخرتی اون آدم. با اون نوع عذاب خاصی که نام برده.و توصیفی که کرده ا ز اون جهنم. می بینی اون چون دچار چنان جهنمیه. با مردم چنین رفتاری داره. این جهنم تو لایه غیبه. برای همین وقتی میگی هرکی مسخره می کنه حقیره، اول همه فکر میکنن اینو برای این می گی که اونی که همز لمز شده ناراحت نشه! ولی حقیقتا چنینه.....هرچند ظاهر نمیشه دید.

۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۸:۴۷ شریعتمداری
با سلام

نکاتی از سوره همزه

 کسی که همز و لمز میکنه حقیقتا یه مشکل باوری داره و اونم اینه که من یه چیزی دارم و این یه چیز برام می مونه....خود اون چیز جاویده....یا میتونه مرا جاویدان کنه.اون یه چیز براش خیلی مهمه انقدر که بشمارتش. حسب چیز بدیه.حسب برای آدم توهم میاره. حسب از جنس حقیقت نیست و یه مشکل درونی هم داره کسی که همز و لمز می کنه. این آدم حقیقتا خودش شکسته...خودش گرفتار حطمه است. حطمه ای ممد یعنی با امتداد. هرکس همز و لمز می کند بی برو و برگرد، خودش نفسش شکسته....خودش احساس حقارت نفس داره .اصلا چون حقارت نفس داره، مال که یه چیز بیرونیه انقدر براش مهم می شه که نسبت جاودان کنندگی بهش میده! یعنی چون می بینه خودش در درونش چیزی نداره، می افته دنبال یه چیز بیرون خودش و چنین حسابی هم روش باز می کنه. به نظرم حتی برای دوری از صفت همز و لمز می شه تمسک به صفت عزت خدا داشت. کسی که عزت نفس داره برعکس همزه لمزه، حالت کرامت دادن به خود و دیگران داره. عزت تماما از آن خداست و هرکه عزیزه از خدا گرفته. چنین کسی از درون پره، از درون داشته داره .پس اولا مال براش اهمیت نداره......مال به معنای هرآنچه نفس انسان به آن میل داره و دوم اینکه چون پره نسبت به بقیه حالت دهندگی داره.....دادن عزت نه همز و لمز.از اون حقارت نفس واژه معکوس گرفتم. حقارت نفس رو هم از حطمه گرفتم.

ادامه گام اول

آیه هشتم:
شاید موصده وصفی است از تطلع. همان احاطه را نشان می دهد به طوری که از آن فرار معنا ندارد. چنان این فواد به هم ضمیمه شده اند که هیچ کدام از قلم نیفتاده اند و محاط به نارالله هستند.
آیه نهم:
ستون هایی که در همه جهات ادامه یافته اند. حالا این "فی" یعنی چه؟ یعنی نارالله خودش در جایی قرار گرفته که تاکید می کند که از این نارالله خلاصی معنا ندارد یا خود نارالله ساختارش همچون ستون های از همه جهت ادامه یافته است؟ 
ادامه گام اول 
آیه پنجم: به وصف حطمه پرداخته می شود. تو نمی توانی حطمه رو درک کنی. حطمه برای مخاطب درکش ممکن نیست. عظمت حطمه را توصیف می کند.
آیه ششم: نار الله است. وصف نار رو به اضافه نام خدا انجام داده است. موقده است یعنی شعله ور است. 
آیه هفتم: وصف نار الله رو با "التی" شروع نموده است. این مهم است. جای تحلیل دارد که چنین موصولی آمده است. طلوع می کند بر افئده. احاطه ای کامل بر افئده دارد. افئده اگر ادراکات فرد را بیان می دارد و به قول علامه مصطفوی در التحقیق "وسیله تعقل و تفکر" است. این ها تاکیدی است بر آیات ابتدایی. همزه لمزه ادراکاتش مشکل دارد. تفکر و تعقلش از کار افتاده است. چه ربطی دارد این مال به خلود! یعنی تفکر ندارد.یعنی حقایق عالم را نفهمیده است.
ادامه گام اول
آیه چهارم: "کلا" یعنی اصلا هم این طور نیست. یعنی سوره کالا جریانی که قبلش ذکر شده است رو نفی کرد. اصلا هم این طور نیست که او گمان می کند. 
آیه نه تنها با کلا جریان را نفی کرده است ، در ادامه هم همین طور با تاکید جلو می رود "لام" در اینجا یعنی قطعا و بعد نون تاکید در انتهای فعل نبذ. قطعا او را می اندازیم. در صوت شهید مطهری ذکر شده بود که نبذ رو استفاده می کنند که بگن زباله رو دور انداختیم. یعنی انداختنش همچین جنسی رو دارد. در التحقیق هم می فرماید که یه چیزی رو می اندازند در حالی که او نیازی ندارند. این می تونه خبری در رابطه عمل او نیز بدهد که اصلا به چنین عملی که او انجام داد و خودش رو ضایع کرد، نیازی نبود. اینقدر که خودش هم بی فایده شد. برای همزه لمزه با توجه به فعل نبذ توجیهی برای عملش پذیرفته نیست. 
واژه بعدی حطمه است. دوباره همان وزن فعله که در همزه و لمزه بود تکرار شد. عذابشان در وزن همان عملشان هست. می اندازیم او را به حطمه. حطمه جنس عمل همزه لمزه رو نشان می دهد. عملش هیئت شی رو از بین می برد و نظم او را زایل می کند و فنا می کند حالت متوقع حاصل شده در فرد را. می شکند او را با همز و لمز. البته شرحی هم هست بر خود همزه لمزه. خودش این گونه است که شکسته است. هیئتی ندارد و نظمش نابود شده است. در واقع عملش سخن از درون زایل شده اش می گوید. 
ادامه گام اول
آیه دوم: آیه این شخص رو داره وصف می کنه (الذی). این آدم جمع می کنه و می شمره. پس یکی جمع کردن براش موضوعیت داره. اون هم جمع کردن مال. یعنی چیزهایی را که می خواهد تحت مالکیتش در آورد.  پس یه سری مالکیت برای خودش قائل شده است وبعد این دارایی ها را جمع می کند و  می شمارد. این مالکیت ها شمرده می شود. پس هم از حیث مالکیتش برای فرد مهم است وهم از حیث تعدد. شخص افزایش تعداد این مالکیت ها براش مهمه.
آیه سوم: گمان می کند که مالش او را جاودان می کند. یکی به واسطه آن چه تحت مالکیت خودش است می خواد جاودان بشه. قدرت رو در خودش به واسطه مالکیت هایش می بیند.  واژه ها متناسب با هم آمده اند. یه مالکیت قائل می شه بعد می ره جمعش می کنه و بعد می شمرش و دو دو تا چهار تا می کنه که من الان اینم و بعد به واسطه مالش برای خودش بقا قائل می شود.ربط بین مال و خلود و توانایی مال در این بخشیدن بقا مطرحه.
بسم الله

گام اول:بیانی از ارتباط واژگان سوره 
آیه اول: هلاکت نزدیک است . ویل سخن از ذم شدید می کند." لکل" برای همه. پس انواعی هم قایل است برای آن چه ویل است. همزه بر وزن فعله مبالغه است و همچنین لمزه. سوره از هلاکت عمل یا فردی که عملش همزه لمزه است خبر می دهد. برایش انواعی هم قائل است و شاید منظورش مراتب مختلف در این عمل باشد. همزه لمزه می تواند تاکید یکدیگر باشند. می تواند زشتی این عمل چه خفیف و چه شدیدش را بگوید، چه پنهان و چه آشکار. هر چه هست هر دو در راستای یکدیگرند و شاید همدیگر را در پی داشته اند که به دنبال هم ذکر شده اند.هر چه هست شخصی عیبی را دیده و آن را به عنوان عیب در راستای تضعیف او بیان کرده است. این بیان می تونه به شکل های مختلفی مثل اشاره یا کنایه و ... انجام گرفته شده باشد.
به نام خدا

با سلام

متاسفانه کمی هفته قبل فعالیتم کم رنگ بود. انشاالله که در این هفته سوره همزه رو با قوت بریم جلو.
اول یک یا دو نکته از صوتی که بانو نسیم لطف کردند از شهید مطهری رو بگم.

ایشان در محضر سوره مبارکه همزه می فرمایند که انسان بایستی در برابر رنج دیگران ناراحت شود اما گاهی می بینیم که بعضی نسبت به رنج دیگران بی تفاوتند. حالا در این میان بعضی دچار بیماری ای می شود که از رنج دیگران لذت می برد. همین لذت بردن از رنج دیگری می شود که او با عمل یا زبان خود به آزار روح و جسم او می پردازد. او لذت می برد که دل مردم را آتش بزند.
سلام بر همه دوستان ....و خانم احمدیان عزیز که توفیق دیدارشون را نداشتم
آیا همز و لمز می تونه توی دل باشه و به حالت عمل در نیاد ؟
در این صورت باز هم مصداق همز و لمزه ؟
۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۰:۳۳ مجبوبه سلیمانی
با سلام
همزولمز نیایدباشه ولی چرا هست؟
راه مقابله داره ؟
کدوم قسمت روح انسان مورد حمله است؟
و...
ان شاءالله که معارف سوره مبارکه همزه همراه همیشگی لحظاتمون باشه.
سلام آقای نیکجو

مقدمتان به گردان طه گرامی باد.
بله می فرمایند که می شه تمام این سوالات رو از سوره همزه پاسخ داد.
۲۹ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۱۳ امیر نیکجو
سلام
تمام سوالاتی که خانم شهیدزاده مطرح کردند از سوره همزه قابل استخراج هستند؟
سلااااااااام به همگی

به به آدم چه خوشحال می شه می بینه جًمعمون جَمعه.

یزدانی جان خیلی جات خالی بود واقعااااااااا. این گام ها برای اینه که تدبر قدم به قدم انجام بشه. یه موقع هایی ما سریع می ریم و با یک سری اطلاعات اولیه یه نتیجه ای از سوره می گیریم بدون اینکه مراحل تدبر رو درست طی کرده باشیم. این طور هم انس بهتری با سوره پیدا می کنیم و هم بحث تفکر و تعقل و تدبر رو به مرور شروع می کنیم و با تمرین این موارد در ما تقویت می شه.

ممنون خانم شهید زاده که اومدید. وبلاگمون روشن شد.
۲۷ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۳۳ مهین سادات چاوشی
سلام. با عرض خدا قوت و تشکر و تبریک اعیاد شعبانیه. در پاسخ به سوالات مطرح شده بنظر میرسد شاید یکی از دلایل "ویل" این باشد که همز و لمز، ممکن است فرد را در چاهی بیندازد که درآمدن از آن کار خود خداوند است دیگر... اعوذ بالله. توبیخ های دیگران شاید نشانه ای از سرزنش خدا باشد ممکن است نباشد خوب است انسان بررسی کند که چرا توبیخ شده ولی ممکن است اساسا فاقد مبنا و غیر قابل اعتنا باشد. توبیخ خداوند اما...باز هم هربت منک الیک.برای جلوگیری از همز و لمز دیگران شاید نتوان کاری کرد ولی برای جلوگیری از آسیب پذبری همز و لمز دیگران بایستی به خدا پناه برد.التماس دعا
برای اینکه سوره همزه را درک کرد باید یک سری سوالات داشت و جواب آن را در زندگی و با استفاده از سوره مبارکه همزه یافت.

1/ همز و لمز چیست؟
2/ چه اتفاقی می افتد که انسان به جای صحبت کردنِ محترمانه از چنین گفتاری استفاده می کند؟
3/ به جای همز و لمز از چه دیالوگ هایی می توان بهره گرفت تا این بیماری ریشه کن شود؟

4/ ریشه و عوامل همز و لمز در انسان چیست؟
5/ انسانِی که دارای همچین ویژگی ای است در روابطش با دیگران چه خصوصیاتی دارد؟
6/ انسانِ همز و لمز کننده خود و اعمال خود را چگونه می بیند؟
7/انسان همز و لمز کننده خدا برایش چگونه است؟

8/ چگونه می توان فهمید کلامی دارای همز و لمز است یا نه؟
9/ چگونه یک کلام یا بروز را می توان تشخیص داد که آغشته به همز و لمز است یا نه؟

10/ آیا ما دچار بیماری همز و لمز هستیم؟
11/ چند درصد از رفتارهای ما آغشته به همز و لمز است؟
12/ چرا اینگونه شده ایم؟
13/ چه کار کنیم که اینگونه نباشیم؟

14/ مگر همز و لمز کننده چه می کند که با «ویل» همراه شده است؟

برای شروع خواندن سوره و رفیق شدن با آن بهتر است چند روزی را با این سوالات زندگی کنیم.
و جواب ها را در اینجا بنویسیم.

یا علی
پاسخ:
سلام خانم شهید زاده عزیز

خیلی ممنون که به جمع ما این افتخار رو دادید و دعوتمون رو قبول کردید.

انشاالله که به برکت سوره مبارکه همزه، از این خصیصه به دور باشیم.
علی یارتون
با سلام و خدا قوت ، ان شاء الله از این به بعد بتونم با شما همراهی کنم البته باید تمام نوشتارهایی که در مورد سوره قبل هست همراه با شما مطالعه کنم
بعد این جریان گام بندی چی هست؟
در این وبلاگ متن خوبی در باب سوره مباکه همزه نوشتار رسیده است.
می توانید صاحب وبلاگ را دعوت کنید برای مباحثه

sarashahid.parsiblog.com
پاسخ:
سلام کاشفک محترم
ممنون از پیشنهاد خوبتون. در همین راستا از خانم شهیدزاده دعوت کردیم که تشریف بیارن به جمع مان و بنا به صلاحدیدشان از سوره مبارکه همزه برامون بگن.

باز هم از شما متشکریم.
سلام بانو نسیم
خوش آمدید. ممنون از حضور و صوتتان. 
انشاالله که از محضر شهید مطهری هم بهره مند شویم.

سلام دوستان

از این صوت هم می تونید استفاده کنید.

تفسیر صوتی سوره همزه از استاد شهید مطهری

با تشکر

۲۵ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۴۷ گردان طاها
بسم الله

انشاالله این هفته در خدمت مناجات سوم از مناجات خمس عشر هستیم یعنی مناجات الخائفین.

یا علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی