طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

طه هدایتگر به قرآن

محفلی حقیقی در محضر طاها تا قرآن را بر جان هایمان بنشاند

امام حسن عسکری علیه السلام ‏‏ اگر کسی از شما راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، آن زمان مردم می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. //‏
طه هدایتگر به قرآن

بسم الله الرّحمان الرّحیم
اللهم صلی علی محمد و آل محمد
اینجا جمع شده ایم تا به عنایت الهی یاد بگیریم که چطور قرآن بخوانیم. یاد بگیریم که چطور با قرآن و برای قرآن زندگی کنیم و در یک کلام چگونه خانه دل خود را پر کنیم از عطر قرآن و به عنایت طاها قرآن شود اولین اولویت زندگی مان.

مباحثه چهارم/ سوره مبارکه ماعون

شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۱۰ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

به حول و قوه الهی وارد بحث جدید (مبتنی بر نکات تدبری از درس چهارم کتاب مقدمات تدبر در قرآن) می شویم. امید است که قرآن پژوهان بزرگوار در این مباحثه به سوالات زیر پاسخ دهند:

 

با توجه به سوره مبارکه ماعون، به نظرتان معنای این واژه (ماعون) چیست و چه دارایی هایی از خود را به عنوان ماعون تشخیص می دهید؟

اگر نظام امامت در سوره در نظر تگرفته نشود آیا امکان پیاده سازی مضامین سوره وجود دارد؟ چرا؟

 

انشاالله که تدبر در این سوره مبارک از ما قبول باشد به برکت صلواتی بر محمد و آل محمد

۹۳/۰۳/۱۰
گردان طاها

نظرات  (۵۰)

در اریت ....این نکته خوابیده ک اگر در جایی میان مصلین بودی....
گمان نکن ک نمی شود دید ...
تکذیب دین را ...
ب رویت این تکذیب غیر قابل باوربنشین ...وقتی ک آنها یتیم را می رانند...و حاضر نمی شوند جایگاه اجتماعی خود را بشکنند..تا ب تشویق دیگران در توجه ب مساکین بپردازند...!..
.

جایگاه ولی هم در همین کلمه ی دین است..ک جز ولی کسی نمی تواند دین را برپا کند.....ب آن معنی ک خشوع کامل میان آدمیان اتفاق بیفته ک دچار ریا نباشند...
..امام سوره ی ماعون حواسش ب ما یتیمان و مساکین هست...
یاحق
حاجتتون روا باشه جانا
ممنون. چقدر خوب تقابل رو گفتید. واقعا برام پر نکته بود.
ممنونم ..و باز هم ببخشید منتظر موندی ... انشاء الله منتظر امام زمان عج باشی ...من هم الان وقت نمازمون شده
حلال بفرمایید و التماس دعا
پس پیامبر صلی الله علیه و آله که مبلغ دین است در برابرش مکذب دین قرار دارد و پیامبری که درباره  وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً هستند در برابرشان دع کننده یتیم قرار دارد و کسی که نه اطعام می کند و نه تشویق به اطعام ...
و پیامبری که علی صلواتهم یحافظون بودند در برابرشان افرادی هستند که سهو در نماز دارند
و پیامبری که ابتغاء مرضات الله پیشه راهشان بود در برابرشان افرادی هستند یرائون
بحث خطاب ها در سوره ها خیلی مهمه. اصلا می شه یه رویکرد تدبری رو با همین توجه به خطاب ها پیش برد.
با اجازه تون بنده باید برم. می بخشید مدت صحبتمون یک ساعت نشد. بایستی برم یه سری کار رو انجام بدم.
اگر خدا در دستوراتش پیامبر صلی الله علیه و آله را خطاب قرار می دهد به منظور این است که خواسته ایشان مسئول حفظ و ابلاغ آن دستور به سایرین شود ..مثل دستورات و نصایحی که اهل بیت به اشخاص معینی گفته اند نظیر ابوذر غفاری و هشام و ....
کلا فکر می کنم سوره  به شرح مقابله با ولی و نظام ولایت پرداخته است.
بله
به نظرم سوره ماعون خیلی غریبه. حتی زیاد هم خونده نمی شه به اندازه سوره های فلق و ناس و حتی همزه اما واقعا در بحث طهارت نقش خاصی داره.
حالا در مورد سؤال دوم
اگر نظام امامت در سوره در نظر گرفته نشود آیا امکان پیاده سازی مضامین سوره وجود دارد؟

بله درست میگی عزیز ...مرز  وسوسه  خیلی باریکه ..برای همین بزرگی می گفت ( نمی دون مقبلا گفتم یا نه ) حتی اگر دیدید حال معنوی ندارید شروع کنید و کمی از کار معنوی را انجام بدید ..اگر دیدید شوق بوجود آمد بدانید اون وسوسه بوده
هر چه هست کسی که در جهت مخالف منع کننده ماعون حرکت می کنه (حرکت کننده در جهت حق) این شخص برای خیر رسانی به مردم شوق داره. مثلا همین در رساندن علم به دیگران شوق داره. البته قطعا در اهل حق مراتب هست . خب همین نکته به ما یادآور می شه که منع کردن از شرایط لازمه حیات در هر مرتبه ای می تونه از مصادیق منع ماعون باشه.
پس آن کسی که علمش را از خدا می بیند نه از خود ، در دادن زکات این علم بخل نمی ورزد
و آن کس که خود را نیازمند و فقیر درگاه الهی می بیند ، در برابر بندگان و برطرف کردن نیازهای آن ها بخل نمی ورزد
برای تشخیصش به نیت خودتون توجه کنید. عبادت خوبه پس چنین شک هایی به خودتون راه ندید. محیط احیا پر از نوره. این نور قطعا در حال و هوای ما هم تاثیر داره. برای همین می گن با خوبان نشست و برخاست داشته باشید. این هم نشین خیلی تاثیر نورانی داره.
همین که می بینید حال عبادت داری و به نیت ریا هم نمی خواد کنید در انجامش تعجیل کنید. اتفاقا این جاهاست که تاخیر می شه وسوسه.
البته باید به این مطلب هم توجه کرد که یه شخصی وظیفه داره مادرش رو پرستاری کنه و بعد یه حال نماز شب بهش می ده. اینجا چون شخص یه وظیفه مهم تر داره و این نماز شب ، نماز واجب نیست می شه گفت اون حال معنوی اش اگر اون رو از وظیفه اصلی اش منحرف کنه وسوسه شیطان است.

در سوره مبارکه ناس هم ذکر شده که بنده وظیفه شناس باید باشد و تاخیر در انجام وظیفه حتی اگر بنا به یه حال به ظاهر معنوی باشه از وسوسه است.
یعنی کسی که دانسته هایش را با دیگران بنا به درخواستشان به اشتراک نمی گذارد منع کننده ماعون به حساب می آید
تشخیصش خیلی خیلی سخته ..این که مثلا من دیشب تو خونه خودم حال نماز شب نداشتم و امشب میرم احیا می بینم همه دارن نماز شب می خونن می گم چرا من از قافله عقب بمونم و اتفاقا شوق هم دارم ..حالا خدا می دونه این شوق در اثر وسوسه شیطانه و یا اثر معنوی جمع
به نظر می رسد  پاسخ به سؤال دینی کسی و برطرف کردن امور معنوی هم می تواند جزء ماعون باشد ...چون سائل بنا برآیه  و اما السائل فلا تنهر می تواند هم سائل مادی باشد و هم معنو ی
ببینید قطعا جمع طیب خیر و برکاتی داره. از جمله آن ها ایجاد شوق برای عبادته. چون بعضی از سیاهی ها و کدورت ها به واسطه هم نشینی با اون ها از ما دور می شه. پس این نکته مهم رو باید در نظر داشت.
اما اگر شخصی می بینه یک جمعی اهل نمازن و نماز می خونه تا در آن جمع محبوبیت پیدا کنه. این رو نمی شه شوق به عبادت دونست. فرد عبادت رو به خاطر خدا انجام نمی ده. به خاطر شانیت اجتماعی عبادت رو در ظاهر انجام می ده. که این می شه الذین هم یرائون
 

گاهی در جمع حال و هوای جمع هم ما را به شوق می آورد و ممکن است بعضی اعمال مستحبی که انجام نمی دادیم میلش در ما ایجاد بشه ... ممکنه این حالت نوعی از ریا باشه که ما ازش بی خبریم ؟ یعنی یک جور وسوسه باشه ؟

سلام عزیزم
خواهش دارم
خب این دفعه لطفا شما شروع کنید

۲۲ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۵ فاطمه سادات هاشمی
سلام بر خانم احمدیان عزیز ..عیدتون مبارک
بابت تأخیر پیش بینی نشده منو ببخشید
سلام خانم هاشمی جان
آمدید هستم.
به نظرم در جریان گزاره نویسی ها به سوالات جواب دادم و برای این که بقیه اذیت نشن کلام رو تکرار نمی کنم.

راستش این گام بندی ها برای نظم بیشتر در کلام و تدبر قدم به قدم است. نمی دونم چرا این هفته فعالیت اعضای گردان کمتر شده. اگر این گام بندی ها کار رو مشکل کرده بفرمایید. اگرم به علت کارهای روزانه هست که هیچ. البته الان ایام امتحانات هم هست و قابل پیش بینی بود که فعالیت کم رنگ تر شه. 
با تشکر از همگی
گام چهارم

به نظر می رسد سوره از کسی سخن می گوید که به طور مستقیم به مقابله با ولی حق جامعه ایستاده است و تلاش دارد ولایت را از مسیرش منحرف کند و یا خود ولایت جامعه را به دست گیرد و بدین وسیله از مسیر حقش منحرف نماید. زیرا نشانه هایی که سوره به وسیله آن مکذب دین را رسوا می کند از جمله وظایف ولی جامعه است و بدین وسیله سوره بر همه آشکار می کند که او اصلا مناسب امر ولایت نمی باشد. 
ولی به عنوان رکن اصلی جامعه در صورت نبودنش افراد اب حقیقی خود را از دست داده اند و ضعیف می شوند و در واقع یتیم اند و طعام به مردم نمی رسد تا مسکین نباشند و از استقرار بدر آیند. ولی به عنوان هدایت کننده جامعه به سوی غایت حقیقی اش محکم ترین رابطه را با خداوند در جامعه و عبادت دارد و بهترین نماز را او به جا می آورد. پس جا دارد کسی که می خواهد خود را ولی معرفی کند از این خصیصه مهم در ظاهر بهره مند باشد. خداوند از نماز او نیز پرده بر می دارد و کذب او را آشکار می سازد.
این مکذب منع کننده ماعون است و تلاش دارد حیات را از جامعه دور کند که حداقل امکان معاش و زندگی دنیوی و اخروی را نیز از جامعه دور نموده است.
گام سوم

سوره دو شرح از یک انسان است. مکذب بودن او در دین هم در رفتار اجتماعی اش در برابر یتیم و مسکین قابل رویت است و در هم عبادت و نمازش


ادامه گام دوم

آیه 4: فویل للمصلین
در اینجا گویا فصل جدیدی از سخن آغاز می شود که پس هلاک باشند نمازگزاران
ویل معنایی نزدیک "بمیرد" دارد که شدت نزدیکی فرد به هلاکت و نابودی را نشان می دهد.
آیه 5: الذین عن صلاتهم ساهون
از اینجا معلوم می شود که علت نزدیکی نمازگزار ذکر شده در آیه قبل به خاطر نمازش نیست بلکه به علت سهو و غفلت از نمازش است.

آیه 6: الذین هم یرائون
شاید این آیه شرحی است بر علت سهو در نماز. یعنی آنقدر توجه به رئا و دیده شدن دارن دیگر از نماز غافل شده اند و یا این که از همان ابتدا نیز در راستای جلب نگاه جامعه نماز می خواندند که البته احتمالا با توجه به آیات ابتدایی سوره نظر دوم موجه تر است.
آیه 7: و یمنعون الماعون
کسانی که از ماعون  منع می کنند.
در واقع این دسته افراد قاطع حیات در جامعه و مانع رشد آن هستند که در آیه آخر به صراحت این مسئله ذکر شده است.

ادامه گام دوم:

آیه دوم: فذلک الذی یدع الیتیم
بعد می فرماید آن کسی است که یتیم را دور می کند. اولا بحث تصدیق دین و توجه به مردم را متذکر می شود. نمی شود کسی مصدق دین باشد و نسبت به یتیم بی تفاوت باشد. با توجه به معنای یتیم نمی شود کسی نسبت به یک ضعیف که ضعفش به علت انفرادش هست بی تفاوت باشد و دین دار باشد. این نکته به بحث لزوما ولی در جامعه نیز می پردازد. بسیاری از ضعف ها به علت یتیمی است و اگر شخص اب و ولی داشت به واسطه او ضعفش برطرف می شد. افراد در جامعه بایستی قوام یکدیگر باشند و به بی تدبیری امور یکدیگر بی توجه نباشند. 
 آیه سوم: و لایحض علی طعام المسکین
کسی هست که مستقر شده است. ضعفی دارد که مستقر شده است. یتیم اگر اب داشت ضعفی نداشت و مسکین نیازمند طعام است. (شاید علاوه بر طعام نیازمندی های دیگری هم داشته باشد.) بعضی در جامعه بایستی طعام داده شوند و خودشان نمی توانند یا نیاموخته اند که چگونه طعام خود را تامین کنند. علم نیز از جمله طعام های انسان است و جهل علت بسیاری از مسکنت ها.
با سلام
می بخشید اینقدر گام ها رو با فاصله زمانی می نویسم.
گام اول که ارتباط واژگان بود رو نوشتیم. حال می روم سراغ گام دوم یعنی بیان هر یک از آیات:

آیه اول: ارایت الذی یکذب بالدین
خداوند از پیامبر می پرسد که آیا دیدی. پس معلوم است که بعضی چیزها دیدنی است. بایستی دید. بایستی بعضی چیزها را با دیدن شناخت. در واقع خداوند مردم را توجه می دهد به این که پیامبر می بیند. توجه می دهد به آنچه پیامبر می بیند. در واقع مردم را دعوت می کند و رهنمود می دهد که آن چه پیامبر می بیند را ببینند. توجه می دهد که از دریچه نگاه پیامبر به آن چه مورد توجه خداست نگاه کنند.
خداوند می فرماید که آیا دیدی کسی که دین را تکذیب می کند. شاید بشود از زمان گذشته فعل "رایت" و زمان حال فعل "یکذب" بحث استمرار در تکذیب را فهمید. خب این مکذب قطعا نشانه هایی دارد که دیدنی است.
گام سوم و چهارم:

وظایف امام در جامعه ارائه صحیح دین است ..همان دینی که هم جنبه فردی  و  هم جنبه اجتماعی دارد

شاخصه عبادت اجتماعی همان رسیدیگی به یتیم و برطرف کردن فقر و مسکنت از جامعه است و شاخصه عبادت فردی  نماز است که این دو شاخصه با هم فرد را به کمال واقعی او در دین می رساند .

رهبری جامعه وظیفه دارد دین و دینداری و آسیب های آن را بیان کند و پیروان دین هم وظیفه دارند از این آسیب ها دوری کنند وگرنه می شوند مثل همان کسی که دین را مسخره می کند و از آن برای منافع شخصی خود استفاده می کند .

غرض سوره می تواند دور شدن از موانع ارتباط با خدا در متن جامعه دانست ...

فذلک الذی یدع الیتیم و لا یحض علی طعام المسکین

فرد تکذیب کننده به قوانین معنوی هم عمل نمی کند ..یتیم را می راند و به طعام دادن نه تنها اقدام نمی کند بلکه تشویق و تبلیغ هم نمی کند

تشویق می تواند هم به صورت عملی باشد و هم به صورت زبانی

تغذیه روح مهمتر از تغذیه جسم است  ( محبت کردن به یتیمان از اطعام آنها مهم تر است  )

اگر فردی توانایی طعام دادن را ندارد حداقل می تواند بقیه را به این کار تشویق کند

مهربانی با ایتام از ارکان دین است پس هر کس در این مهم کوتاهی کند مکذب است

فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون

نماز خواندن با ریا و کاهلی نفرین الهی را به دنبال دارد .

نماز نجات دهنده است ولی اگر در آن کوتاهی شود و یا ریا شود ، باعث سقوط و هلاکت می شود .

کسی که رابطه اش را با خدا اصلاح کند ، رابطه اش با مردم هم اصلاح می شود .

الذین هم یراؤن

کسی که در نماز ریا کند هم به خدا دروغ گفته و هم به بنده خدا و هم به خودش .

کسی که در نماز به خدا توجه ندارد نمی تواند توجه واقعی خود را به خلق خدا معطوف کند و حتما در این زمینه کوتاهی می کند .

و یمنعون الماعون

کسی که متاع ناچیزی را از مردم دریغ می کند چگونه می تواند اطعام کند ؟ !

کسی که یمنعون الماعون است دچار صفت تکبر و بخل و بلکه بدتر از بخل است ..یعنی هم خود را بزرگ می بیند و هم بقیه را از کمک به نیازمند باز می دارد ..بخل مربوط به متاعی است که خود شخص دارد اما منع ماعون مربوط به منع بقیه از دادن متاعشان به نیازمند است ...شاید بتواند بر خلاف یحض باشد 

گام دوم:

أرأیت الذی یکذب بالدین

رهبر جامعه اسلامی باید دارای بصیرتی باشد که بتواند مکذبین را از صادقین تشخیص دهد

کسی که تکذیب می کند این کار را یک بار انجام نمی دهد ..دائما در حال تکذیب است ( قید کذب بصورت فعل مضارع ) پس ضرر جدی می رساند 

گام اول:

آسیب های اجتماعی : در جامعه ای که دینداری در جایگاه حقیقی خود نیست و دینداران واقعی نیستند ، افراد دچار ضعف تقسیم طبقاتی چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی می شوند ..

وحدت ویکپارچگی این جامعه دچار مشکل می شود و حقوق واقعی محرومان و یتیمان به آنها نمی رسد ..در جامعه ای که به نماز که برای تعالی خود فرد مؤثر است اهمیت داده نمی شود ، روح معنوی جامعه که متشکل از اجزاء جامعه است دچار رکود شدید می شود ...... 

این طور که معلومه انشاالله در هفته آینده هم در خدمت سوره ماعون و مناجات الشاکین امام سجاد علیه السلام هستیم .
الحمدالله
سلام بانو نسیم
حضور شما باعث دلگرمیه ماست.
انشاالله که گام محکم و استوار شما نیز در جمعمان پر رنگ تر شه و گردان به برکت چنین گام هایی با برکت بیشتری قدم به جلو بذاره.
ممنون که اومدید

سلام خانم احمدیان

گام اول را بسیار عالی و محکم برداشتید

التماس دعا

 

حتما
انشاالله که حاجتتان به خیر روا شود.
۱۵ خرداد ۹۳ ، ۱۸:۴۵ مهین سادات چاوشی
خیلی ممنون از شما. مارو هم دعا کنین لطفا. محتاج  هستیم.
فکر کنم برای گام اول لازم نبود این قدر مفصل بنویسم. حتی چیزی شبیه جزوه که گزاره می نویسد در ربط عبارات هم کافی باشه.
ادامه گام اول
اینها کسانی هستند که دیده می شوند. شاید این شرحی است بر علت سهو نمازگزار که چرا غافل شد از نمازش؛ چون متوجه دیدن ها شد.
و اینها منع می کنند ماعون را. این منع هم به معنای منع از کسی است که می تواند کاری کند و هم منع از جریانی که می تواند کاری را انجام دهد.
ماعون به معنای ملایم معتدل است. چیزی که شخص برای معیشتش نیازمند است یا آب که گواراست در شرب. در واقع ماعون شاید به معنای حداقل چیزی است که برای حفظ معیشت و تامین معیشت لازم است و حداقل وسیله ای که در خانه لازم است تا زندگی بتوان کرد. این نمازگزار دیگران را منع می کند از ماعون.
یعنی نه تنها خودش ماعون را برای دیگری فراهم نمی کند، جریان تامین ماعون را هم منع می کند و تلاش به قطع آن دارد. چقدر شبیه دو آیه ای است که به دع یتیم و عدم ترغیب به طعام مسکین می پردازد.
ادامه گام اول
مسکین کسی است که استقرار یافته و حرکتی ندارد. خب اگر یتیم کسی رو نداشته که قوت یابد مسکین ناتوانایی های دیگری هم دارد که استقرار یافته. گویا نمی توانسته حتی بلند شود آنقدر که نیازمند است که دیگری به او طعام دهد.
در ادامه بحث از مکذب به دین می رود به سمت مصلین.
ویل ذم شدید است. مثل این که بگوید "بمیرد چنین شخصی"، " هلاک شد چنین شخصی" از بس رفتارش هلاک کننده است. ویل برای مصلین ذکر شده. صلو به معنای ثنای جمیل مطلق است که از مصادیقش می شود نماز. یکی که متوجه جمیل مطلق شده و آن چنان توجهی یافته که به مدح او پرداخته است و او را ثنا می گوید.
حالا این مصلین شرح داده می شود به این که ویژگی ای در نمازشان هست. آن ها در نمازشان سهو دارند. در واقع توضیح آیه قبل است که اگر شخص مصلین ذم شد و به او گفته شد "ویل للمصلین" به خاطر نماز خواندش نبود. به خاطر آن بوده که نمازش نماز نبوده است و او دچار سهو شده است.
سهو به معنای غفلت از عملی که قصد آن شده است. پس این می شود که دچار ویل شده است.
چون اصلا از نمازش غافل بوده است. یاد آیه اول می افتیم که شخصی مکذب دین بود. یک سری مقررات را تکذیب نمود. پس کسی هم که نماز می خواند اما از نمازش غافل است بی شباهت به کسی نیست که تن به مقررات دین که همان توجه به  نمازه نداده است. 


ادامه گام اول
از نشانه دیگر مکذب دین، کسی که به یک برنامه و مقررات معین تن نداده است، عدم ترغیب به اطعام مسکین است.
یعنی نه تنها خود اقدام به اطعام او نمی کند دیگران را نیز تشویق نمی کند. در واقع دغدغه ای در این مورد ندارد و در راستای تدبیر برای معاش مسکین حرکتی نمی کند. لایحض یعنی ترغیب نمی کند شاید بتوان منع از طعام به مسکین هم از این عبارت فهمید.
با سلام
تلاشی برای گام اول
کسی هست که صدق ندارد. یعنی مطابقت با حق ندارد. مقابل حق است.
 صدق در دین. دین به معنای خضوع و انقیاد در برابر برنامه و مقررات مشخص است پس در برابرش بایستی مصدق بود. 
نشانه عدم صدق در دین ، دفع به  شدت یتیم است. یتیم کسی است که انقطاع یافته از آنچه به آن تعلق داشته است و همین باعث ضعف او شده است. یعنی فردی است که نیاز به چیزی یا کسی داشته تا مایه قوت او شود. پدر قوام خانواده است پس می فهمیم برای چی به کسی که پدرش رو از دست داده یتیم می گویند. چون از تعلقاتش انقطاع یافته. پس کسی که بایستی علمی می آموخت اما معلم و مربی درستی هم نداشته این هم یتیم است. بهتر است بگوییم اگر ما معلم خوبی هم نداشته باشیم یتیم هستیم. پس کسی می تواند در ظاهر پدر هم داشته باشد اما چون او برایش پدری نمی کند یتیم محسوب شود.
خب رسیدیم به این مطلب که از نشانه های مکذب در دین ، دفع به شدت یتیم است. با توجه به بالا پس کسی که همین که می بیند یه یتیم هست و این پشتوانه ای ندارد او را می راند می شود " یدع الیتیم". کسی می داند یتیم به خاطر عدم علمش بی پشتوانه شده  و نه تنها به او راه علم را نمی گوید بلکه این سستی را متزلل تر هم می کند؛ او را می راند.
پس یتیم شد کسی که بالقوه توانایی قیام را داشت اما نیاز به کسی یا چیزی داشت که به او قوت بخشد مانند پدر برای فرزند و معلم برای شاگرد.
سلام
ممنون
خیلی خوب بود. خیلی خوب بین واژگان ارتباط برقرار کردید و به ما نکات تفکری رو گفتید.
برای من که درس بود هم نکاتتان و روش برقراری ارتباط ها..
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۲۳:۰۴ مهین سادات چاوشی
به نام خدا و با عرض سلام. طبق آنچه در کتاب "التحقیق" در معنای ریشه ی "معن" ذکر شده ملایمت و اعتدال در امر را گویند. اینکه منع از ماعون پس از ساهون بودن در نماز و ریا کردن آورده شده این معنا را به ذهن متبادر میکند که نماز درست نداشتن و ریا کاری شاید در اثر خارج شدن و منع کردن از ملایمت و اعتدالی ست که لازمه ی انجام کارهاست و این خارج شدن از میزان مطمئنا آسیبی ست که در فاصله گرفتن از امام وجود دارد. التماس دعا.
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۱:۵۴ گردان طاها
 یادآوری: 
برای توضیح بیشتر می توانید به صفحه های 61 تا 63 کتاب مقدمات تدبر در قرآن مراجعه کنید.
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۳۲ گردان طاها
در این پاورپونت از سوره نصر نمونه هایی از گزاره های تفکری، تعقلی و تدبری از سوره نصر ذکر شده است.
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۹ گردان طاها
در واقع هنگامی که ارتباط های واژگان و آیات در سوره بررسی می شود، نکاتی تفکری بدست می آید (گام اول) . 
با دریافت گزاره هایی حقیقی از سوره که قابل استناد برای باور و عمل باشد به تعقل پرداخته ایم (گام دوم و سوم) و هنگامی که تلاش می کنیم تا عاقبت کلام وحی را دریابیم تدبر نموده ایم (گام چهارم).

انشاالله که قبول باشد.
۱۳ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۲ گردان طاها
با سلام

در صفحه "معرفی گردان" چند گام برای مباحثه تعیین شد که لازم است در اینجا توضیح داده شود:
گام اول:بیانی از ارتباط واژگان سوره

با توجه به این که معنای واژگان از التحقیق ذکر شده است ما می توانیم با توجه به روح معنای واژه به درک بهتری از آن برسیم. در این گام از قرآن پژوه خواسته شده است که واژه های سوره را در کنار هم ببیند و ارتباط آن ها با یکدیگر را به خصوص با توجه به نقشی (فاعل ، مفعول و ... ) که در آیات دارند، بیان کند. (اعراب سوره در کتاب مقدمات تدبر در قرآن ذکر شده است.)

گام دوم: بیانی از معنای هر یک از آیات

این گام ما را به تعقل نزدیک می کند چون گزاره هایی حقیقی ای که قابل استناد هستند را از آیات کشف می کنیم.

گام سوم: بیانی از ارتباط بین آیات

در گام قبل گزاره هایی حقیقی از هر یک از آیات استخراج شد که در این قسمت گزاره های آیات در کنار هم دیده می شود.

گام چهارم: شرحی بر سوره

در گام نهایی سوره به طور کامل دیده می شود و گزاره ها با توجه به تمام آیات نوشته می شوند. در واقع در این گام تلاش می شود که به عرض هدایتی که از نزول این سوره منظور بوده است نزدیک شویم.

گام پنجم: پاسخ به سوالات 

یعنی همین سوالاتی که در مطلب بالا بیان شده اند.




سلام ...اعیاد بر همه مبارک ..انشاء الله امشب برات کربلامون را بدن و گردان بعدی که عازم کربلا میشه انشاء الله گردان ما باشه ...

در مورد سؤال اول و کلمه ماعون : کتاب لوازم منزل وسایلی که بیش از نیاز داریم و در صورت نگهداری سال ها بدون استفاده می ماند و چه بسا پوسیده شود و دور انداخته شود که می توانیم اگر خوب و سالم و دست نخورده است هدیه هم بدهیم  حتی گاهی هدیه هایی دریافت می کنیم که مطمئنیم هیچ وقت استفاده نمی کنیم ولی به درد کس دیگری می خورد ... گاهی نگهداری یک یادگاری خیلی برای ما خوشایند است ولی نهایتش این است که هیچ چیز در دنیا برای دلبستگی ما نیست ... من فکر می کنم بدون گفتن به شخصی که از روی محبت هدیه ای به ما می دهد می توانیم آن را برای استفاده به شخص دیگری بدهیم ...

در مورد سؤال دوم

اصلی ترین وظیفه ما تبعیت از امام است . پس اگر نظام امامت در نظر گرفته نشود معیاری برای انجام اعمال فردی و اجتماعی مان نداریم و چه بسا به بیراهه کشده شویم .

التماس دعا

بسم الله
به امید خدا که ختم به خیر شه
۱۰ خرداد ۹۳ ، ۰۲:۵۴ گردان طاها
با سلام

انشاالله این هفته در جمع عزیز گردان طه هایی دعای مبارک "مناجات الشاکین" (دعای دوم از مناجات خمس عشر امام سجاد علیه السلام) را می خونیم و با آن زندگی می کنیم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی